مردها به رانندگی زنها حسودی می کنند
خانم فرشته بیرانوند اصالتا لر است و اهل خرم آباد
خودش می گوید نخستین راننده زن ترانزیت در ایران است. «به امپراتوری مردها پایان دادم.» او این حرف را با خنده می زند. خانم فرشته بیرانوند اصالتا لر است و اهل خرم آباد.او مداح اهل بیت هم هست و به همین دلیل اهالی شهرک اندیشه شهریار"حاج فرشته"صدایش می کنند. از بچگی عاشق ماشین سنگین بوده و حالا به یکی از آرزوهایش رسیده است. به تنهایی به بنادر مختلف ایران سفر می کند،تمام فوت و فن های ماشین های سنگین را می داند و حتی در جاده ها خودش پنچری می گیرد. او از چیزی نمی ترسد و جالب اینجاست که هم کامیون دار است، هم خانه دار و هم محصل.ضمن اینکه او برای اهل بیت هم مداحی می کند و ارادت ویژه ای به خاندان عصمت و طهارت دارد.
یک جورهایی شاید نشستن یک خانم پشت فرمان کامیون برای مردم عجیب باشد.؟
چیزی بیشتر از عجیب.اوایل که باورشان نمی شد.خیلی ها می آمدند و بامن عکس می گرفتند.اما خودم می دانستم که می توانم و توانستم.مگر زنان چه چیزی از آقایان کمتر دارند؟ من از همین جا به بانوان ایرانی می گویم که هر کاری که مردها انجام می دهند را ما هم می توانیم انجام بدهیم.کاری نشد ندارد و فقط باید یک اراده قوی پشت آن باشد.
حالا چرا رانندگی با کامیون؟ معمولا بانوان کمتر به سمت کارهایی با این سختی و خشنی می روند.
از بچگی علاقه داشتم.حتی یک زمانی همه به شوخی می گفتند که بیشتر اسباب بازی های من کامیون بوده است! می دانم کار سختی است اما من دوستش دارم.
خانواده شما مخالف نبودند؟
من الان تقریبا 38 سال دارم و بزرگ شده خرم آباد هستم.خب فضای شهرستان ها با تهران خیلی فرق می کند.اوایل خانواده ام اصلا موافق نبودند.من حتی نمی توانستم پشت ماشین های سبک بنشینم چه برسد به ماشین های سنگین.اما وقتی در شهرمان در یکی از آموزشگاه های رانندگی مربی شدم کم کم رفتارها تغییر کرد.این یکی از بزرگترین گام هایی بود که من در این رابطه برداشتم.آنها باورشان نمی شد که من گواهینامه پایه یک گرفته ام.
از بین خانواده کسی ماشین سنگین دارد؟ یا پشت کامیون می نشیند؟
گاهی اوقات یکی از اعضای خانواده همراه من می آیند اما آنها شغل های خودشان را دارند.من پدرم دو بار ازدواج کرده است و ما به همین دلیل 20 تا بچه هستیم.سه تا از خواهر برادرهایم فوت کرده اند.ضمن اینکه من خانواده شهید هستم و برادرم شهید شده است.
برخورد آقایانی که کامیون دار بودند با شما چطور بود؟
یک بار که حسابی تشویقم کردند.آن هم زمانی که پایه یک را گرفتم.همه مرد بودند و فقط من یک نفر زن. جو سنگینی بود.آن موقع نمی دانم به من لطف کردند یا خواستند من را ضایع کنند که گفتند اول شما برو امتحان بده.وقتی سرهنگی که امتحان می گرفت گفت قبول شده ام انگار که دنیا را به من داده اند.من از سال 80 که گواهینامه گرفته ام کارهای زیادی را انجام داده ام.به شهرهای مختلف سفر کرده ام و آدم های مختلفی را دیده ام.نگاه ها متفاوت است.خیلی ها به آدم اعتماد نمی کنند.اما آقایان برایشان جالب بود.من با هر کسی برخورد کردم فقط به من لبخند زده است.بعضی ها سوت می زدند و می گفتند "ماشاءالله"، بعضی ها هم می گفتند"با غیرت".تا به حال برخورد بدی با من نشده است و بیشتر می گفتند دمت گرم خانم!
البته خیلی از آنها باورشان نمی شود و انگار که برق گرفته باشد شان.گاهی اوقات در مسیرهایی که ترافیک ندارد دنبال من راه می افتند و بوق می زنند.
تا به حال شده که زنی را تشویق به رانندگی کنید،یا او را آموزش بدهید؟
نه؛اما می خواهم بگویم که بانوان ایران ما هر کاری که بخواهند می توانند انجام بدهند.
خاطره جالبی دارید که بخواهید دراین زمینه تعریف کنید؟
رانندگی با کامیون که همه اش خاطره است اما باید بگویم که هر وقت می خواهم بار بزنم اولویت را به من می دهند.
اوایل برخورد کسانی که صاحب بار بودند چطور بود؟آنها اعتماد می کردند که بارشان را به شما بسپارند؟
اوایل نه؛ اما رفته رفته کار و بارم گرفت.ضمن اینکه خدا را شکر من تا به حال تصادف نکرده ام.البته الان دیگر شهرستان ها بار نمی برم و فقط در محدوده تهران کار می کنم.
جریمه چطور؟جریمه شده اید؟
من همیار پلیس هستم و چند بار به عنوان راننده نمونه انتخاب شده ام.هرگز در رانندگی جریمه نشده ام.
این را قبول دارید که می گویند زنان عامل بسیاری از تصادف ها هستند؟
آقایان به ما حسودی شان می شود!(با خنده).شاید قبلا این طور بوده اما امروز زنان خیلی با دقت تر از آقایان رانندگی می کنند. شما در آمار تصادفات ببینید که چند درصد بانوان بوده اند و چند درصد آقایان.
اگر کامیون شما پنچر شود یا مشکل فنی پیدا کند چه کار می کنید؟
پنچری ها را که خودم می گیرم.از یک سری کارهای فنی هم سر در می آورم.اما اگر مشکل خیلی حاد باشد دنبال مکانیک می روم.تا امروز تمام مشکلاتم را خودم حل کرده ام.
ماشین شما HOWO است.این ماشین مشکل اسکانیاها را که ندارد؟
مشکلات آن را ندارد اما خالی از مشکل هم نیست.یک سری از این ماشین ها ترمزهای ABS نداشت.گیربکس بعضی ها مشکل داشت و ما به خاطر نداشتن ترمز چند تا از راننده های خوبمان را از دست داده ایم.این چیزها باید به گوش مسئولان برسد.آنها باید ما را کمک کنند.بارها رسانه ها این اخبار را منتشر کرده اند اما هیچ گوش شنوایی نیست.بزرگترین خواسته من از مسئولان این است که امکانات خوب و اتومبیل های خوب در اختیار ما قرار بدهند تا بدون هیچ مشکلی برای ایران خدمت کنیم.
شما چه توصیه ای به زنان ایران دارید؟
آنها باید قدر خودشان را بدانند.آنها باید بدانند که با حجاب و تفکرات اسلامی هم می توان کارهای بزرگی کرد.ما چطور ماشین سبک را می رانیم؛پس می توانیم پشت ماشین های سنگین هم بنشینیم.
رانندگی شغل اصلی شما است دیگر؟
به نکته خوبی اشاره کردید.من بیشتر برای دل خودم رانندگی می کنم.اما کار اصلی من نیست.من مداح اهل بیت هستم.قاری قرآنم و از بچگی قرآن می خوانم.ارادت خاصی به اهل بیت دارم و آنها در تمام مراحل زندگی دست من را گرفته اند.
تا به حال شده به مرحله ای برسید که از رانندگی پشیمان شده باشید؟ اتفاقی ...
نه؛ من هدف داشتم و به هدفم هم رسیده ام.من می خواستم نشان بدهم که زنان هم می توانند با ایمان قوی در کنار مردان فعالیت کنند.چطور زن های خارج از کشور می توانند خیلی از کارها را انجام بدهند آن وقت ما نمی توانیم؟ما در همه کارها الگو هستیم و می توانیم در این زمینه هم الگو باشیم.
در خارج از کشور هم رانندگی کرده اید؟
خیلی دوست داشتم اما تا به حال این اجازه را به من نداده اند.من این درخواست را یک بار دیگر از مسئولان می کنم که مجوز ترانزیت به خارج از کشور را صادر کنند.ما با این کار می توانیم توانمندی زن مسلمان ایرانی را به بقیه دنیا هم نشان بدهیم.
نظر شما درباره امنیت جاده های ایران چیست؟این جاده ها به اندازه کافی برای یک خانم امن است؟
شک نداشته باشید که امن است.من از سال 80 که گواهینامه گرفته ام تا به حال مشکلی درهیچ کدام یک از جاده ها برایم پیش نیامده است.اما باید بگویم که جاده های ما پر از چاله است.خیلی از جاده های ما از این لحاظ خطرناک هستند نه چیز دیگری.
دعوا و درگیری چطور؟مثلا شده سر حمل و نقل بار یا در جاده و ...
اصلا. من خودم روحیه خشنی ندارم.فکر می کنم آدم با ایمان و تقوا می تواند حتی بر خشم خودش هم غلبه کند.من سعی می کنم حتی اگر چنین موقعیتی پیش آمد با رفتار اسلامی از کنار آن عبور کنم.
مرتضی رضایی: صدای میانه