به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۹۱


اعلامیه جبهه ملی ایران در سالروز درگذشت دکتر مصدق

خورشیدی که هر روز فروزان‌تر از روز پیش می‌درخشد 

او در روزبیست و نهم اردیبهشت ماه ۱۲۶۱ در تهران چشم به جهان گشود و در روز چهاردهم اسفندماه ۱۳۴۵ در همین شهر جان به جان آفرین تسلیم کرد. او در سراسر عمر ۸۴ ساله خود در راه استقلال ایران و آزادی و رفاه و سعادت ملت ایران مبارزه کرد. و در طی سالها مبارزات خود بارها خود و خانواده‌اش را درمعرض خطر نابودی قرار داد.

او در روزبیست و نهم اردیبهشت ماه ۱۲۶۱ در تهران چشم به جهان گشود و در روز چهاردهم اسفندماه ۱۳۴۵ در همین شهر جان به جان آفرین تسلیم کرد. او در سراسر عمر ۸۴ ساله خود در راه استقلال ایران و آزادی و رفاه و سعادت ملت ایران مبارزه کرد. و در طی سالها مبارزات خود بارها خود و خانواده‌اش را درمعرض خطر نابودی قرار داد.
او از دوران جوانی در جرگه آزادیخواهان بود و با انقلاب مشروطیت همراه و همگام شد و پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در اولین دوره مجلس شورای ملی از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس انتخاب شد ولی او بدلیل اینکه بر طبق قانون انتخابات هنوز شرایط سنی لازم برای نمایندگی را پیدا نکرده بود این نمایندگی را نپذیرفت و احترام عمیق خودرا به قانون به همگان نشان داد.
او با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که توسط سیدضیاءالدین طباطبائی و رضاخان میرپنج و برطبق نقشه استعمار مکار انگلیس به اجرا درآمد، به مبارزه و مقابله پرداخت و هیچگاه این توطئه استعماری را نپذیرفت و با وجود مخاطرات جدی و سنگین، برای از بین بردن اثرات و نتایج شوم آن کودتا و دیکتاتوری حاصل از آن از هیچ کوشش و مبارزه‌ای دریغ نورزید. او درسال ۱۳۰۴ در کسوت نمایندگی مردم تهران در دوره پنجم مجلس شورای ملی یکه و تنها، شجاعانه با سلطنت رضاخان پهلوی به مخالفت برخاست و نخستین سنگ بنای مقاومت و مقابله با بیش از نیم قرن استبداد سلطنت پهلوی را پایه نهاد.
او یکی از معدود رجال ملی صدر مشروطیت بود که توانست به گونه‌ای معجزه آسا از زیر تیغ دیکتاتوری ۲۰ ساله رضاخانی جان بدر برد و بتواند اهداف آزادیخواهانه و پیام انقلاب مشروطیت را به نسل‌های بعداز شهریور ۱۳۲۰ منتقل نماید. او در اولین انتخابات پس از سقوط رضاخان به عنوان نماینده اول مردم تهران به دوره چهاردهم مجلس شورای ملی وارد شد.
او در نطق خود در تاریخ ۱۶ اسفند اسفند ۱۳۲۲ در مجلس چنین گفت: «هیچ ملتی در سایه استبداد بجائی نرسید. آنها که دوره ۲۰ ساله را با این دوره که از آزادی فقط اسمی شنیده‌ایم مقایسه می‌کنند و نتیجه منفی می‌گیرند در اشتباهند زیرا سالها لازم است که به عکس العمل دوره ۲۰ ساله خاتمه داده شود. دیکتاتور شبیه به پدری‌ست که اولاد خودرا از محیط عمل و کار دور کند و پس از مرگ خود اولادی بی‌تجربه و بی‌عمل بگذارد... پس مدتی لازمست که اولاد او مجرب و مستعد کار شود یا باید گفت که در جامعه افراد در حکم هیچ‌اند و باید آنها را یک نفر اداره کند واین همان سلطنت استبدادی است که بود... مجلس برای چه خواستند وقانون اساسی برای چه نوشتند؟ و یا باید گفت که حکومت ملی است و تمام مردم باید غمخوار جامعه و در مقدرات آن شرکت نمایند در این صورت منجی و پیشوا مورد ندارد. اگر ناخدا یکی است هر وقت که ناخوش شود کشتی در خطر است و وقتی که مرد کشتی به قعر دریا می‌رود ولی اگر ناخدا متعدد شد ناخوشی و مرگ یک نفر در مسیرکشتی موثر نیست..».
او در همان دوره مجلس شورای ملی طی سخنرانیها و با تشریح مواضع خود، سیاست موازنه منفی وعدم وابستگی را در مقابل تحرکات مزدوران انگلیس و شعارهای عوامل شوروی تبیین نمود و توانست این سیاست را به پیش ببرد و از منافع ملی ایران حراست نماید. او در آبانماه ۱۳۲۸ برای تامین آزادیها، از جمله آزادی انتخابات، سازمان جبهه ملی ایران را بنیان گذاشت و با مبارزات خود موفق شد به اتفاق ۸ نفر از یاران و همفکران خود به دوره شانزدهم مجلس شورای ملی وارد شود و همین نفرات معدود بودند که با پشتیبانی اکثریت قاطع ملت ایران در سراسر کشور توانستند قانون ملی شدن صنعت نفت را در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب نهائی برسانند.
او در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۳۰ برای اجرای قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور قبول مسئولیت نموده و پست نخست وزیری را پذیرفت. او در مقام نخست وزیری در اولین بخشنامه‌ای که صادر کرد به شهربانی کل کشور دستور داد که روزنامه ها بایدآزاد باشند و هرمطلبی که راجع به شخص او بنویسند هیچکس حق تعرض به آنها را ندارد و اینچنین از آزادی قلم و بیان حمایت کرد. او در مدتی کمتر از دوماه از شروع مسئولیت خود در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ از شرکت نفت انگلیسی خلع ید به عمل آورد و به غارت منابع نفتی ایران نقطه پایان نهاد. او پس از اجرای قانون ملی شدن نفت، شخصا در مجامع جهانی مانند سازمان ملل متحد و دیوان بین‌المللی لاهه حضور یافت و به شکایات دولت استعماری انگلیس به نحوی موفقیت آمیز پاسخ داد و حقانیت ملت ایران را به گوش جهانیان رسانید و تحسین و احترام همه ملل جهان به ویژه ملل استعمارزده مشرق زمین را به نهضت ملی ایران جلب نمود.
او در دوران نخست وزیری و در جریان مبارزه ضد استعماری خود با توطئه‌های پیاپی عوامل داخلی استعمار و در راس آنها شاه و دربار پهلوی و همچنین عوامل نفوذی که همیشه به درون جنبش ها فرستاده می‌شوند، و با تحرکات خائنانه حزب توده روبرو بود و تاحد توان و تاحد ایثار جان خود با همه این توطئه هامقابله نمود. و توطئه‌هائی مانند ۳۰ تیر ۱۳۳۱، نهم اسفند۱۳۳۱، قتل رئیس کل شهربانیش در اردیبهشت ۱۳۳۲ و کودتای ۲۵ مرداد ۳۲ را ازسرگذراند و سرانجام دولت ملی او با کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ که با طراحی اینتلجنت سرویس انگلیس و اجرای مشترک آن سازمان با سازمان سیای آمریکا و اطلاع و تایید اتحاد جماهیرشوروی صورت پذیرفت ساقط گردید.
او پس از کودتای نفرت انگیز ۲۸ مرداد به زندان افتاد و تا پایان عمرش را در اسارت به سربرد وپس از درگذشت اودر ۱۴ اسفند ۱۳۴۵، رژیم دیکتاتوری شاه ازبرگذاری مراسم تشییع وخاکسپاری او در کنار شهیدای ۳۰ تیر ممانعت بعمل آورد و ناچار در همان اطاقی که محل زندگیش در دوران اسارت بود در قلعه روستای احمدآباد به خاک سپرده شد او در سراسر زندگی سیاسی پربار و اثرگذارش هرگز به ملت ایران دروغ نگفت. او در طول زندگی پر فراز و نشیب خود در هر مقام و منصبی، پاک و درست باقیماند و هرگز امکان سوء استفاده از اموال مردم را درحوزه مدیریتش به احدی نداد. او به آزادی و استقلال وعدالت اجتماعی عمیقا باور داشت و در تمام طول زندگی برای تحقق این سه اصل نجات بخش مبارزه نمود. او مصدق بود، دکتر محمد مصدق.
و امروز هزاران دریغ و افسوس که در سی و چهارمین سال انقلاب ملت ایران که برای تحقق آزادی و استقلال وعدالت صورت پذیرفت. هنوز حاکمیت جمهوری اسلامی از برگذاری مراسم بزرگداشت چهل و ششمین سالروز درگذشت ابرمرد تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق ممانعت بعمل می‌آورد و از ادای احترام ملت ایران نسبت به آن شخصیت بزرگ و فراموش ناشدنی تاریخ جلوگیری می‌نماید.
تهران – ۱۳ /۱۲ /۱۳۹۱
جبـهه ملـی ایـران