محمدعلي ابطحي
رابطه انسان و موسيقي، رابطهاي پيچيده است. هيچ انساني نميتواند ادعا كند كه تنها يك ژانر از موسيقي را دوست دارد و سراغ ژانرهاي ديگر نميرود. چون موسيقي، ارتباطي از بيرون به درون است و از آنجايي كه درون هر انساني هميشه در شرايطي متفاوت و مختلف است، نياز او به موسيقي هم، هميشه از يك جنس نيست و به موسيقي واحد نياز ندارد. پاسخگويي به چنين نيازي است كه كار هنرمندان را سخت ميكند و هنرمندي كه بتواند در تمام شرايط و تمام سليقههاي انساني، نبض مخاطب را در دست بگيرد، هنرمند بزرگي است.
براي صداي ملي « ربنا» بخوانيم
ملي ايران است. صداي ملي يعني صدايي كه بخشي از تاريخ ايران است. در موسيقي ايران، كمتر هنرمندي را داريم كه چنين شخصيت فراگير داشته باشد و همين است كه ما، به عنوان ايرانيهايي كه همزمان و همعصر با او زندگي ميكنيم، بايد حواسمان به اين همحضوري باشد و هم به اين افتخار بزرگ آگاه باشيم. شجريان تا هميشه تاريخ جزو سرمايههاي اين كشور است و حذف نشدني. در تاريخ هنر، كمتر هنرمندي را پيدا ميكنيم كه وسعت صداي او را داشته باشد و در موسيقي، تاريخ و فرهنگ اين سرزمين تاثيرگذار باشد.
رابطه انسان و موسيقي، رابطهاي پيچيده است. هيچ انساني نميتواند ادعا كند كه تنها يك ژانر از موسيقي را دوست دارد و سراغ ژانرهاي ديگر نميرود. چون موسيقي، ارتباطي از بيرون به درون است و از آنجايي كه درون هر انساني هميشه در شرايطي متفاوت و مختلف است، نياز او به موسيقي هم، هميشه از يك جنس نيست و به موسيقي واحد نياز ندارد. پاسخگويي به چنين نيازي است كه كار هنرمندان را سخت ميكند و هنرمندي كه بتواند در تمام شرايط و تمام سليقههاي انساني، نبض مخاطب را در دست بگيرد، هنرمند بزرگي است.
محمدرضا شجريان فولكلور جامعه ايراني اين روزها را در صدايش جمع كرده است. شجريان چنين هنرمندي است. صداي او و نگاهش به هنر، توانسته تركيب درست و بجايي از هنرمندي بزرگ بسازد كه همه نسلها و همه عقايد و سليقهها را دربرميگيرد؛ از ربناي مذهبي تا آوازهايي با اشعار شاعران معروف اين سرزمين، چه قديمي و چه جديد، همه و همه، مخاطبان خاص خودش را دارد. جوان دهه هفتادي كه به موسيقي پاپ و اشعار ناموزون عادت كرده، شجريان را دوست دارد. جوانان نسل سومي او را ميخوانند. مديران دولتي و سياستمداران، در گفتوگوها تعريف كردهاند كه به صداي شجريان گوش ميدهند و هزاران نمونه ديگر از مخاطبان اين هنرمند وجود دارند كه ثابت ميكند، هنرمندي ملي است و نه براي يك نسل از ايرانيان كه براي نسل امروز و فردا و فرداهاست.
با تمام اينها اگر بخواهيم تنها يك عنوان براي محمدرضا شجريان و موسيقياش انتخاب كنيم، واژهاي جز فاخر پيدا نميكنيم. شجريان فخر موسيقي ايران است و حجم صداي پرطنينش، صداي تاريخي و ملي ايران. صدايي كه هميشه ميماند و نه حذف ميشود و نه گم. برما است كه ارزش اين هديه ملي را بدانيم و آنطور كه بايد، مردماني باشيم كه قدردان هنرمند ملي زمانه خويش هستند.
حالا كه شجريان بيمار است، بهتر است دست به دعا برداريم و با همان «ربناي» درخشان و بينظيرش، سلامت صداي ملي ايران را از خداوند متعال درخواست كنيم.
اعتماد
اعتماد