به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۳

ف...مثل "فریدون" ...ف ...مثل "فوتبال

مینا اسدی 
مینا اسدی و فریدون فرخزاد
ف...مثل "فریدون" ...
ف ...مثل "فوتبال
"ایران... ایران ..." باز هم...باز هم همانجا ایستاده ام
با افتخار و پرچم
سه رنگش خوب است
با شیر ..یا .بی شیر
با الله
یا بی الله


با زنم
با مردم
با بچه هایم
با قبیله ام
لامصب
بگذار لحظه ای چالش و "داعش" را فراموش کنم

تلخ نکن به کامم
توپ را شوت کن 
و از چیز دیگری حرف نزن
شب شور است...شب عشق است

کو شیشه ی آبجو یی که همین چند ثانیه ی پیش با ز ش کرده ام

ظرف چیپس...کاسه ی ماست ...

خودم وحنجره ی بسته ام ...

میخ شده ام با چهار چشم

به تصاویر ...به فوت و بال
من کهنه کار

همه ی اینها را فوت آبم

بالم اما، وبال گردنم شده است

"ایران... ایران ..." باز هم...باز هم همانجا ایستاده ام

با افتخار و پرچم

سه رنگش خوب است

با شیر ..یا .بی شیر

با الله

یا بی الله

با زنم
با مردم

با بچه هایم

با قبیله ام

لامصب

بگذار لحظه ای چالش و "داعش" را فراموش کنم

نیا جلوی چشمم
با تنی بی سر 
و سری بریده در کنار در یخچال آشپز خانه ات 
خودت را به من نشان نده 
در حوض خون شناور

برو بیرون از سرم
فقط نود دقیقه
نود دقیقه رهایم کن
تا نپندارم که توپ،
سربریده ی توست
که لگد مال می شود!


مینا اسدی...سه شنبه...هفده یونی...سا ل دو هزار و چهارده...استکهلم