به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، فروردین ۱۵، ۱۳۹۹

نامه ای به آقای کرونا

ناهید حسینی 
با عرض سلام و احوالپرسی، از اینکه سرزده به هر خانه ای وارد می شوی و بر هر سفره ای که خواستی می نشینی، بگذریم، با لکنت زبان بگویم که به زندگی انسانهای قرن بیست و یکمی خوش آمدی! در طول این مدت، تلاش کردیم تا به اینجایی که امروز هستیم برسیم، بخود می‌بالیم که اشرف مخلوقات هستیم، سلاح اتمی تولید کرده ایم، ماهواره به مدار زمین فرستاده ایم و مهمان کره ماه شده ایم. بخصوص یاد گرفته ایم قبل از رفتن به مهمانی، تلفن بزنیم و یا ایمیل و تکست بفرستیم و بعد هم برای آخر هفته ساعتی را برای دیدار جور کنیم و وقتی هم دم در رسیدیم، زنگ در را بصدا در آوریم، از صاحب خانه اجازه بگیریم یک لیوان بخوریم، یواشکی هم اجازه توالت رفتن را بگیریم. شما زبانم لال نه ادبی داری، نه شعوری داری، نه اجازه ای میگیری، سرت را پایین میندازی و به هر جایی که عشقت کشید سر میکشی،
نه اینترنت استفاده میکنی و نه هواپیمای شخصی و قطار لوکس داری، ولی به تمام دنیا سفر میکنی. یک لشکر تاج به‌سر بی دست و پا را وارد جنگ با انسانهای مجهز کرده ای که ناتوان از جنگ با تو در دنیا و زندگی را بر خود بسته اند، در خانه ها نشسته و فقط در مورد تو فکر میکنند. خدمتتان عرض کنم تا آن‌جایی که میدانم، هنوز فکر و مغز انسان، توان شناخت شما را پیدا نکرده است و تا بحال تو پیروز میدان بوده ای.

حالا نمی دانم چرا گفتم آقای کرونا، بهتر است بگویم خانم کرونا، چون عروس خانمی اخیرا گفته اند اگر پسر دنیا بیاورد او را کرون و اگر دختر بزاید او را کرونا خواهد نامید. با خانمی در ایران صحبت می کردم و گفتم آقای کرونا، شدیدا اعتراض کرد و گفت خانم کرونا، چون آن چنان آخوندها را بر سر درخت رانده و بر کمپرسی سوار کرده و بدنبال سوراخ موشی میگردند که نگو و نپرس. خبری از نماز جمعه نیست، درب مساجد بسته شده، امامزاده ها بی معجزه شده اند و پچ پچ مردم که پس این همه ادعاهای خدایی اینان کجا رفت؟ بخصوص اصلا خبری از سختگیری برای حجاب نیست، شما چرا امتیاز را به آقایان میدی؟ یک معذرت خواهی هم بدهکار شدم.

این روزها هم مد شده، که خانمها دوستانه به هم می گویند الهی کرونا بیفتد به جون عزیزت، از خنده مردم. یا آخوندها دوست دارند عمامه هایشان را به شکل و شمایل کرونا بسر ببندند و یا گاهی مسئولین شوخی هم می کنند، مثل آقای حریرچی، در مصاحبه با تلویزیون، مثل یک بچه خوب سرش را بالا گرفت و گفت: هاهاها.. من هم کرونایی شدم! گویا از مادرش یک شکلات جایزه هم میخواست.

اصلا بهتر است ترا کرونا جان صدا بزنم، کار خوبی کردی به بیت آقا رفتی، مادر زن پسرش را قاپیدی، اگر وقت کردی، سری هم به خود آقا بزن، خدا را خوش نمیاد که بی احوالپرسی برگردی چین. او کاخ دارد، پشت کاخش یک پارک بزرگی هست که چندی پیش در آنجا یک درخت هم کاشت، شاید بشوخی بپری روی دستش، بپری روی شونه اش، شاید جای گرم و نرم دوست داشتی، بپری توی دهانش. آقا این روزها خواب دژمن جن و انس را می بیند، قرار است هجومی به جن ها ببرند، جای سردار خالی است که دلار بار کند و برود سراغ عمو نصرالله دخترش، بیخود نبود که همین دیروز عمو اعلام کرد که امیدوار است سربازان حزب الله در ایران به مردم خوب کمک کنند و جن و انس را دستگیر کنند.

خلاصه کرونا جان، الان قضیه این است که گفته میشود از وجود نازنین تو سوء استفاده میشود و می خواهند با فرستادن تو به همه جا، بگویند دنیا پر از ظلم و ستم شده و آنگاه از امام زمان بخواهند که ظهور کند. چاه جمکران را که آماده دارند، سردارش هم شبیه آقای احمدی نژاد است، آقا این روزها یک درجه خودش را به خدا نزدیکتر کرده و لابد منتظر یک آیه هم هست. جان مادرت قسم، یک امام زمان قلابی را بر سر ما خراب نکنی که دیگر حوصله نداریم. با خط هوایی ماهان به وهان برگرد که دستت را هم می بوسیم!

عصرنو