مجلس واقعی!
" ای مردم، شما مردم خیرخواه و وطنپرست که در اینجا جمع هستید ، اینجا مجلس است و آنجا (اشاره به مجلس) که یک
عده مخالف مصالح مملکت هستند، مجلس نیست."
مصدق
در میدان بهارستان ( جلوی مجلس )
محمد علي سفري خبرنگار باختر امروز خاطرات خود را از حضور مصدق در مجلس پيش از سفر به امريكا براي همراهي جامعه بينالملل با خواست به حق ملت ايران توضيح داده است.
ميدانيم كه نمايندگان اقليت كه همراهان دربار و سياست بريتانيا بودند با آبستراكسيون خود درصدد از اكثريت انداختن مجلس شدند. لذا مصدق به جلوي در مجلس آمد و درخواست چارپايهيي كرد و از پاسبانهاي نگهبان خواست كه جلوي تجميع مردم را نگيرند و سخناني به اين شرح بيان كرد:
«اي مردم، شما مردم خيرخواه و وطنپرست كه اينجا جمع شدهايد، اينجا مجلس است و آنجا (اشاره به مجلس) كه يك عده مخالف مصالح مملكت هستند، مجلس نيست...»
خبر سخنراني مصدق به اطلاع تماشاچياني كه در داخل مجلس بودند و نمايندگان موافق وي رسيد و همگي خود را به در خروجي مجلس رساندند...
(هموطنان عزيز من! شما به خوبي ميدانيد كه ما تمامي مساعي خود را براي حل موضوع نفت از طريق مذاكرات به كار برديم. مردم عزيز من! به شما ميگويم كه ملت شريف ايران با زور دست از حق مشروع خود نخواهد كشيد. ملت خوب فهميده است كه با تشكيل يك هيات حاكمهيي كه مربوط به ملت نيست از حق مشروع خود صرف نظر نميكند...»
در اين موقع صورتي را به دست گرفت و به شرح جزيياتي از مذاكرات با انگليسيها پرداخت كه بتوان بر اساس آن با شركت نفتي ايران و انگليس به توافق رسيد اما نشد...
(ما خواستيم عايدات نفت را، از يك غاصب بيرحم بگيريم و مصرف بدبختي و فقر و مرض و بهداشت و فرهنگ پانزده ميليون مردم لخت و عور كنيم اما دولت انگليس حاضر نشد.» (فرياد مرده باد انگليس بلند شد) در اين موقع دكتر مصدق با تاثر گفت:
(مردم مرده باد نگوييد. من حاضر نيستم شما بگوييد مرده باد انگليس. من ميخواهم بگويم كه شما بگوييد و دعا كنيد خداي متعال انگليس را براي شناختن حق مسلم ما هدايت كند و خداي متعال بدبختيهاي ما را در جلوي چشم آنها مجسم كند.»
(در اينجا مصدق به گريه افتاد و مردم هم به دنبال او شروع به گريستن كردند و عدهای نيز گفتند: آمين...)
«اي مردم، شما مردم خيرخواه و وطنپرست كه اينجا جمع شدهايد، اينجا مجلس است و آنجا (اشاره به مجلس) كه يك عده مخالف مصالح مملكت هستند، مجلس نيست...»
خبر سخنراني مصدق به اطلاع تماشاچياني كه در داخل مجلس بودند و نمايندگان موافق وي رسيد و همگي خود را به در خروجي مجلس رساندند...
(هموطنان عزيز من! شما به خوبي ميدانيد كه ما تمامي مساعي خود را براي حل موضوع نفت از طريق مذاكرات به كار برديم. مردم عزيز من! به شما ميگويم كه ملت شريف ايران با زور دست از حق مشروع خود نخواهد كشيد. ملت خوب فهميده است كه با تشكيل يك هيات حاكمهيي كه مربوط به ملت نيست از حق مشروع خود صرف نظر نميكند...»
در اين موقع صورتي را به دست گرفت و به شرح جزيياتي از مذاكرات با انگليسيها پرداخت كه بتوان بر اساس آن با شركت نفتي ايران و انگليس به توافق رسيد اما نشد...
(ما خواستيم عايدات نفت را، از يك غاصب بيرحم بگيريم و مصرف بدبختي و فقر و مرض و بهداشت و فرهنگ پانزده ميليون مردم لخت و عور كنيم اما دولت انگليس حاضر نشد.» (فرياد مرده باد انگليس بلند شد) در اين موقع دكتر مصدق با تاثر گفت:
(مردم مرده باد نگوييد. من حاضر نيستم شما بگوييد مرده باد انگليس. من ميخواهم بگويم كه شما بگوييد و دعا كنيد خداي متعال انگليس را براي شناختن حق مسلم ما هدايت كند و خداي متعال بدبختيهاي ما را در جلوي چشم آنها مجسم كند.»
(در اينجا مصدق به گريه افتاد و مردم هم به دنبال او شروع به گريستن كردند و عدهای نيز گفتند: آمين...)
فیاض زاهد