سهراب اعرابی
اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم
یعنی ما نمیتوانیم بعد از ۲۷ سال خواسته های خود را به روشی مسالمت آمیز بیان کنیم؟ مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم و منتظر فضل الهی و یا فرشته ی نجاتی به نام آمریکا نباشیم.از قدیم نقل شده که:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
پس برای رسیدن به خواسته ها فقط تلاش تلاش و تلاش
سهیل اعرابی یکی از دستنوشته های برادر خود شهید سهراب اعرابی را منتشر کرد.به گزارش تحول سبز شهید سهراب اعرابی این یادداشت را به مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطه در سال ۸۴ و در دفترچه خاطرات روزانه خود نگاشته است.
سهراب در یادداشت خود آورده است: “موانع زیاد است، درست، اما وقتی وحدت باشد هیچ مانعی نمیتواند سد آن شود مگر همین چند روز پیش نبود که در کشوری همچون فرانسه دیدیم که فعالیت مردم تا چه حد بود و تا لغو قانون کار با چه قدرتی ایستادگی کردند و مزدشان را گرفتند یعنی ما نمیتوانیم بعد از ۲۷ سال خواسته های خود را به روشی مسالمت آمیز بیان کنیم؟ مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم و منتظر فضل الهی و یا فرشته ی نجاتی به نام آمریکا نباشیم.”
متن کامل این یادداشت که در اختیار تحول سبز قرار گرفته است در پی می آید:
به نام خالق آزادی
هر انسانی برای رسیدن به آزادی مورد نظر خود باید تلاش کند و البته بعد از رسیدن به آن نیز از آزادی خود به نحو درست استفاده کند و آن را تحت هر شرایطی حفظ کند.برای هر کاری یک مانعی وجود دارد. در این راه موانع فراوانی وجود دارد. پس باید با آنان جنگید نه با اسلحه نه با توپ نه با تانک بلکه با عقل،هوش و درایت.
در این هفته ما صدمین سال انقلاب مشروطه را در پیش رو داریم. انقلابی که نقطه ای عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود.انقلابی که با عقل صورت گرفت نه با چوب و نه با چماق!اما پیش از هر چیز دلایل شکست آن ها را باید پرسید.
متاسفانه هم در زمان مشروطه و هم در زمان شروع به کار اصلاح طلبان و آغاز پیروزی های آن ها در انتخابات های مردم یک اشتباه اساسی وجود داشت.آن هم آن بود که آنها فکر میکردند مردم دیگر به مرحله ای رسیده اند که آن ها را باور دارند و کسی نمی تواند آنها را به زور خارج از بازی سیاست هدایت کند همچنین در انقلاب مشروطه و آنچه بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ صورت گرفت و مردم ازدولت دکتر مصدق حمایت نکردند ونیز در زمان شکست نمایندگان مجلس که برای کاندید شدن،بدون هیچ دلیلی رد صلاحیت شدند و در پی آن شکست های متفاوت در گروههای اصلاح طلب و بی اعتنایی مردم.
امروزه در میان اصلاح طلبان وحدت دیده نمیشود و این کلمه به لغتی بیگانه تبدیل شده.روابط آنها با مردم به پایین ترین حد ممکن رسیده است.
بهتر است بعد از صد سال انقلاب،جنگ، قتل وغارت به فکر سازندگی باشیم به جای آن که به امید فرشته نجاتی باشیم،خود فرشته ی خود باشیم و به جای منی قوی مایی قدرتمند و استوار باشیم.مگر ما از کشورهای پیشرفته ای مثل آلمان و ژاپن و…چه چیز کم داریم،تاریخ کهن فرهنگ غنی، از نظر سرمایه هم که نفت این منبع حیاتی را داریم، پس چرا این گونه ایم؟!هرساله وسعت بیابان های ایران بیشتر می شود ولی هیچ کس به فکر آنها نیست که تا چند سال بعد ایران به کل بیابان می شود و حتی باید اکسیژن را از کشورهای دیگر خریداری کنیم! بعضی از ما فکر می کنند ما که شهری هستیم و کاری به کشاورزی نداریم، در حالیکه همین ماییم که باعث می شویم امید آن کشاورز از بین برود، فقط می گوییم گران نشود در حالیکه به زحمت هایی که کشاورز کشیده اصلا توجهی نمی کنیم.
در این سال ها مردمی که در روستاها زندگی میکنند با مردم شهری تقریبا در یک سطح قرار دارند اما از نظر فکری چه؟آیا اصلاح طلبان به فکر جمعیت روستایی بودند ویا هستند؟! علت دیگر شکست اصلاح طلبان آن بود که فکر می کردند هرچه تحصیل کرده و یا دانشجو وجود دارد همه روشنفکرند، در حالیکه به نظر من روشنفکری به تحصیلات نیست، به قدرت تفکر آدمی است، به قدرت درک مسایل سیاسی مملکت، شاید فکر کنید این مساله ربطی ندارد اما به نظر من کاملا مرتبط است، مثلا کودکی که ظرفی را شکسته است، با سیاست خود آن کار ناشایست را به دوش دیگری می گذارد و می گوید پسر همسایه بود، آن بچه خود دارای سیاست است ولی ما در جامعه مشاهده میکنیم که فردی با تحصیلات دکترا در کارهایش هیچ گونه سیاستی ندارد. پس نتیجه این می شود که جمعیت تحصیل کرده را نباید مردم روشنفکر دانست. کسانی که به وعده و وعیدهای کاندیدا ها دل می سپارند و از عقل خود کمک نمیگیرند، روشنفکر نمی باشند. روشنفکر کسی است که تمام جوانب کار را مورد بررسی قرار دهد. اگر اصلاح صللبان به قشر تحصیل کرده یاری می دادند که با عقل خود تصمیم بگیرند این گونه نمی شد. شاید کمی وحدت بین اصلاح طلبان باعث می شد که باز هم پیروزی از آن مردم باشد. به یاد پیروزی انتخابات مجلس ششم و اولین دوره ی ریاست جمهوری خاتمی!
شاید حال که رییس جمهور فعلی گفته که گوش هایم را تیز میکنم تا خواسته های ملت را بشنوم، بهتر باشد که ما هم فریاد بزنیم مگر ما از اصولگرایان چه کم داریم. مگر ما نمی توانیم از نامه ی رییس جمهور خطاب به سازمان تربیت بدنی مبنی بر حضور زنان در ورزشگاه حمایت کنیم؟موانع زیاد است، درست، اما وقتی وحدت باشد هیچ مانعی نمیتواند سد آن شود مگر همین چند روز پیش نبود که در کشوری همچون فرانسه دیدیم که فعالیت مردم تا چه حد بود و تا لغو قانون کار با چه قدرتی ایستادگی کردند و مزدشان را گرفتند یعنی ما نمیتوانیم بعد از ۲۷ سال خواسته های خود را به روشی مسالمت آمیز بیان کنیم؟ مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم و منتظر فضل الهی و یا فرشته ی نجاتی به نام آمریکا نباشیم.از قدیم نقل شده که:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
پس برای رسیدن به خواسته ها فقط تلاش تلاش و تلاش
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سهراب به صفحه زیر در فیسبوک بپیوندید