به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۹۱

ابراهيم رها
نامه به يك وزير سابق كار

سلام وزير سابق كار!
استيضاح شدي؟ افتادي؟ عزيز من اين كسي كه شما پايش ايستادي و استيضاح شدي، مي‌ارزيد كه تو تا بركناري رفتي؟ حالا حالت خوب نيست؟ عيبي ندارد.
شده‌ايي مثل بقيه، مثل من.
اينكه شاعري مي‌گويد: «ديگر ستاره‌يي ندارم ساقي/ عمر دوباره‌يي ندارم ساقي» مال اينجور وقت‌هاست.

منظور از ساقي هم عرفان و معنويات و برنامه معرفت است به جان خودم!
وزير سابق جان، اين خشت و آينه خيلي مهم است. اينكه مي‌گويند آن چيزي كه در فلان خام بعضي‌ها مي‌بينند بعضي ديگر در بهمان آينه هم نمي‌بينند همين است. يعني سازمان تامين اجتماعي مگر ناخن‌گير بود، از اينجا برش‌داري بگذاري آنجا؟ فكر مي‌كردي فلان كس را به هر نحو ممكن نگهداري ديگر لابد مملكت مي‌شود آب پرتقال؟ اوضاع را اگر مزمزه‌ مي‌كني دستگيرت مي‌شود شرايط چه مزه‌يي گرفته! من دارم به تو فكر مي‌كنم. مدام به تو فكر مي‌كنم. به هيچ‌كس يا هيچ چيز ديگر فكر نمي‌كنم، اما اي وزير قشنگ سابق كار، اي كه الان براي وزارتخانه‌ات مي‌خواني «كه هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهكارم» آن روز كه جيك‌جيك سعيد جونت بود ياد زمستونت نبود؟

آدم بايد حواسش جمع باشد، حالا در اين شرايط و وضعيت كه ارز هم دولاعرض است و تو هم اگر وزير نباشي با اين اوضاع افتضاح اشتغالزايي قطعا بيكار خواهي ماند، چرا آن روزها كه سعيد جونم سعيد عمرم مي‌كردي به استيضاح نمايندگان مجلس فكر نكردي وزير سابق جان؟

192راي موافق با بركناري تو؟ يعني تموچين را هم اينجوري بركنار نمي‌كردند.

اي وزير كار سابق بدت نيايد، ما با وجود اينكه با نمايندگان مجلس مراوده‌يي نداريم اما بابت اين نيك قلم از ايشان تشكر مي‌كنيم از بيخ. اگر زحمت بكشند باقي وزرا را هم همين‌طور برخورد كنند شايد اوضاع كشور يك مقدار اندكي به سمت آب پرتقال شدن پيش رفت در غير اين صورت تا اطلاع ثانوي همان طور كه خودت هم مي‌بيني از اون بالا كفتر مي‌يايه.

توضيح: ستون ديروز من گويا آخر شب كلا قلوه كن شده بود. دوستش داشتم، حيف.