به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۴

"مهاجرانی و نتایج ناخوشایند خوردن شیر خر"

نیک آهنگ کوثر - سایت خودنویس ـ برگرفته از سایت گویا نیوز 
مهاجرانی در سال ۱۳۷۵، خاطره‌اش از خوردن شیر خر را برای مهمانان جایزه‌ی طنز گل آقا تعریف کرد، غافل از اینکه تا ابد به عنوان «شیر خر خورده» در خاطره‌ها خواهد ماند.
وقتی معاون پارلمانی رئیس جمهوری در سال ۱۳۷۵ پشت میکروفون رفت تا چند کلمه‌ای به افتخار مهمانان مراسم جایزه‌ طنز گل‌آقا بگوید، نمی‌دانست که سخنانش در باب خورد شیر خر در دوران کودکی، فراموش نخواهد شد. مهاجرانی تعریف کرد که خواهرش دچار سیاه‌سرفه شده بود و حکیم‌باشی ده، حکم به خوراندن شیر خر به طفل معصوم داد، عطا، راهی ده مجاور شد و با کاسه‌ای شیر خر و کاسه‌ای شیر بز برگشت...در راه بازگشت، کاسه شیر خر خورد و به خواهر بیمارش شیر بز نوشاند...البته خواهرش مرحوم شد. روزی که یک فال‌گیر کولی به روستا آمد، کف دست چپ عطا را دید و مژده داد که عطا وزیر خواهد شد، چون در جوانی شیر خر خورده.

اتفاقا مهاجرانی که خواستار سه دوره‌ای شدن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شده بود، یک سال بعد با پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد، نتیجه خوردن شیر خر را به عینه دید و به وزارت رسید. بسیاری تصور کردند که مهاجرانی، گزینه خاتمی است، اما بعدها معلوم شد که آیت‌الله خامنه‌ای مهاجرانی را به دولت تحمیل کرده است.

آن زمان‌ها، در هفته‌نامه‌ی مهر بودم و کشیدن مهاجرانی از تفریحاتم بود. دوستانی معترض بودند که چرا وزیر ارشاد صالح و پاک خاتمی را با کارتون‌هایم مسخره می‌کنم؟ راستش را بخواهید، حرف‌های مهاجرانی را باور نمی‌کردم. توی کَتَم نمی‌رفت. مهاجرانی روزی در باب اهمیت قدرت برای دانشجویان دانشگاه هنر حرف زده بود، از شاهنامه به نقطه‌ای رسید که نشان می‌داد چقدر تشنه‌ی قدرت است و گویی فراموش کرده بود که سر کلاس است...این روایت را از چند دانشجوی کارشناسی ارشد شنیده بودم...

مهاجرانی کسی بود که با همه در قدرت کنار می‌آمد. با میرحسین، با هاشمی، با خاتمی و نهایتا، با خامنه‌ای...این هم‌خوابگی سیاسی چندان جذاب نبود...

روزی که احمد بورقانی از معاونت مطبوعاتی کناره‌گیری کرد، تازه خیلی‌ها فهمیدند که آدم واقعی پشت آزادی‌های مطبوعات سال ۷۶ و ۷۷ کیست. روزی که احمد زیدآبادی مجبور به کناره‌گیری از روزنامه‌ آزاد شد، بعضی تازه فهمیدند که فشار به محمد رضا یزدان‌پناه برای کنار زدن زیدآبادی از سوی مهاجرانی بوده است.
در مقطعی، بارها مهاجرانی را دیدم. یک‌بار در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب بود. هر کاری می‌کردم، کاریکاتورش در نمی‌آمد، تا اینکه تصمیم گرفتم به روشی معکوس کار کنم و روحیاتی که از مهاجرانی دریافته بودم را اول بیاورم و بعد شبیه‌سازی کنم. درست در آمد! علی‌رضا تابش، رئیس دفتر مهاجرانی چرایی ماجرا را پرسید. گفتم رئیسش باید موجود بسیار حرام‌لقمه و رذلی باشد! چون من یک موجود پست فطرت را کشیدم و با اضافه کردن شباهت‌ها، مهاجرانی واقعی در شکل کاریکاتور بیرون آمد! تابش، تایید کرد که کاملا درست او را دیده بودم!

آخرین بار، در دفترش در فرمانیه بود. یکی از همکارانم در روزنامه حیات نو از من خواسته بود سر در بیاورم «دوست دختر» جدید مهاجرانی در مرکز گفتگوی تمدن‌ها کیست؟ من هم راستش با وجود فضولی ذاتی‌ام، چندان دقت نکردم که از روی نگاه‌های افراد در بیابم ماجرا چیست؟ از مهاجرانی پرسیدم که آیا برنامه‌ای برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ دارد یا نه؟ جواب سربالایی داد، که البته معنی‌اش «بله» بود.

سال ۸۲ بود که ماجرای ازدواج پنهانی او لو رفت. وقتی محسن کدیور تکذیب کرده بود، عکس مهاجرانی در کنار سفره عقد به روزنامه شرق رسید اما با لطایف‌الحیل، منتشر نشد. مهاجرانی اندکی بعد، راهی انگلستان شد.
یکی از همکاران سابقم گفت که مهاجرانی حقوق‌بگیر دولت عربستان سعودی و بنیاد آقاخان است.
ادامه دارد:

لینک به بخش [دوم] [سوم] [چهارم]