فتوای خامنهای درباره اپیلاسیون زنان منتشر شد
خامنهای اعلام کرده در صورتی که اپیلاسیون عورت زنان مستلزم لمس یا دیدن عورتین باشد٬ جایز نیست.
علی سیستانی نیز گفته در این نوع اپیلاسیون نگاه کردن به خود عورت جایز نیست و ستر (پوشیدن) آن واجب است.
ناصر مکارم شیرازی هم چنین فتوا داده که نگاه به عورت دیگری، خواه برای زائل کردن مو باشد یا چیز دیگر جایز نیست، ولی زایل کردن موهای زیر بغل و مانند آن، به وسیله هم جنس مانعی ندارد.
متن این فتاوا پس از ممنوع شدن ارائه خدمات اپیلاسیون در آرایشگاههای قزوین منتشر شده است.
در هفته جاری گروهی از جریانهای حزبالله در استان قزوین با انتشار نامهای خواستار ممنوعیت ارائه چنین خدماتی در آرایشگاههای این استان شده و نسبت به ادامه چنین وضعیتی هشدار دادند.
دو روز پیش نیز دادستانی قزوین اعلام کرد به خاطر جلوگیری از گسترش بیماری ایدز و هپاتیت ارائه این خدمات را در آرایشگاههای این استان ممنوع کرده است.
اپیلاسیون یواشکی!
طنز خودنویس
حالا نگرانی اصلی من اینجاست که الان مسیح علینژاد فراخوان میدهد که زنان مبارز ایرانی کمپین «اپیلاسیون یواشکی» را راه بیندازند و عکسهای خود را برای من بفرستند تا بتوانم طی چند مصاحبه جدید با «آسوشیطون پرست»، «خبرگزاری تاس» و «هاچینتون پست» و غیره صدای زنان ایرانی باشم!
یعنی بدبخت شدیم رفت...
حالا نگرانی اصلی من اینجاست که الان مسیح علینژاد فراخوان میدهد که زنان مبارز ایرانی کمپین «اپیلاسیون یواشکی» را راه بیندازند و عکسهای خود را برای من بفرستند تا بتوانم طی چند مصاحبه جدید با «آسوشیطون پرست»، «خبرگزاری تاس» و «هاچینتون پست» و غیره صدای زنان ایرانی باشم!
یعنی بدبخت شدیم رفت...
حزبالله قزوین نامه سرگشاده داده و نسبت به گسترش ارائه خدمات «اپیلاسیون کامل بدن زنان» در آرایشگاههای زنانه هشدار داده است!
حزبالله اعلام کرده که این صاف و صوف کردن و رعایت بهداشت بدن توسط زنان بهطور واضح «خدمت رایگان به جبهه فرهنگی دشمن جهت ضربه زدن به عفت و حیا و پوشش زنان جامعه است.»
بدبختی اینجاست که اصلا شوخی هم ندارند و گفتند: «در صورت حذف نشدن این خدمات از آرایشگاههای زنانه خود رأساً در این زمینه اقدام خواهند نمود»
حالا نگرانی اصلی من اینجاست که الان مسیح علی نژاد فراخوان میدهد که زنان مبارز ایرانی کمپین «اپیلاسیون یواشکی» را راه بیندازند و عکسهای خود را برای من بفرستند تا بتوانم طی چند مصاحبه جدید با «آسوشیطون پرست»، «خبرگزاری تاس» و «هاچینتون پست» و غیره صدای زنان ایرانی باشم!
دردسرهای قر و قمیش هستهای
هر روز که میگذرد ابعاد تازهای از آن قر و قمیش نابجای بنده در شب تفاهم هستهای لوزان در مقابل در و «همساده» بر ملا میشود و من را در برابر این پرسش «منزل جان» قرار میدهد که: «هفتهزاده! مرض داشتی حالا... میمردی چند روز صبر میکردی ببینی این تفاهمنامه کوفتی چی هست و به چه درد میخورد و چه دادیم و چه گرفتیم؟ بعد میرفتی در خیابان قر میدادی و بوق میزدی!»
تنها ابزار من برای کاهش تنشها میان بنده و منزل جان توسل به این جمله کلیشهای بود: «عزیزم! برداشتن تحریمها، شاید در کوتاهمدت نتواند گرهای از کار ما باز کند اما به این بچه نگاه کن! الان ۱۶ سال دارد، دو فردای دیگر که تحریمها بهطور کامل برداشته شود، نان این بچهها در کره بادامزمینی است!»
در همین حین که ما همینطوری مشغول مذاکره با منزل جان بر سر تاثیر لغو تحریمها در آینده بچهها در یکی دو سال بعد بودیم، از شانس شخمزده ما، یکدفعه یکی از مقامات آمریکایی نه گذاشت و نه برداشت، گفت: «دستکم ۲۵ سال طول میکشد تا پرونده هستهای ایران به حالت عادی بازگردد!»
هیچی دیگه.... نشان به آن نشان که الان یک هفته است با نگهبان پارک محل رفیق شدم و شبها در اتاق این بنده خدا میخوابم، و شنیدهام که اهالی محل رفتهاند با امام جمعه مسجد محل صحبت کنند که برود وساطت کند تا منزل جان از خر شیطان بیاید پایین و ما برگردیم سر خانه و زندگیمان که از شانس ما امام جمعه از این دلواپسهای بدجور از آب در آمده و گفته: «کسی که برای فروخته شدن شرف و غیرت اسلامی برود با ۶۰ سال سن جلوی زن و بچه مردم بوق بزند و ما تحت بلرزاند، الیوم حکم محاربه و مفسد فی الارض بر ایشان وارد است!»
یعنی خر بیار و باقلا بار کن!
نتیجه این که از من هفتهزاده میشنوید تا از «فکت شیت» هیچ توافقنامهای مطلع نشدید به هیچوجه بوق نزنید و قر ندهید!
جنگ چاق و لاغر!
داشتم روزنامهها را بررسی میکردم چشمتان روز بد نبیند چشمم افتاد به مقاله یک اخوی به نام احمدرضا خزایی در روزنامه «فرهیختگان» که اندر حکایت حمله عربستان سعودی به یمن نوشته بود.
اول این که بنده هم از همین تریبون حمله سعودیها به یمن را به شدت محکوم میکنم اما خدا وکیلی این چه تحلیلی است که این رفیقمان کرده است؟!
خزایی در بخشی از مقاله تحلیلی خود میگوید: «آمریکا میداند یمن به صورت تاریخی توان مقابله با عربستان را دارد و مردم چابک و فقیر یمن در کوهها میتوانند شاخ سربازان فربه و تنبل سعودی را بشکنند.»
من نمیدانم ایشان از کجا سایز سربازان یمن و عربستانی را اندازه گرفته و متوجه شده سربازان یمن لاغر و سربازان عربستان چاق هستند و در نتیجه لاغرها شاخ چاقها را میشکنند!
البته این نگاه از قدیم وجود داشته و خزایی اولین نفر نیست، مثلا یادمان نرفته که فیلمهای سینمایی درباره جنگ ایران و عراق که همیشه رزمندگان ایران آخر آرنولد و جیمز باند و مرد عنکبوتی بودند و آن طرف در سنگر عراقیها همه خیکی بادمجان مشغول عرق خوردن و رقصیدن بودند و دو تا سرباز ایرانی میرفتند تمام چاقالوهای عراقی را با خفت و خواری میگرفتند و دمار از روزگارشان در میآوردند!
فقط معلوم نبود پس چهطوری این جنگ ۸ سال طول کشید و آخر هم هیچی به هیچی...!
یا خیلی از تحلیلگران و کارشناسان فوتبال همیشه درباره تیمهای عربی که صحبت میکنند از سرعت بازیکنان ما در برابر چاقی و تنبلی و کند بودن عربها حرف میزنند و همیشه خدا هم با همین خیال میرویم با بدبختی یا مساوی میگیریم یا میبازیم و بازیکنهای تیمهای عربی را هم که میبینیم همه دو تا استخوان هستند و تکنیکی و سرعتی!
هلدینگ خاطره!
بابا مهلت بدهید...یکی یکی...
هنوز ترکشهای خاطره آخر اکبرآقا هاشمی رفسنجانی درباره زن امام تمام نشده که این بار عفت خانم مرعشی همسر اکبر آقا یک خاطره جدید از خودش در داده!
عفت مرعشی در کتاب خاطرات خود نوشته که «سه ماه به تولد مهدی٬ نامهای از آشیخ محمد هاشمیان برای آقای هاشمی رسید. نوشته بود امام زمان(عج) را در خواب دیدم... که فرزند شما پسر است و اسمش مهدی است. بیتوجه به این خواب، اسم او را مظفر گذاشتم، مورد اعتراض آقای هاشمیان قرار گرفت. اسم مهدی را برای نوزاد انتخاب کردیم.»
عفت خانم در ادامه اندر سجایای اخلاقی و سکنات ظاهری مهدی هاشمی رفسنجانی نوشته: «مهدی بچه بسیار شیرین و پر جنب و جوشی بود. همه دوستش داشتند، حتی غریبهها. خواهرم اشرف، لباسهای زیبا برایش میدوخت. مهدی تپل بود و موهای فرفری داشت. اعضای فامیل چند روزی که او را نمیدیدند، اظهار دلتنگی میکردند. چند ماهی به آرامی گذشت.»
به نظرم این خانواده آقای هاشمی در کنار بیزینس نفت و «متخلفات»، یک «شرکت هلدینگ خاطره» هم تاسیس کنند و در آن دورههای مقدماتی و پیشرفته خاطرهنویسی و خاطرهسازی را به علاقهمندان تدریس کنند!
اما خودمانیم! اگر این آشیخ محمد هاشمیان گیر سه پیچ نمیداد و میگذاشت خود عفت خانم اسم بچهاش را انتخاب کند، «مظفر» خیلی اسم مناسبتری برای مهدی هاشمی بود، آدم یاد «خان مظفر » سریال هزار دستان و یا «باغ مظفر» مهران مدیری و دیالوگ معروف «مربا بده بابا» میافتد!
دردسرهای کابینه با مغز جلبکیهای بهارستان!
یک نگاهی به قیافههای این وزرای کابینه دولت تدبیر و کلید بیندازید، خداوکیلی ظرف دو سال همهشان چپ و چول شدهاند از بس صبح تا شب میروند به بهارستان تا نمایندههای مجلس را درباره طرحها و لوایج دولت شیر فهم کنند!
باور کنید به برخی از این وزرا بهویژه آنها که در وزارتخانههای تخصصی هستند باید برای سر و کله زدن با نمایندگان مغز جلبکی مجلس «حق سختی کار» تعلق گیرد!
شما نگاه کن هفته قبل واعظی وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات را به مجلس احضار کردهاند تا به دو تا سوال نمایندگان پاسخ دهد.
سوال اول اینکه «چرا پهنای باند اینترنت را بدون در نظر گرفتن مسائل فرهنگی افزایش دادهای؟!»
سوال دوم هم اینکه «چرا هر چه زودتر شبکه ملی اطلاعات را راه اندازی نمیکنی?!»
سوال دوم هم اینکه «چرا هر چه زودتر شبکه ملی اطلاعات را راه اندازی نمیکنی?!»
حالا این واعظی بدبخت باید توضیح میداد که «ای علما... ای قربان آیکیوی اندازه ماهی شما بروم! برای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات نیاز به افزایش پهنای باند اینترنت است!»
اما هر چه توضیح داد که این دو تا سوال با هم مرتبط است و یکی بدون دیگری انجامپذیر نیست، در کت و کول نمایندهها نرفت و دست آخر کارت زرد به واعظی دادند و گفتند اگر یک فکری به حال این دو تا کار نکنی استیضاح خواهی شد!
حالا فکر کنید واعظی باید برود بنشیند فکر کند که اگر پهنای باند را کم کنم که خب شبکه ملی اطلاعات راهاندازی نمیشود! و اگر شبکه ملی اطلاعات را بخواهم راهاندازی کنم باید پهنای باند را افزایش دهم! بعد میزند تو سرش و موهایش را میکشد و میگوید که پس چه خاکی تو سرم بریزم از دست این مجلس!»
قصد نداریم وگرنه برنامهاش را داریم!
حسن رستگار پناه، جانشین مرکز مطالعات و امنیت پایدار ملی ستاد کل نیروهای مسلح (یک لشکر فقط مقام این بابا است) گفته سپاه پاسداران قصد کودتا در جمهوری اسلامی را ندارد!
واقعا زحمت کشیدند!
عزیزان دقت بفرمایید که ایشان فرمودند که برادران قاچاقچی «قصد» کودتا ندارند، وگرنه درباره اینکه «امکان» و «توانایی» کودتا را دارند و یا اینکه در آینده ممکن است قربت الی الله «قصد» کودتا هم داشته باشند صحبتی نکرده چرا که جزو بدیهیات است!
این حاجی رستگار پناه نگرانی دیگر ما را هم رفع کرده و خیالمان را بهطور کلی راحت کرده و گفته اصلا نگران نباشید چرا که «سپاه قصد ندارد برای گرفتن سهم سیاسی از اسلحه استفاده کند تا چند وزیر یا نماینده خاص داشته باشد.»
اینجا هم باز اشاره ایشان این است که فعلا «قصد» نداریم از اسلحه برای گرفتن مجلس و دولت استفاده کنیم ولی اینکه فردا چه پیش آید و چه تصمیمی داشته باشیم خدا بزرگ است!