برای کسانی که با رسانه های عمومی کنونی آشنائی دارند و غرض و مرضی ندارند واضح است که نهادهای رسانه ای وابسته که سرچشمه مالی آنها دول خارجی هستند از سیاست های تعیین شده آن دول نمیتوانند پا را فراتر بگذارند.
کارمندان و مزد بگیران این نهادها نیز در نهایت یا به وظایف سرسپردگی خود با آن سیاست ها عمل می کنند و یا بمرور کنار گذارده می شوند.
بی بی سی فارسی, رادیو فردا و صدای آمریکا نمونه های بارز آنها هستند.
از سوی دیگر این رسانه های وابسته را نمیتوان بر اساس برنامه های موردی آنها مورد قضاوت قرار داد چرا که نشان داده اند و در عمل مشاهده کرده ایم که آنها یکباره و ناگهانی در لحظات سرنوشت ساز سیاسی و تاریخی چهره عوض می کنند و در بست بر اساس تمایلات اربابان متمول خود سیاست ساز می شوند.
چنانچه رسانه ای تمام و کمال و هر زمان یکسویه مبلغ خواست های دولت های مزددهنده مربوطه باشد نمیتواند تاثیر لازم را در میان عوام در کشوری دیگر بگذارد. مستقل نمائی و احترام گذاشتن صوری به عقاید و آراء رمز راهگشائی به اذهان آن دیگران است که این رسانه ها را بعنوان همزبان مثلا فارسی زبان می پندارند و توانایی مالی و رسانه ای آنها را اهرمی مناسب برای بازتاب صدای محروم خود می خواهد. کاچی به از هیچی!
بنابر این رسانه های مزدور از این گونه ناچارند که با پز اعتقاد به ازادی بیان و رنگارنگی عقاید و آراء و نهادی آزاد چهره کنند تا باور عمومی در میان مردم کشور دیگر را همراه خود سازند. هم از اینرو شاهد وجود برنامه هائی با عنوان میزگرد سیاسی, گفتگوهای جمعی و مصاحبه ها و نظرخواهی ها از افراد مختلف با عقاید مختلف و ... هستیم. حال آنکه دول تامین کننده مالی آنها, این رسانه ها را با چنین شمائی در آب نمک خوابانده اند و انتظار روز موعود را می کشند تا چهره سازی و سیاست گذاری کنند. زمانی که در نظر بگیریم این چهره سازی ها و سیاست گذاری ها میتواند مسیر شکل گیری اعتراضات و مبارزات توده ها را منحرف سازد بعد میتوان درجه اهمیت این نهادهای مزدور را تخمین زد.
بی بی سی فارسی مدتهاست با چنین پزی و در پوشش برنامه هائی از قبیل پرگار ظاهر شده است. نظرمندان سیاسی در تبعید که ناتوانی اپوزیسیون و بویژه ضعفهای دیرینه چپ تبعیدی را تجربه کرده اند و در هاله ای از یاس و نومیدی فرو رفته اند در مواردی متعدد در خیمه شب بازی های این رسانه ظاهر شدند تا شاید بلندگوئی بسوی مردم در داخل کشور بیابند و تمایلات رادیکال و سرنگونی طلب خود را تبلیغ و ترویج کنند.
بر حسب اتفاق! افرادی که در این برنامه های بی بی سی فارسی شرکت کرده اند از لیدر ها و نظریه پردازان اصلی سازمان ها و احزابی هستند که خود را رادیکال ترین مخالفان جمهوری اسلامی میدانند و خط فاصل شفافی نیز از اصلاح طلبان و رفو گران نظام حاکم ارائه می دهند.
آیا آنها به وابستگی مالی این رسانه به وزارت خارجه انگلیس واقف نیستند؟
آیا این رسانه را مستقل می دانند؟
ایا نمی دانند که سیاست انگلیس حفظ و نگهداری نظام است؟
آیا نمیدانند که با حضور خود به این رسانه بیگانه و سمی برای افکار عمومی مردم کشورمان وجهه میدهند و از وجهه انقلابی خود می کاهند؟
به اعتقاد من این افراد دقیقا می دانند که چه می کنند؟ اینها میدانند که بی بی سی فارسی آرزوی شرکت آنها را در برنامه های خود دارد؟ اعتبار کسب می کند و چهره مکار خود را پشت برنامه هائی با شرکت این افراد پنهان می کند. واقعیت این است که نسل سیاسیون قدیمی در داخل و خارج از کشور میراست. بسیاری از امید انگیزان متفکر بلحاظ سیاسی از میان ما رفتند و یادی از خود برجای گذاشتند. بسیاری دیگر بر بالین بیماری گرفتار آمده اند. پروسه بازسازی و یارگیری سازمانها از نیروی جوان تر و پر انرژی مختل شده است. آنچه مانده است یا تجزیه میشود و یا تضعیف. متفکرین موجود همراه نهادهای سیاسی و سازمانی خود از ایجاد نهادی رسانه ای و در رقابت با نهادهای وابسته مالی نومید شده اند. سالها مباحثه و مجادله با همسایگان نظری خود را بی اثر یافته اند و بر این اساس به دعوت بی بی سی فارسی تن میدهند و یا اینکه خود تقاضای شرکت در مباحثات این رسانه را در قالب برنامه پرگار یا مصاحبه را می کنند.
در چنین شرایطی و متاثر شدن نرم شدگانی که بلندگوی بی بی سی را بدست گرفتند و نمک خوردند این رسانه بی شرمانه و برای خودشیرینی ذاتی اش در قبال حفظ نظام و رنگ زدن اصلاح طلبان برنامه ای را طرح ریزی میکند با عنوان عدم اقبال عمومی از براندازان یا سرنگونی طلبان و یا به حاشیه رانده شدنشان, مرعوب شدن آنها و چه و چه وچه
در جریان این برنامه خانم ماجدی در ارتباط با بحث کنفرانس برلین از اکبر گنجی بعنوان یار غافله ( شریک جرم و جنایات رژیم ) یاد میکند و بی بی سی فارسی نیز آنرا انتشار میدهد که با مخالفت اکبر گنجی مواجه می شود و صادق صبا با مطلبی بلند بالا از ایشان عذرخواهی میکند. آنقدر این عذر خواهی در این رسانه پر رنگ شد که اگر امکانش را میداشتند 4 تا چراغ راهنما هم اطراف صفجه عذرخواهی میگذاشتند.
بنظر من خانم ماجدی همراه دیگر معتقدان به براندازی که پیشتر در این خیمه شب بازی شرکت کردند, آدرسی اشتباهی را برگزید و در این رسانه ظاهر شد. بی بی سی فارسی این گفته ایشان و اتهامات به گنجی را سبب خیر دانست و تا بناگوش به تبلیغ اصلاح طلبان و گنجی پرداخت و او را قربانی ندانم کاری و نا آشتائی گوینده به قوانین حقوقی رسانه دانستند. مظلومیت او را جار زدند و خانم ماجدی را بعنوان فردی که خشونت وبی عدالتی کرده است و از خطوط مجاز و قرمز رد شده است نشان دادند. شاید این تجربه ای مفید برای ایشان باشد و در آینده دقت بیشتری بعمل آورند .
چنانچه فرصتی دهد بخش دومی هم دارد.
بهروز سورن
18.06.2015