به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۹

  مهدي استاد احمد
آتش‌بس!

تحمل كن اگه حتي تحمل كردنش سخته
آدم وقتي كه مهموني داره بدبختِ بدبخته


تصور كن جهاني رو كه توش مهموني افسانه‌‌س
تموم جشناي دنيا شدن مشمول آتش‌بس!

نه موز خوشه‌اي داره نه شيريني نه هندونه
ديگه هيچ آدمي گازش روي سيب جا نمي‌مونه


تمام ماهيا شادن همه بي‌دردِ بي‌دردَن
تو روزنامه نمي‌خوني نهنگا پُرخوري كردن


تصور كن اگه حتي تصور كردنش جرمه
كه برپا شه يه مهموني فقط با سبزي قورمه!


تصور كن تو مهموني كباب بره ارزش نيست
هجوم خوردن جوجه شبيه زنگ ورزش نيست


مي‌شه با سفره‌اي ساده يه مهموني بشه برپا
«تصور كن تو مي‌توني بشي تعبير اين رويا»!