به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۸

پروانه سلحشوری: چرا در برابر خودسوزی یک دختر جوان ساکتیم؟

پروانه سلحشوری، عضو فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی
نماینده مجلس در ایران از بی‌‌تفاوتی جامعه نسبت به خودسوزی یک دختر جوان انتقاد کرده و گفته است که چنین اتفاقی در هر جای دیگری در دنیا با واکنش وسیع‌تری روبرو می‌شد. او از مردم خواسته سکوت نکنند و دست به دست هم دهند.

پروانه سلحشوری، عضو فراکسیون زنان مجلس ایران، روز ۱۶ شهریور (هفتم سپتامبر) در گفت‌وگو با سایت "آزادی" به سکوت جامعه و مسئولان نسبت به خودسوزی یک دختر جوان به خاطر تماشای مسابقه تیم محبوبش انتقاد کرد و گفت چنین واقعه‌ای «در هر جای دنیا اگر اتفاق می‌افتاد، بیش از این‌ها مورد توجه قرار می‌گرفت. او سحر یا هر اسم دیگری که داشته اگر در هر جای دیگر دنیا می‌خواست می‌توانست مثل همه بلیت خریده، وارد ورزشگاه شود و هر مسابقه‌ای حتی همین بازی استقلال- العین را تماشا کند اما تولد در این جغرافیا و زندگی در ایران برایش سرنوشت دیگری را رقم زد.»

اشاره او به خودسوزی دختری است که نام‌های گوناگونی که به او اطلاق می‌شود این روزها در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد: دختر آبی، سحر، سارا... به او فقط به این خاطر که می‌خواست به تماشای تیم مورد علاقه‌اش برود (کاری که فقط در ایران برای زنان ممنوع است) حکم زندان دادند و او در مقابل دادسرا دست به خودسوزی زد. ۹۰ درصد بدن او سوخته است؛ فاجعه‌ای که شاید در کشوری دیگر جامعه را تکان می‌داد. در ایران ولی واکنش‌ها علیرغم انتشار وسیع رسانه‌ای محدودتر از آن بود که می‌توانست باشد.

پروانه سلحشوری به همین بی‌تفاوتی انتقاد کرده و آنرا با واکنش مردم تونس به خودسوزی یک دستفروش مقایسه کرده است که در سال ۲۰۱۰ منجر به انقلابی در این کشور و پایان دادن به حکومت ۲۳ ساله بن‌علی در آنجا شد. پروانه سلحشوری می‌پرسد: «چرا وقتی این همه زنان را تحت فشار قرار می‌دهند، ساکت هستیم و کسی حرفی نمی‌زند؟»

کرختی و  بی‌تفاوتی اجتماعی

این نماینده مجلس معتقد است اتفاق هولناکی مانند خودسوزی یک دختر جوان به این دلیل انعکاسی وسیع پیدا نکرده که جامعه «دچار نوعی بی‌تفاوتی و کرختی اجتماعی» است. او گفته است: «این بی‌تفاوتی همه بار را به دوش فعالان اجتماعی، سیاسی انداخته است و آن‌ها که تعداد زیادی هم ندارند همه بار را به دوش می‌کشند. متاسفانه شاهدیم که آن‌ها هم اگر صدایشان از حد معمول بالاتر رود تحویل زندان داده می‌شوند و هزینه بسیاری می‌پردازند.»

او به ویژه از خود زنان انتقاد کرده است: «متاسفانه مردان در این باره بهتر از زنان نسبت به موضوع اخیر واکنش نشان دادند، ببینید وریا غفوری چه قدر قشنگ نوشت. شجاعی، میرداودی و ... همین طور . حالا چند تا زن واکنش نشان دادند؟»

این نماینده مجلس با اشاره به مقررات و قوانین در دیگر کشورهای اسلامی تاکید می‌کند: «همه زنان در کل دنیا از این حق برخوردار هستند. اینکه بگوییم با اسلام همخوانی ندارد هم توجیه خوبی نیست. زیرا هیچ کشور اسلامی دنیا ورزشگاه رفتن زنان را ممنوع نکرده است. آیا ما دین دیگری را تبلیغ می‌کنیم و اسلام جدیدی را آورده‌ایم؟ قطعا اینطور نیست. پس باید دید پشت این محدودیت‌ها چیست؟»

پروانه سلحشوری از مردم خواسته است که «دست به دست هم دهند و هم برای مشکلات معیشتی فکر علاجی کنند و هم برای مشکلات اجتماعی». او با اشاره به اینکه ترس و روزمرگی مانع از شهامت مدنی شده، پرسیده است: «آیا همین فوتبالیست‌ها نمی‌توانند یک مقاومتی کنند و مثلا بگویند که ما بازی نمی‌کنیم. نمی‌دانم می‌شود این کار را کرد یا خیر اما بالاخره وجود یک حرکت‌هایی از جانب مردم لازم است. به نظرم من حداقل مادامی که واکنش مردم به این مقولات جدی نشود، این رویه ادامه پیدا می‌کند.»

«با هم فریاد بزنیم»

پروانه سلحشوری در گفت‌وگو با سایت "آزادی" به این سوال پاسخ داده که چرا جامعه مدنی محدودیت‌های بیشمار زنان و بی‌حقوقی آنان مثلا در مواردی مانند ورود به ورزشگاه‌ها را کم‌تر جدی می‌گیرد. او می‌گوید: «شاید به این خاطر که ما اکنون درگیر مشکلات بسیار جدی اقتصادی و معیشتی هستیم و مردم خیلی زیاد گرفتار هستند.»

اما او وجود مشکلات اقتصادی را دلیلی برای کم‌اهمیت دانستن باقی مطالبات نمی‌داند و اضافه می‌کند: ««به‌هرحال نمی‌شود از کنار این مسائل گذشت. قبلا هم این مشکلات اقتصادی وجود داشت و ما همین طور از کنار آن گذشتیم. نتیجه این شد که طبقه متوسط از بین رفت و شکاف طبقاتی گسترده بروز کرد. بنابراین همدیگر را نادیده گرفتن به خاطر اینکه یک مساله اولویت نیست موجب این می‌شود که انسجام اجتماعی ایجاد نشود و هر کدام از ما به نحوی از دیگری دلخور باشد. کما اینکه همین‌طور است و کم پیش‌ می‌آید که ما بتوانیم درباره یک موضوع همدل و هم‌نوا باشیم و با هم فریاد بزنیم. حتی درباره همین مشکلات معیشتی مردم هم همه با هم فریاد نمی‌زنیم و مطالبه نمی‌کنیم.»

چند نفر از زنان مسئول فریاد زدند؟

عضو فراکسیون زنان مجلس ایران به  به بی‌تفاوتی مسئولان انتقاد کرده و گفته است: «از مسئولان کشور هم صدایی در نمی‌آید. مثلا در ماجرای اخیر چند نفر از وزارت ورزش حرف زدند؟ چند نفر از زنان مسئول در جای جای کشور فریاد زدند؟ هیچ کدام ما متاسفانه صدای هم نمی‌شویم. همه می‌ترسیم و دچار روزمرگی می‌شویم. ما دنبال بقا هستیم و به خاطر اینکه بقا مهم‌تر از اتفاقاتی است که رخ می‌دهد، سکوت می‌کنیم.»

خانم سلحشوری معتقد است: «اگر همنوایی ایجاد می‌شد، قطعا این فشارها بالاخره یک جایی متوقف می‌شد. مثلا الان پذیرفته‌اند که زنان در بازی‌های ملی به ورزشگاه بروند. من واقعا نمی‌دانم چطور می‌توان به مسئولان کشور گفت که هیج جای دنیا این روش وجود ندارد. ۴۹ یا ۵۰ کشور مسلمان داریم و کشورهایی مثل هند که جمعیت مسلمان بسیار دارد؛ در هیچ کدام چنین سبکی پیشه نشده است.»

کودک همسری «زجر»آورتر از تحقیرهای دیگر؟

پروانه سلحشوری در مصاحبه خود به مشکل تاریخی مردسالاری در ایران اشاره کرده و مسائلی مانند کودک همسری و یا ممنوعیت موتورسواری و تحقیر زنان به اشکال مختلف. او می‌گوید: «الان کیهان و ... بسیار علیه ما مطلب می‌نویسند و مانع می‌شوند اما درباره موضوعاتی مثل کودک همسری توانستیم جامعه را حساس و آن را تبدیل به یک مطالبه عمومی کنیم. اکنون دیگر جامعه نسبت به این موضوع واکنش جدی نشان می‌دهد اما همین جامعه درباره ورزشگاه رفتن زنان ساکت است. شاید به خاطر اینکه مساله آنقدر زجرآور نیست. وقتی کودک همسری طرح می‌شود احساس می‌کنیم که زندگی یک انسان در حال از دست رفتن است اما در مورد ورزشگاه نرفتن اینطور نیست. البته من معتقدم که این هم در همان حد است. شاید برای خیلی از زنان این موضوع فانتزی باشد و اهل فوتبال نباشند اما هویت برخی با همین تیم‌هایی که طرفدار آن هستند، تعریف می‌شود. برای آنان این تحقیر شدن و اجازه حضور در ورزشگاه را نداشتن به اندازه نابود شدن همه زندگی است. اینکه یک نفر به این خاطر خود را بسوزاند مگر معنی دیگری غیر از این دارد؟»

او برخی اظهارنظرها در مورد موتور سواری زنان را شرم‌آور می‌داند و می‌گوید: «توجیهاتی برای ایجاد ممنوعیت می‌آورند که آدم از خواندن آن هم شرم می‌کند. در این وضعیت که وسیله نقلیه و هزینه حمل و نقل گران است و بسیای از مردم به استفاده از موتور گرایش پیدا کرده‌اند، چرا زنان را از این حق محروم می‌کنند؟ گاهی فکر می‌کنم اگر اول انقلاب درباره سطح آموزش هم آنقدر تبلیغ نمی‌شد، الان می‌گفتند حضور زنان در خانه مهم‌تر از تحصیل است.»

یادداشتی برای "ایران ورزشی" که هرگز منتشر نشد

اگرچه اقدام به خودسوزی دختری ۲۹ ساله در مقابل یکی از دادسراهای تهران به خبری جنجالی در رسانه‌های ایران تبدیل شد، اما یادداشت ناهید مولوی برای "ایران ورزشی" هرگز فرصت انتشار نیافت. او بعدا این یادداشت را در صفحه فیسبوک خود گذاشت. ناهید مولوی مقایسه خواندنی کرده میان واکنش‌ها در ترکیه و در ایران نسبت به خشونت نسبت به زنان  و نوشته است:

 «روز دوم شهریور وقتی هواداران بشیکتاش وارد استادیوم می‌شدند تا تیم محبوب خود را برابر گُزتپه در سوپر لیگ ترکیه تشویق کنند جز پرچم‌ها و شال‌های بشیکتاش چیزهای دیگری هم همراه خود داشتند، نوشته‌هایی بی‌ربط به فوتبال. آنها می‌خواستند فوتبال با خاصیت را به نمایش بگذارند. هواداران بشیکتاش، آن دیوانگانی که حتی یک لحظه صدایشان در استادیوم پایین نمی‌آید و بعد هر بازی در خیابان‌های استانبول همچنان فریاد می‌کشند، برای یک دقیقه سکوت کردند و بعد از یک دقیقه سکوت مرگبار استادیوم با شعار «بشکند دستی که روی زن بلند شود» منفجر شد. همه اینها برای امینه بود، زنی که به دست همسرش کشته شده بود. هواداران بشیکتاش فدراسیون فوتبال ترکیه را مجبور کردند تمام بازی‌های آن هفته لیگ ترکیه با یک دقیقه سکوت آغاز شود تا توجه مردم و مسئولان را به خشونت علیه زنان جلب کنند.»

او سپس نگاهی به ایران انداخته و از «خودمان» انتقاد کرده است. ناهید مولوی نوشته است: «جمله کلیشه بسیاری از فوتبال‌دوستان است «فوتبال خودِ زندگی‌ست» اما فوتبال گاهی هم مرگ است، مرگی سخت و سوزان شبیه آنچه که بر سر سحر آمد. در حقیقت این ماییم که تعیین می‌کنیم فوتبال زندگی باشد یا مرگ. وقتی چنین شور و پتانسیل اجتماعی بزرگی را بیهوده هدر می‌دهیم چگونه می‌توان فوتبال را زندگی خواند؟ بی‌تردید حکومت‌ها، سیاستمداران و مدیران یک کشور مسئول اتفاقات آن کشور هستند اما مسئولیت اجتماعی ما به عنوان بازیکن و یا تماشاگر چیست؟ ما زورمان کمتر از آن است که یقه مسئولان مسئولیت‌ناپذیر را بگیریم اما یقه خودمان را راحت می‌توانم بگیریم.»

«عطای این فوتبال را به لقایش ببخشیم»

ناهید مولوی از تماشاچیانی که حنجره‌ای قوی برای تشویق دارند می‌پرسد: «شماهایی که سال‌ها روی سکوهای استادیوم فوتبال تماشا کرده‌اید آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید روی آن سکو نشستن و تشویق تیم محبوبتان تنها مسئولیت شما نیست؟ ما سال‌هاست که داریم می‌سوزیم وقتی توان کنار هم ایستادن را نداریم و از کنار تبعیض‌ها بی‌تفاوت می‌گذریم. همه مردانی که بازی بعدی لیگ روی سکو می‌نشینند و یا در زمین بی‌امان به امید یک پیروزی دنبال توپ می‌دوند تعیین خواهند کرد این فوتبال زندگی‌بخش خواهد بود یا مرگ‌آفرین.»

این روزنامه‌نگار معتقد است: «سکوت مرگبار تک‌تک آنها در آن هیاهو دست‌کم تکلیف ما را مشخص خواهد کرد. شاید وقت آن است که عطای این فوتبال را به لقایش ببخشیم، از تیم ملی تا لیگش و این بازی مرگ‌بار را به حال خودش رها کنیم. شاید فیفا باید دست به کار شود و این فوتبال بی‌خاصیت و فاسد را تعلیق کند، شاید باید همه ما هوادار بشیکتاش شویم و دوباره فوتبال را زندگی کنیم.»

ذویچه وله فارسی