به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۴۰۰

ایران، بهشت نوکیسگان ریاکار! ، کوروش گلنام

نمونه احمدی نژاد

یک. راه بازگشت از گذشته اگر بر راستی استوار بوده باشد، برای ِهر‌کسی باز است. هیچ‌کس محکوم نیست همیشه با باورهای گذشته‌اش داوری شود. بریدن از باوری برای نمونه دینی، مذهبی و یا هر ایدئولوژیِ دیگری و گام نهادن در راهی درست‌تر با شکستن پوسته گاه بسیار سخت باورهایِ گذشته و پا نهادن در مرزهایِ تازه اندیشه بسیار ارزشمند و قابل ستایش است. مهم‌تر از آن ولی این است که این دگرگونی، به‌سازی و بازسازی به شکلی روشن و حقیقی به نقدِ گذشته بیانجامد. چنین کاری در گام ِنخست نیاز به دگرگونیِ حقیقی در شخص، شفافیت و بررسی همه جانبه گذشته خود و کوشش برای جبران کج‌روی‌ها و اشتباه‌ها دارد. یک نمونه روشن چنین برخورد درستی با گذشته و کوشش برای جبران کج‌روی‌‌ها، محمـد نوری‌زاد است. هدف این نیست که گفته شود همه باید چون محمـد نوری‌زاد رفتار کنند؛ نه، هر کس توان و شیوه ویژه خود را دارد. نوری‌زاد هم دانش بسنده، هم توان قلمی بسیار خوب و هم اراده‌ای آهنین داشته است و تا امروز نیز تاوان بسیار سختی برای این بازنگری و به‌سازی پرداخته است و حتا سرسوزنی در این راه پا پس نکشیده است.

دو. ایران به سرزمین شگف‌انگیزی تبدیل شده است و این ‌روزها این پرسش دیرینه بازهم به میان آمده است که آیا ما ملتی تا این اندازه فراموش‌کار هستیم که امروز کسی چون احمدی نژاد یا در زمینه‌ای دیگر فائزه هاشمی در چهره اپوزیسیون نمایان شوند؟ یعنی آش تا این اندازه شور است که کسی چون احمدی‌نژاد، مایه ننگ وسرافکندگی تاریخی مردم ایران، چنین آتشین از "حقوق ملت" و "سرکوبِ ملت" سخن بگوید! البته "ملت" از دیدِ او همآن بقایی، مشایی و نمونه‌هایِ چنین بی‌مایگانی گرداگردِ خود بوده و هستند. دروغ‌گویی، هوچی‌گری، نان به نرخ روز خوردن که آن‌را "فرصت طلبی" می‌نامیم که درون‌مایه‌اش سودِ شخصی است با رفتارهایِ پوپولیستی برای چنین آدمی هم‌چون دیگر به نان‌و‌نوا رسیدگان درحکومتِ ولایی، دیگر نهادینه شده است و مرزی ندارد.

ـ گفته شد که راه بازگشت از گذشته برای ِهر کسی باز است ولی این کار نیاز به دگرگونی حقیقی در شخص، شرافت، شفافیت و درستی دارد. آیا احمدی نژاد اگر اندک درستی در اندیشه داشت با آن گذشته درخشان به‌تر نبود دم فرو بندد و یا اگر می‌خواهد دوباره سر برآورد، شفاف از گذشته خود، جنایت‌هایِ دوران خود، میلیاردها دلار سرمایه ایران که به باد داد و... بگوید و از مردم پوزش‌خواهی کند و به راستی نشان دهد که از کرده خود پشیمان است؟ ولی او به جای انجام چنین‌کاری چون همه سردمداران حکومت ولایی اینک طلب‌کار نیز شده است!

ـ احمدی ‌نژاد ولی باید بداند مردم همآن"خس‌وخاشاکی" هستند که در اعتراض به تقلب و خیانت ۸۸ او و رهبرش، به وحشیانه‌ترین شکل سرکوب و سراپا خونین شدند. احمدی نژاد بداند آن سرکوب وحشتناک، زندان کهریزک و زندانیان فراوان درزندان‌های دیگر پس از آن کشتار، آن خون‌هایِ به ناحق ریخته شده، هرجا که باشد و برود او را دنبال خواهند کرد تا هنگامی‌که دادگاهی برای بررسی آن تشکیل شود و او را به پایِ میزِ محاکمه بکشد. اکنون او خودش را به نفهمی می‌زند و بازی "کی‌بود، کی بود من نبودم " راه انداخته است.

نمونه دیگر بانو فائزه هاشمی

سه. فائزه هاشمی امروزه بیک‌باره میدان‌دار شده، با همه گفت‌وشنود دارد و "اصلاح‌خواهان شرمگینِ حکومتی" درون و بیرون نیز با بازی با واژه‌ها گاه یکی به نعل و یکی به میخ کوشش می‌کنند از او چهره‌ای قابل پذیرش برایِ مردم زخم‌خورده و خشمگین بسازند. فائزه هاشمی. انتقاد می‌کند، به سختی هم، و بر نکته‌های درستی از ندانم‌کاری‌ها و سیاست‌هایِ نادرست درونی و بیرونی حکومت انگشت می‌گذارد. البته جایگاه او با احمدی نژاد یکی نیست زیرا او جز دوره‌ای نمایندگی مجلس، که روشن است چه مجلسی است، پیشینه‌ای در کار حکومت و دولت و کار اجرایی نداشته است و زمینه فکری او با احمدی نژاد که امروز می‌خواهد موج سواری کند و خیال‌های پوچ در سر دارد، یکی نیست ولی:

دو گره بزرگ در کار فائزه هاشمی

روشن است که نمی‌توان بار خیانت‌ها و تبهکاری‌‌هایِ پدر فائزه و یا برادر او مهدی هاشمی را به پای او نوشت ولی مگر ممکن است دختری که در سایه سنگین پدر از امتیازها بر خوردار بوده و حتا به نمایندگی مجلس رسیده، روزنامه تاسیس کرده، در عرصه ورزش زنان کار کرده و ازاین امکان‌ها که موقعیت پدرش در اختیارش نهاده و به گفته خودش حتا گاه برای خرید به اروپا سفر کرده و امتیازهایِ دیگر داشته، که من خبر ندارم، آن وقت هنگام گفت‌وگو در باره پدرش و نقش ویران‌گر او در وضعیت کنونی ایران بگوید: "من که نمی‌توانم از بابام انتقاد کنم" و یا در باره برادرش بگوید: "برویدازخودش بپرسید! "

فرار از پاسخ گویی

اگر چه فائزه هاشمی به رک‌گویی شناخته شده و از همه فرزندان رفسنجانی پرهیاهو تر است ولی او نیز هر جا در تنگنا قرار می‌گیرد چون پدرش ریاکاری می‌کند و از پاسخ گویی می‌گریزد. همه می‌دانند که هاشمی رفسنجانی یکی از مکارترین چهره‌ها در میان سردمدارانِ حکومت اسلامی و یکی از پایه‌گذاران اصلی همه گرفتاری‌هایِ امروز ایران بوده است. نقش او در تارومار کردنِ همه رقیبان به ویژه در نهضت آزادی، جبهه ملی و برکناری بنی صدر، ادامه جنگ پس از آزادسازیِ خرمشهر که شش سال فاجعه در پی داشت، ترورهای فراوان در درون و برون مرز، برکرسی نشاندن خامنه‌ای با اجرایِ یک نمایش و دروغی که با همکاری سیداحمد خمینی از زبان خمینی سرهم‌بندی کرد و ایران را چنین گرفتار یک آخوند بی‌مایه مالیخولیایی کرد، دیگر بر کسی پوشیده نیست. در جزوه "خائنی که از نو باید شناخت، نگاهی به کتابِ عبور از بحران" نوشته زنده‌یاد علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی، منتشر شده درفوریه ۲۰۰۰/ دی‌ماه ۱۳۷۸ در فرانسه، می‌توان به ماهیت مکاری‌هایِ رفسنجانی بیش‌تر پی‌بُرد.

آیا فائزه هاشمی از این‌ شاه‌کارهایِ پدرش آگاهی ندارد؟

روش فائزه هاشمی چنین است که زیرکانه بگوید من سال‌هایِ آغاز انقلاب، سیاسی نبودم و انقلاب که شد من تنها ۱۶ سال داشتم. و یا بگوید من تا پیش از نماینده شدن سیاسی نبودم. توجه کنید او دوره پنجم مجلس فرمایشی یعنی اسفند سال ۱۳۷۴ نماینده مجلس می‌شود. او در این دوران ۳۲ سال سن دارد ولی می‌خواهد خودش را از برخورد با کارهایِ ویرانگر پدرش رها کند. تا آن زمان بابا جان همه کار مملکت را قبضه کرده، گذشته از هزاران کشته و مجروح جنگ که دست‌پخت او بوده است، شمار ناروشنی از مخالفان چه مذهبی و چه غیر مذهبی با دخالت او سلاخی شده‌اند که در میانِ مشهورترین آن چهره‌ها زنده‌یادان بختیار و قاسملو بودند که رفسنجانی مستقیم در برنامه ریزی قتل آنان دست داشته است و یا در بمب‌گذاری در آرژانتین. مهدی رفسنجانی در یک مصاحبه با بیژن فرهودی در لندن که دو سالی پس‌تر در ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ برابر با ۲۰ اوت ۲۰۱۴ در کیهان لندن منتشر شده است به روشنی می‌گوید که پدرش از برنامه قتل بختیار آگاه بوده است. (۱) قاسملو با هیئت فرستاده شده از سوی شخص رفسنحانی، که برنامه‌ریزی برای فریب و قتل او را داشتند، گفت‌و‌گو می‌کرد که در آخرین جلسه او را به قتل رساندند. این بابا جان بود که با پایان جنگ، سپاه را بر همه جا مسلط گرداند که نتیجه‌اش را همه امروز می‌بینیم و... اینک فائزه هاشمی می‌خواهد که ما بپذیریم که او تا آن‌زمان با سیاست سروکار نداشته است تا در باره این همه تبهکاری‌هایِ بابا جان مورد پرسش قرار نگیرد! اوبا دو جمله: "من دوران انقلاب بچه بودم و چیزی حالیم نبود. " و " تا پیش از نماینده شدن در مجلس سال ۱۳۷۴ با سیاست سروکار نداشتم. " می‌خواهدخود را از پاسخ‌گویی برهاند. هم او ولی بارها از درایت بابا می‌گوید که تا زمانی که بود وضع به‌تر بود چون بابا در بالا لابی می‌کرد. آیا آن دورانِ خوب بابا از آغاز انقلاب تا سال ۱۳۷۴ را در بر نمی‌گیرد؟!

پُشت این افشاگری‌هایِ تند چه سیاستی خوابیده است؟

میدان دادن به احمدی‌نژاد بدنام و فائزه هاشمی یک هدف بزرگ دارد: داغ کردن تنور انتخابات قلابی و به هر ترفندی کشاندن مردم پای صندوق‌های رای که هرکز آمار واقعی جز یک استثنا انتخابِ خاتمی، آن‌هم با هدفِ روشنِ جلوگیری از فروپاشی، نداشته و ندارد.

احمدی نژاد را آزاد گذاشته‌اند تا بدون هیچ سد‌وبندی هر چه می‌خواهد ‌بگوید. او خود دزد وتبهکاری است که دزدی‌ها و تبهکاری‌های دیگران را با درهم‌آمیزی راست و دروغ افشا می‌کند.

سود بردن از فائزه هاشمی ولی هُشدار دهنده‌تر و زیرکانه‌تر است. توجه داشته باشیم دیگر از سعید حدادیان و دیگر اوباشان خبری نیست تا در کوی و برزن و در رسانه‌ها آن ناسزاها و آن رفتارهای زشت را نسبت به فائزه هاشمی انجام دهند و چه خوب که چنین نیست ولی پرسش این است که آیا این اوباش‌ها هستند که دست‌خوشِ دگرگونی گشته‌ و به سویِ آدم‌شدن گام برداشته‌اند و یا به‌فرموده با ادب شده‌اند؟ به این نکته مهم دیگر هم باید توجه داشت که با به‌راه انداختن کمپینِ"خانمِ رییس جمهور" چگونه می‌خواهند زنان را به میدان انتخابات بکشند. تصور می‌کنید یکی از زنان مناسب برایِ رییس‌جمهور شدن از دید فائزه هاشمی چه کسی است؟ معصومه ابتکار! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

در روزهای آینده باید چشم‌به‌راه شگفتی‌های تازه و شگردهای رذیلانه‌تر خامنه‌ای و باندهایِ مافیایی حاکم بود. ولی آیا این بار می‌توانند مردم را فریب دهند؟

پا نویس:

۱ ـ علاقه مندان می‌توانند اصل آوایی این گفت وگو را در زیر ببینند:

https://www.youtube.com/watch?v=87MccjpTLic&t=16s

منبع: گویانیوز