به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۰

    بيژن پوينده 
۱۰ شباهت بنيادين نظام ولايت فقيه و حکومت سلطنتی در ايران 
     تیرباران دسته جمعی در کردستان، نظام فعلی ـ تیرباران گروهي از افسران در تهران، نظام گذشته 
امروز بخش قابل توجهی از مردم کشورمان و ايرانيان آگاه ميدانند که "جمهوری" اسلامی از نظر سياسی اقتصادی فرهنگی و اخلاقی ورشکستگی کامل رسيده است. اين نظام ناتوان دربوجود آوردن حداقل شرايط برای شرکت شهروندان و نيروهای متنوع سياسی در ساختمان کشوری آباد و آزاد بوده و هست. تداوم و حفظ اين نظام با جنگ و بحران سازی وسرکوب گسترده ابتدايی ترين حقوق انسانی مردم کشورمان ميسر گشته. آنچه مردم کشورمان در ۳۲ سال گذشته از اين نظام ديده اند گسترش فقر گسترش فرهنگ خرافات، تظاهر، دروغ گويی، ريا بوده است.

در اين شرايط ميليونها ايرانی محبور به مهاجرت شده اند. فرار مغزها در در ابعاد وسيع ادامه دارد و درصد قابل توجهی از جوانان يا بيکارند و يا در اقتصاد بيمار دلال سالار نظام اسلامی به فعاليت های غير مولد مشغولند.

با ورشکستگی نظام ولايت فقيه، طرفداران استبداد سلطنتی که خود نقشی اساسی در تداوم فرهنگ استبدادی و درنتيجه بقدرت رسيدن استبداد مذهبی داشته اند بسان ارواحی زنده شده سعی در دفاع و توجيه حکومت پادشاهی دارند. در اين ميان عده ای حقوق بگير و با استفاده از تحريفات سعی در پاک کردن حافظه تاريخی دارند.

برای جلوگيری از تکرار اشتباهات تاريخی، ميبايد با تاريخ و عملکرد نظام های سياسی آشنا بود. هدف اين نوشته نشان دادن شباهت های بنيادين دو نظام سياسی استبدادی ولايت فقيه و نظام سلطنت پهلوی عليرغم برخی تفاوت های اين دو نظام است.

شکل گيری فرهنگ در هر جامعه ای متاثر از روابط اقتصادی، و زمينه های تاريخی در آن جامعه است. در کشور ما روابط اقتصادی بر اساس زندگی قبيله ای در برخی نقاط و توليد روستايی و روابط ارباب رعيتی و خان خانی در ديگر نقاط برای قرن ها وجود داشته است. در نتيجه فرهنگ غالب تحت تاثير روابط قبيله ای و ارباب رعيتی شکل گرفته. توجه به اين نکته ضروری است که شکل گيری فرهنگ و شيوه تفکر در ضمير ناحود آگاه ما بوسيله تعليم و تربيت خانوادگی و سپس آموزش و معيار های دينی و اجتماعی وسنتی درونی شده و ريشه دوانده.

ازنظر سياسی دوپايه اصلی قدرت سياسی در جامعه ما سلطنت و روحانيت بوده اند. بطور تاريخی اين دو ارگان نقشی مهم در باز توليد فرهنگ استبدادی داشته اند. در نتيجه نظام سلطنتی و نظام ولايت فقيه دارای خصوصيات مشترکی هستند.

اين خصوصيات مشترک عبارتند از:

۱. نفی آزادی های سياسی

يک خصوصيت فرهنگ استبدادی وجود تک صدايی و نفی چندصدايی و سرکوب نيروهای سياسی مستقل و جدا از قدرت حاکم است. وجود آزادی های سياسی از جمله آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی بيان، آزادی اجتماعات، آزادی سازمان های مدنی و آزادی حق انتخاب از ابزارهای اصلی برای ساختن روابط دمکراتيک در جامعه و کنترل و پاسخگو نمودن قدرت هستند. هر جامعه پيچيده ای برای حل بهينه مشکلات، چالش ها و مسائل جديد که بطور داتم بوجود ميايند احتياج به چرخش آزاد اطلاعات، وجود مطبوعات مستقل، سازمانهای مدنی و صاحب نظران و انديشمندانی دارد که بتوانند در فضايی باز و قانونمند به بررسی و نقد و گفتگو برای حل مسائل و مشکلات بپردازند. سلطنت پهلوی و حکومت اسلامی با نفی آزاديهای سياسی مانع رشد سياسی، گسترش سازمانهای مدنی و در نتيجه باروری و خلاقيت اجتماعی و سياسی گرديده اند. تک صدايی در نظام ولايت فقيه با شعار حزب فقط حزب الله و در دوران محمد رضا شاه با شعار حزب فقط حزب رستاخير به جامعه تحميل گرديد. در چنين فضاهايی قدرت مطلقه پادشاه يا ولی فقيه حق تعيين سرنوشت ملت را نفی ميکند.

۲. وجود زندانيان سياسی سرکوب و شکنجه و اعدام زندانيان سياسی

نفی حقوق مدنی و سرکوب احزاب و نظرات سياسی منجر به تنش و انواع مبارزات عليه قدرت حاکم ميگردد. در اين شرايط راه حل نظام استبدادی ساختن زندانهای سياسی، سرکوب و شکنجه و در برخی موارد اعدام مخالفان سياسی است. برخی طرفداران استبداد سلطنتی با مقايسه هزاران اعدام در نظام جمهوری" اسلامی در جهت توجيه نظام استبدادی مورد علاقه خود برميايند. حال انکه کيفيتی که مورد ستوال است نه فقط تعداد زندانيان و اعدام های سياسی بلکه ماهيت نظام هايی است که در انان مقوله زندانی سياسی و اعدام زندانی سياسی وجود دارد . ستوال اينجاست که چرا بايد انسانها را بخاطر عقايدشان به بند کشيد؟ در کدام جامعه دمکراتيک و آزادی مقوله زندانی سياسی و شکنجه و اعدام زندانی سياسی وجود دارد؟

۳. قانون گريزی

در نظام های استبدادی، حکومت های مطلقه فردی و خودکامه، قانون و مفهوم قانون کمرنگ و بيرنگ ميشود. چرا که حرف اخر را شاه يا ولی فقيه و يا نظاميان کودتاچی ميزنند اين موضوع چندين مشکل بوجود ميآورد:

منطق و توجه به خواسته های عمومی جامعه جای خود را به خواسته های افراد در راس قدرت ميدهد . زورگويی و خود کامگی بعنوان معيارهای غالب تقويت ميشوند. فرهنگ استبدادی در ابعاد گسترده از طريق رسانه های عمومی و شيوه های تعليم و تربيتی تقويت و بازتوليد ميشود. مسلما تعرض به حقوق انسانی و قانونی از طرف حکومت و قدرت حاکم بطور روزمره ، الگوی مثبتی برای اقشار نااگاه در رعايت و احترام به حقوق ديگر شهروندان نخواهد ساخت. در نتيجه بی قانونی و عدم احترام به حقوق فردی و اجتماعی تبديل به هنجارهای غالب ميگردنند. يک دليل نقض ساده ترين قوانين رانندگی بصورت گسترده در اين نظام ها شايد واکنشی است روانی به سرکوب های سياسی و فرهنگی نظامی که برای انسانها ارزشی قاتل نيست.

۴. فساد گسترده اقتصادی اداری و رانت خواری

قانون گريزی و عدم دسترسی به اطلاعات سبب رشد فساد اقتصادی، عدم موفقيت پروژه های ملی، گسترش رانت خواری و اقتصاد دلالی ميگردد. اين عوامل در دراز مدت به بی ثباتی نظام های استبدادی دامن زده واين نظام ها را در برابر بحران های اقتصادی آسيب پذيرتر ميکند.

خودکامگی در راس قدرت و عدم رعايت قانون حتی برای عوامل نظام استبدادی باعث ريزش نيروهای خودی و تشديد تضاد درون دستگاه های استبدادی ميشود. عملکرد دو نظام ولايت فقيه و شاهشاهی نمونه بارزی برای اين ادعاست. در اين نظام ها دائما شاهد تقسيم مکرر نيروها و بسته شدن فزاينده دايره قدرت هستيم. در غياب روابط دمکراتيک و احترام به قانون، فرماندهان نظامی بطور مرتب دچار انواع تصادفات و”سانحه” های هوايی ميشوند و سياست مداران قديمی مورد غضب قرار گرفته مجبور به فرار شده و يا تبديل به “سران فتنه” ميشوند.

دکتر محمد مصدق رهبر جبهه ملی و مبارز راه آزادی و ملی شدن نفت بخاطر منافع بيگانگان با کودتا برکنار ميشود. شاه بجای سلطنت حکومت ميکند. با يک فرمان شاه يک شبه نظام چند حزبی( هر چند فرمايشی) تبديل به نظام يک حزبی ( حزب رستاخيز) ميگردد! در نظام اسلامی "نخست وزير محبوب امام" و ريس مجلس آن جز سران فتنه ميگردند. چرا که در اين نظام ها قواعد بازی و قوانين حتی در چهارچوب قراردادی خودی ها نيزداتما به فرمان رهبر معظم و شاهنشاه آريامهر بزرگ ارتش داران نقض ميشوند.

قدرت نامحدود و غير پاسخگو بطور اجتناب ناپذيری فاسد ميگردد.در نتيجه عقد قراردادهای خيانت بار و غارت منابع طبيعی تبديل به امری عادی ميگردد. غلبه روابط فردی بر قوانين و ضوابط منطقی، ضعف مديريت کلان در نظام های استبدادی را دو چندان ميکند . ضعف مديريت بنوبه خود در جهت هدر دادن فرصت ها و منابع انسانی و طبيعی تضعيف اين نظام ها در دراز مدت عمل ميکند.

۵. هدر دادن فرصت ها و منابع انسانی و طبيعی بخاطر حفظ منافع و قدرت عده ای معدود

از آغاز تثبيت "نظام مقدس" اسلامی" بطور متوسط هر سال بيشتر از ۱۰۰ هزار نفر با تحصيلات دانشگاهی به خاطر شرايط نامناسب و سلطه استبداد مذهبی ايران را ترک ميکنند. ۴.۵ ميليون ايرانی در خارج از ايران زندگی ميکنند. بسياری دارای تخصص هايی باارزش هستند و در صورت وجود کشوری آزاد و دمکراتيک ميتوانستند در جهت رشد و آبادانی و حل مشکلات جامعه تلاش نمايند. بهايی که مردم کشورمان برای فرار مغزها در سال پرداخت ميکنند، از در آمد ساليانه نفت بيشتر است. نظام های استبدادی از فرار مغزهای آگاه و دردسر ساز استقبال ميکنند. شاه خطاب به روشنفکران، آزادی خواهان و مخالفين خود ميگفت هر که ميخواهد پاسپورتش را بگيرد و برود! چرا که ديکتاتورها کشور را ملک شخصی خود ميدانند.

عدم وجود مطبوعات و گفتمان آزاد در رابطه با اولويت ها ی اجتماعی باعث ادامه سياست های فاجعه بار و غلط ميگردد. غرامتی که مردم ايران برای جنگ ۸ ساله ( نعمتی که ارزانی خمينی و" نظام مقدسش" شد) شامل صدها هزار کشته، صد ها ميليارد دلار خسارت و عقب ماندگی کشور برای سالها بود. در دوران حکومت سلطنتی در حالی که درصد بيسوادی بالای ۵۰ درصد بود و کمتر از ۸ هزار کيلومتر راه آهن داشيتم، ساليانه ميليارها دلارصرف خريد تجهيزات نظامی ميشد. قرار بود ايران تبديل به ششمين قدرت نظامی دنيا شود!

۶. گسترش فقر بيکاری و نابسامانيهای اقتصادی و اجتماعی

فساد و بی قانونی، روابط ناسالم قدرت و باند بازی باعث بابسامانی اقتصادی ميگردد. قربانيان استبداد در اين مرحله شامل اکثريت ملت خصوصا اقشار زحمتکش و حقوق بگير ميگردد. در کشورمان عليرغم درآمد های ميلياردی نفتی ثروت در دست اقشار معدودی متمرکز ميگردد. در زمان شاه دربار و وابستگان شاه درآمدهای بی حساب داشتند و در نظام ولايت فقيه فرماندهان سپاه و بخشی از روحانيون اقتصاد کشورمان را کنترل ميکنند. درواپسين سالهای نظام سلطنتی و در "آستانه رسيدن به دروازه های تمدن بزرگ" اطراف اکثر شهرهای بزرگ با پديده زاغه نشينی و شکل گيری حلبی آباد ها و زورآبادها ها ومفت آبادها روبرو بوديم. امروز نيز با درامد ساليانه ۷۰ ميليارد دلاری نفتی بيش از ۴۰ درصد از هموطنان ما زير خط فقر زندگی ميکنند! درصد قابل توجهی از جوانان بيکارند. در هر دونظام با پديده فروش اعضا بدن از جمله کليه روبرو بوده و هستيم. با استبداد عدالت اجتماعی نيز نفی ميگردد و شعارهای پوچ جای خود را به واقعيت غمگين کودکان خيابانی و کودکانی ميدهد که در کوره پزخانه ها کار ميکنند . کارگرانی که در فقر زندگی ميکنند و کوچکترين اعتراضاتشان با سرکوب شديد کسانی روبرو ميشود که دم از دفاع از محرومين ميزنند.

۷. سانسور نفی آزادی بيان و روشنفکر ستيزی و سنت گرايی

يکی از مهمترين پيش شرطهای سلامت و رشد فرهنگی جوامع درجه آزادی بيان و عقيده و عدم وجود سانسور است. بزرگترين سرمايه هر جامعه ای شهروندان آگاه ومستوليت پذيری است که به حقوق خود و ديگران آگاهند. پيش شرط داشتن جامعه ای باز و پويا گردش آزاد اطلاعات، آگاهی شهروندان از مسايل و مشکلاتی است که در هر جامعه ای وجود دارند. انسانهای آگاه با نقد و بررسی موضوعات اجتماعی و فرهنگی ميتوانند در رفع مشکلات و رشد اجتماعی بکوشند.

نظام های استبدادی از گردش آزاد اطلاعات و شهروندان آگاه و متشکل وحشت دارند. در نتيجه در جهت کنترل اخبار و اطلاعات و محدود کردن اگاهی شهروندان تلاش ميکنند. بزرگترين اقشار مخالف استبداد روشنفکران و دانشجويان هستند. در اين زمينه نيز نظام پهلوی و نظام ولايت فقيه عملکرد مشابهی داشته اند. جنبش های دانشجويی در برابر استبداد سلطنتی و استبداد مذهبی تلاشهای گسترده ای را سازمان داده اند و هر دو نظام سابقه ای ننگين در جهت سرکوب اين جنبش ها داشته و دارند. ۱۶ آذر و ۱۸ تير تنها دو روز و نمادهايی ماندگار از فعاليت های آزادی خواهانه و عدالت طلبانه دانشجويان در برابر استبداد پهلوی و استبداد مذهبی هستند. شعبان بی مخ ها و ده نمکی ها و چماقداران "هديه های " نظام های استبدادی به روشنفکران و دانشجويان هستند.

عليرغم ادعاهای طرفداران نظام سلطنتی، استبداد سلطنتی همانند نظام اسلامی نه تنها مروج مدرنيسم نبود، بلکه مدافع معيارهای سنتی و از نظر ايدتولوژيک جزم گر بوده است. چرا که مدرنيزم در رابطه با تفکر انتقادی و نقد قدرت، از جمله قدرت مطلقه کليسا و پادشاهان و در ارتباط و در ادامه دوران روشنگری شکل گرفت. مدرنيزم را در مرحله اول بايد در شيوه تفکر و روابط اجتماعی و ساختارهای سياسی مدرن از جمله سازمانهای متنوع مدنی، آزادی عقيده و آزادی نقد، نفی شخصيت پرستی و رشد فرهنگ چند صدايی در جامعه جستجو کرد. و نه صرفا در تقليد و مصرف گرايی اجناس غربی. نظامی که قدرت مطلقه پادشاهش را موهبتی الهی ميداند که از طرف خدا به مردم تفويض شده! نظامی که مبلغ تک صدايی و نفی تفکر انتقادی است و در سانسور عقايد و کتاب دستگاهی عريض و طويل راه مياندازد چگونه ميتواند نظامی مدرن باشد؟ آيا اينکه در آستانه های رسيدن به "دروازه های تمدن بزرگ" و بعد از ۵۰ سال سلطنت پهلوی اقشار قابل توجهی از مردم عکس آقا را در ماه ديدند دليلی بر سطحی بودن درک از مدرنيزم و پوچی ادعای مدرنيته در نظام سلطنتی نيست؟ چگونه بعد از ۵۰ سال سلطنت و مدرنيزم پبش از ۵۰ درصد از جمعيت کشور بی سواد باقی ميمانند؟

۸. سياست خارجی بر ضد منافع ملی

نظام های استبدادی پايه مردمی ندارند. در نتيجه اگر دست نشانده بيگانگان هم نباشند در روندی برای حفظ خود در برابر ملت حاضر به فروختن و حراج کردن ثروت های ملی و دخالت های بيمورد و گاه بحران سازی در جهت انحراف افکار عمومی ميشوند. نظام جهل و جنايت ولايت فقيه در اين مورد سابقه اسفناکی دارد. از کاستن سهم ايران در دريای خرز تا برباد دادن قرارداد های نفت و گازی و يا ناتوانی در توسعه يکی از بزرگترين ثروت های ملی ( توسعه ميدان گازی پارس جنوبی) تا حمايت از گروههای بنيادگرا و ضد دمکراتيک. سابقه نظام پهلوی نيزشامل بر باد دادن ثروت های نفتی و بزرگترين خريدهای تسليحاتی نا متعارف در جهت منافع شرکت های اسلحه سازی بوده است ( همان کاری که عربستان در حال حاضر انجام ميدهد). همچنين فرستادن نيرو به ظفار و... نقش ژاندارمی منطقه برای برای منافع بيگانگان از ديگر دستاوردهای "سياست مستقل ملی" در زمان محمد رضا پهلوی است. واگذاری بحرين تحت عنوان "رفراندم" از ديگر عملکردهای ستوال برانگيز دوران پهلوی است.

۹. توسعه نا همگون مناطق و ستم مضاعف مذهبی مليتی

نظامهای استبدادی تمرکز گرا هستند. اين نظامها با دستاويزهای قومگرايی (شونيسم) و يا ايدلولوژی مذهبی مروج انواع تبعيضات و نابرابری و بيعدالتی در حق اقليت ها اقوام و مليتهای ايرانی بوده و هستند. در اين نظامها اقوام مختلف از حق تحصيل به زبان مادری خود در کنار ياد گيری زبان پارسی محروم هستند. از اين زاويه نيز دو نظام استبدادی پهلوی و اسلامی عملکردی مشابه دارند. کافيست به فقر و عقب ماندگی اقتصادی هموطنان مان در کردستان، سيستان و بلوچستان و خوزستان و. .. توجه. کنيم تا به عمق تبعيضات و بی عدالتی اين نظامها پی ببريم. اين نظامها با مردم خود بيگانه هستند. معيارهای دمکراتيک در سياست های آنان جايی ندارد. در نتيجه به جای واگذاری تصميم گيری ها ی محلی و استانی به نهادهای انتخابی همان محل در صدد کنترل و سرکوب خواسته و برخی حقوق ابتدايی اين هموطنانمان هستند. اين نظامها مانع از رشد موزون مناطق مختلف کشورمان شده و زمينه را برای تقويت تنش های قومی افزايش ميدهند. تفکر استبدادی قادر به درک اين واقعيت نيست که تنوع فرهنگی، قومی و زبانی باعث افتخار و همبستگی ملی همه ايرانيان خواهد بود. در مورد نظام جهل و جنايت دامنه تبعيضات مذهبی بخاطر خصوصيات ذهتی عقب مانده سران نظام ابعادی وحشتناک بخود گرفته و هموطنان مسيحی و سنی و زرتشتی و خصوصا و هموطنان بهايی از ستمی مضاعف در اين مورد رنج ميبرند.

۱۰. استبداد و ترس، سرکوب جنبش های مدنی و بی ثباتی نظامهای استبدادی

هر دو نظام اسلامی و سلطنتی با رشد اعتراضات مدنی دست به کشتار و قتل معترضان و شهروندان زدند. صد ها و شايد هزاران نفر در اعتراضات عمومی سالهای ۵۶ و ۵۷ بوسيله مزدوران حکومت نظامی به رگبار بسته شدند. آمار حداقلی از کشتار معترضين در اين دو سال بيشتر از ۳۰۰۰ نفر بر اساس تخمينهای های محافظه کارانه منابع غربی است. نظام ولايت فقيه نيز در موارد متعدد از ابتدای بقدرت رسيدن اقدام به کشتار هموطنان ما در بسياری از نقاط کشورمان کرده. در اين نظامها تعداد دقيق قربانيان وحشی گری های نظاميان بسختی مشخص ميشود. برای مثال هنوز آمار دقيقی از تعداد جانباخته گان در اعتراضات سال ۸۸ در دست نيست! هيچ نظام دمکراتيک و متمدنی شهروندان بی سلاح را بخاطر اعتراضات خيابانی بصورت گروهی به قتل نميرساند.

اگرچه ساختن زندان برای مخالفان سياسی و آزادی خواهان، استفاده از انواع شکنجه، اعدام، و سرکوب فيزيکی اعتراضات مدنی از ابزارهای مهم نظامهای استبدادی برای بقا هستند؛ اما يکی از مهمترين ابزارهای سرکوب در نظام های استبدادی استفاده از سلاح ترس است. ترس مفهومی بنيادين و کليدی در حفظ ساختار قدرت های سرکوبگر دارد. اين مفهوم فقط به سرکوب فيزيکی محدود نميشود.

کسانی که در زمان شاه زندگی کرده اند بياد دارند که برخی، حتی در مهمانی های خصوصی، هنگام صحبت در باره او از ترس صدای خود را پايين می آوردند. معمولا نظام های استبدادی سعی در بزرگ نمايی قدرت سرکوب خود نيز دارند. برای مثال ادعا ميشود که نيروی بسيج ۲۰ ميليونی است، پاسدار احمدی مقدم ادعا ميکرد که نظام "جمهوری" اسلامی قادر به کنترل و بررسی ايميل ميليونها کاربر اينترنتی است! در زمان شاه ادعا می شد که ميليونها نفر برای ساواک کار ميکنند! اين شايعات گاه از جانب دستگاههای امنيتی پليسی و گاه از طرف افراد ناآگاه تقويت و پخش ميگردنند و به نوبه خود به تقويت احساس ترس از نظام ياری ميرسانند.

اما استفاده از سلاح ترس نيز ابزار قابل اطمينانی در دراز مدت نيست. در اين مورد نيز نظام های استبدادی در نهايت دچار مشکل ميشوند. چرا که با تداوم سرکوب و نفی حقوق مدنی و بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی زمينه اعتراضات هميشه وجود داشته و جنبش های اجتماعی شکل ميگيرند. يکی از خصوصيات پايه ای رشد جنبش های مدنی ريختن ترس و رشد اعتماد به نفس اقشار گسترده در تلاش هايشان برای حق تعيين سرنوشت و مبارزه با نظا م سلطه گر است.

نظام های استبدادی بخاطر نوع رابطه ای که با اکثريت جامعه بوجود ميآورند. از اساس بی ثبات هستند. رابطه ای که بر اساس زورگويی و تماميت خواهی عده ای معدود و نقض گسترده حقوق انسانی اقشار گسترده شکل ميگيرد. ناتوانی ماهوی اينگونه نظام ها برای حل مشکلات اجتماعی و پاسخگويی به نيازهای اقشار مختلف در عمل زمينه ساز شرايطی ناپايدار ميگردد. بی دليل نيست که عمر اين گونه حکومت ها بسيار کوتاه است.

بر اين اساس ديگر شباهت بنيادين نظام ولايت مظلقه فقيه با نظام سلطنتی اجتناب ناپذير بودن سرنگونی اين نظام خواهد بود. آينده اين گمان را ثابت خواهد کرد. باشد که ايرانيان دمکرات و آزادی خواه بتوانند با داشتن برنامه ای شفاف، سازماندهی موثر و اتحادی قدرتمند گامی جدی در جهت تحول دمکراتيک در کشورمان بردارند.


بيژن پوينده
منبع: وبلاگ نویسنده