به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۰

نوشتاری از سام محمودی سرابی خبرنگار زندانی تازه آزاد شده

برای عزت و هاله سحابی و هدی صابر: که سوختند و نساختند!

سام محمودی سرابی خبرنگار و زندانی سیاسی که بعد از ۵ ماه بازداشت موقت به تازگی از اوین آزاد شده است یادداشتی را برای عزت الله و هاله سحابی و هدی صابر نوشته بود که بعد از آزادی از زندان اقدام به انتشار آن کرد و در بخشی از آن آورده است:اینک اما نوری باید “سحابی”، ابری و “هاله‌ای” دیگر تا کاسه‌ی صبر “صابر”ین این خاک غریب پرشود ازهرچه بهتان و مشت و سر نیزه و هوچی‌گری است.

متن کامل این نوشتار به شرح زیر است:

برای عزت‌الله و هاله سحابی و شهادت غریبانه‌تر پهلوان هدی صابر

چیزی باید گفت. حرفی. سخنی و فریادی. تا نام بلند آزادی بر گلوگاه باد، تنوره‌کش شود. بالا برود. بالا… تا کنگره‌ی آفتاب. تا عرش خداوندی. تا نمی‌دانم آن‌کجایی که فرود ‌می‌آیند اسب‌های وحشی شعر بر جلگه‌های استعاره و ایهام. تا وقتی که “هدا”ی آزادی “هاله”‌ای شود در کهکشان استبداد.
شاید اون شب مهتاب “عزت” رهایی از خوابمان به‌در شود و چون رگبار باران از” سحابی” دیگر ببارد که “هاله” برافروخت بر دشت تفدیده‌ی آرزوهای نسلی که در آتش تاریک اندیشی سوخت و نساخت!!!
اینک اما نوری باید “سحابی”، ابری و “هاله‌ای” دیگر تا کاسه‌ی صبر “صابر”ین این خاک غریب پرشود ازهرچه بهتان و مشت و سر نیزه و هوچی‌گری است. باید ایستاد و پهلوانانه جنگید با ابزاری دیگر، ابزاری از جنس رهایی شاید تا مگر شرافت انسانی پاس داشته‌شود. و این هدیت “صابر” بود که شریف و حنیف جسم نحیفش را پهلوانانه برافراخت بر آستان آزادی…

چه غریبانه به سوگ نشستیم عروج هاله‌ای رخشان، صابری شریف و سحابی غریب‌تر را.

شاهد شدیم دیگربار “عزت” آزادی را. و فریاد بایدمان کرد که همیشه خونِ یاران، ستاره‌هایِ روشنگرِ این راهِ خواهد بود.


آسوده بخواب پدر ماهتابی
خواهرِ غریب آسمانی

و برادر پهلوان تاریخ بیقراری ما.


آسوده بخوابید که تا مگر هاله‌ای دیگر زاده شود سحابی دیگر بردمد و صابری پهلوان‌صفت سربرکشد از آینده‌‌ی ما…