به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، تیر ۰۲، ۱۳۹۶

روايت «حسين عليزاده» از علاقه‌اش به سينما و موسيقي فيلم | تریو رمبراند (ویدئو)

 نبايد از هنر جهاني واژه ايران را حذف كنيم


«من با شوق و عشق موسيقي را آغاز كردم. خوشبختانه در خانواده‌اي در محله سيدنصرالدين تهران تربيت شدم كه به خواست فرزند خود احترام مي‌گذاشتند و به من اجازه دادند موسيقي كار كنم. به بسياري از هم محله‌اي‌هايم زماني كه جلوي پدر و مادرشان نام موسيقي را مي‌آوردند با خشونت عجيبي مي‌گفتند برو دهنت را آب بكش. پدر من خياط و مادرم خانه‌دار بود اما به دليل اينكه وجودشان از عشق بود زماني كه من از موسيقي صحبت كردم گل از گل‌شان شكفت و گفتند هر چه تو دوست داري. »

حسين عليزاده از معدود چهره‌هايي است كه شنيدن صحبت‌هايش نه تنها در مورد موسيقي كه درباره ديگر حوزه‌هاي فرهنگ و هنر و حاشيه‌هاي آن خالي از لطف نيست. حسين عليزاده اين‌بار مهمان نخستين نشست از نشست‌هاي تخصصي سال ٩٦ انجمن بازيگران سينماي ايران شد تا از علاقه‌اش به سينما، آهنگسازي فيلم و حضور پررنگ سينما در زندگي و خاطراتش بگويد؛ خاطراتي كه طبيعتا با فعاليتش در حوزه موسيقي شروع مي‌شود و بعدتر به تجربه‌هاي دلنشيني در موسيقي فيلم و سريال از «دلشدگان»، «گبه» و «آواز گنجشگ‌ها» گرفته تا سريال «زير تيغ» مي‌رسد. عليزاده در اين نشست كه شروع آن با آرزوي سلامتي براي شجريان همراه بود از علاقه‌اش به سينما گفت. علاقه‌اي كه آغاز آن به دوران كودكي‌اش برمي‌گردد و تا آنجا پيش مي‌رود كه دوست دارد وقتي از او مي‌پرسند چه كاره‌اي، بگويد: آهنگساز فيلم. «لاله‌زار قلب تهران و خودش يك سينما بود حتي اگر تصويري از آن نمي‌ديديم و فقط صداي بلندگوي سينما و تئاتري‌هايي كه نزديك در ورودي فرياد مي‌زدند به همراه صداي خوراكي‌فروشان مي‌شنيديم تمام سير و سياحت‌مان را كرده بوديم. ما تخيلات خودمان را در لاله‌زار پيدا كرده بوديم. اين ولع فيلم ديدن خيلي وسوسه‌انگيز است.

ما با ٥ ريال به سينمايي مي‌رفتيم كه فيلم وسط آن قطع مي‌شد و در سالن آن سيرابي مي‌فروختند و ما نه تنها صدا و تصوير بلكه بو هم داشتيم. وقتي پول‌مان به ١٥ ريال مي‌رسيد اين شانس را داشتيم كه به سينما البرز برويم و با يك بليت دو فيلم ببينيم. » اين جذابيتي است كه در سينما همچنان براي عليزاده به دليلي كه خودش آن را اين‌طور توضيح مي‌دهد، وجود دارد: «وقتي واژه سينما را مي‌شنويد مهم نيست رشته و تخصص شما چيست. انگار از زاويه ديگر به زندگي نگاه كنيد سينما از جنس خود ما است و تخيل و آرزوهايي را نشان مي‌دهد كه در زندگي واقعي نمي‌بينيم.» او علاقه‌اش به سينما را قبل از اينكه به موسيقي علاقه‌مند شود عنوان مي‌كند؛ علاقه‌اي كه فقط مختص سينماي ايران نيست: «من فيلم‌هاي خوب غيرايراني هم مي‌ديدم. وقتي فيلم اسپارتاكوس را ديدم در خيابان راه مي‌رفتم و احساس مي‌كردم خودش هستم و چقدر فداكارم يا زماني كه دراكولا را ديدم شب‌ها موقع خواب به سراغم مي‌آمد. اين تخيلات وارد زندگي مي‌شد و انگار سينما را در زندگي من تزريق كرده‌ بودند و در تمام طول آن دوران با من بود.

در ميان فيلم‌هاي غير ايراني، موسيقي برايم چيز ديگري بود. آهنگ لورنس عربستان را با سوت مي‌زدم و در حال حاضر هركدام از آن آهنگ‌ها را كه بخواهيد مي‌توانم براي‌تان زمزمه كنم.»  عليزاده در اين نشست از سينماي روشنفكري ايران هم حرف زد؛ سينمايي كه به گفته او از اواخر دوره رژيم گذشته شروع شده و فيلم «گاو» مهرجويي بهترين نمونه براي آن است. او از تاييدي گفت كه اين فيلم توسط مخاطبان عام و متخصص سينما دريافت كرده است. او بعدتر از فيلم «قيصر» و «رضا موتوري» كيميايي هم حرف زد. او با اشاره به فيلمفارسي‌هايي كه قبل از چنين فيلم‌هايي ساخته مي‌شد توضيح داد: «فيلمفارسي‌ها شامل يك سري تصانيف و آهنگ‌هايي بود كه از سر ذوق ساخته مي‌شد اما در ادامه و با فيلمي مثل «گاو» كه هرمز فرهت آن را ساخته بود كم‌كم به اين نتيجه رسيدم موسيقي بايد با خود فيلم متولد شود. سينماي ايران امروزه آنقدر پيشرفت كرده كه اگر در حال حاضر فيلم قيصر و رضا موتوري را ببينيم مي‌توانيم بگوييم كه چيزهاي ديگري هم هست. بعد از قيصر موسيقي فيلم بيشتر متداول و بعد از انقلاب جدي‌تر شد. قبلا فيلم‌ها كوچه‌بازاري بود و با هيچكس بيگانه نبود اما الان با سينمايي برخورد داريم كه برعكس گذشته مي‌پرسند چه فيلم خوبي به بازار آمده است. »

اين روند در سينماي ما در ادامه به سينماي روشنفكري ختم مي‌شود كه عليزاده به بهانه گفت‌وگو درباره آن نقدهاي خودش را به اين نوع از سينما هم عنوان كرد: «سينما اكنون يك عنصر روشنفكري شده است؛ اين موضوع مي‌تواند مثبت و منفي باشد. سينماي روشنفكري مطلق يا اداي روشنفكري منفي است ما روشنفكريم يا هنرمند روشنفكر؟ من اعتقاد دارم وقتي روشنفكر مي‌شويم در خارج از خودمان به دنبال خواسته‌هاي‌مان مي‌گرديم و مي‌خواهيم چاشني غربي آن را زياد كنيم. البته بايد جدا از سنخيت‌هاي فرهنگي از تمام تجربه‌ها استفاده كنيم. ما هنرمندان با روحيه حساس هميشه به عشق و صلح و دوستي و اتحاد فكر مي‌كنيم و قرار نيست خشونت را ترويج كنيم.» عليزاده از سينماي كيارستمي هم در اين نشست ياد كرد؛ سينمايي كه به گفته او داراي طعم خاصي است: «او به جرات يكي از روشنفكرهاي سينماي ما بود. فيلم‌هايش شايد براي عوام سرگرم‌كننده نبود و در ايران مانند خارج از كشور اقبال نداشت،

اما جنبه روشنفكري در شخصيت آدم‌هاي فيلم‌هاي او بود.» او از فيلم‌هاي علي حاتمي هم حرف زد و در اين بين به خاطراتش با اين كارگردان هم اشاره كرد. عليزاده از عدم شناختي گفت كه بعضي از كارگردان‌ها در مورد موسيقي دارند. انتقاد عليزاده از سينماي روشنفكري و انتظاراتي كه از آن هست به صحبت‌هاي او درباره ديگر حوزه‌هاي فرهنگ و هنر هم كشيده شد: «وقتي مي‌گوييم هنر جهاني است چرا واژه ايران را حذف مي‌كنيم چرا مثلا مي‌گوييم كيهان كلهر نوازنده جهاني است در حالي كه او يك كرد ايراني است. اين واژه‌هاي مسخره چيست كه در روزنامه‌ها استفاده مي‌كنند؟ من هميشه در مصاحبه‌هايم شرط مي‌كنم غير از حسين عليزاده چيز ديگري به من نگويند. اگر انسان مومن باشد نيازي ندارد پيشاني‌اش را سياه كند. واژه‌گرايي در هنر ما به سم بدي تبديل شده است.» او در بخش ديگري از اين نشست به دريافت جايزه جهاني موسيقي آسيا اشاره كرد و با اين توضيح كه هيچكس از جايزه و تشويق بدش نمي‌آيد از ظلمي گفت كه در موسيقي ايران وجود دارد: «براي من افتخار است كه در شرايطي موسيقي كار مي‌كنيم كه درعرصه جهاني اتفاقات مثبتي رخ مي‌دهد. من بعد از يكي دو ماه خبر‌دار شدم كه اين جايزه را برنده شدم و گفتم آنها نمي‌دانند هركدام از اين نت‌ها را كه شنيده‌اند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند.

هر وقت از من مي‌پرسند چه انتظاري از مسوولان داريد؟ مي‌گويم هيچ انتظاري ندارم، مسوولان وقتي متوجه نيستند من چه كاري انجام مي‌دهم نه از آنها متشكرم نه از آنها انتظاري دارم.» عليزاده به پيشنهادهايي كه درباره ساخت موسيقي فيلم مي‌شود، اشاره كرد و توضيح داد كه خودش هنوز باور ندارد كارش موسيقي فيلم باشد: «وقتي موسيقي فيلمي به من پيشنهاد مي‌شود با آن زندگي مي‌كنم. من هويت ايراني و موسيقايي دارم و من مي‌گويم موسيقي فيلم بايد ايراني باشد من به خيلي از كارگردان‌هايي كه مي‌گويند موسيقي ايراني از جنس تصوير نيست، مخالفت مي‌كنم. براي من موسيقي ايراني فقط موسيقي سنتي نيست. وقتي مي‌گويم ايراني هستيم از فرهنگ همه اقوام هستيم. به عنوان مثال وقتي در روستا فيلم ساخته مي‌شود نمي‌توان رويش موسيقي كلاسيك پخش كرد.» عليزاده در پخش‌هاي پاياني اين نشست درباره تاثير موسيقي در زندگي تمام ايراني‌ها هم حرف زد، تاثيري كه از زماني به بعد با چاشني مذهب همراه شد: «موسيقي ما در دوراني چاشني مذهب مي‌گيرد و آن دوراني است كه مداح‌ها رديف موسيقي مي‌دانستند آنها با اين كار نگاه مذهبي را تزريق مي‌كردند. بنابراين موسيقي در تمام زندگي مردم جريان دارد. » او اين تاثير را به سينما هم تعميم داد و نتيجه گرفت كارگردان‌هاي روشنفكر در سينماي ايران به دنبال شبيه‌سازي آن هستند.

اعتماد 

حسین علیزاده و تریو رمبراند (ویدئو)