محمدعلي سبحاني
روزهاي سرنوشتساز مردم ليبي
همه چيز بستگي به نوع برخورد حاكمان قبلي و فعلي خواهد داشت، جالب است كه سرهنگ قذافي در حالي كه پايتخت را نيز از دست داده از مخفيگاه خود به گونهيي سخن ميگويد كه گويي همه منتظر دستورات او هستند اما آنچه حقيقت است، داشت و دارد مردمي هستند كه با چهرههايي باز به رقص و پايكوبي پرداختند و در مقابل، سرهنگ فراري و تعدادي از مزدوران جنايتكارش كه از ترس دادگاههاي مردمي متواري شده و در مقابل اراده مردمي كه تازه عطر آزادي را استشمام كردهاند سنگاندازي ميكنند.
سرنگوني دولت چهل و دو ساله سرهنگ قذافي و مقاومت او پس از سرنگوني از يك طرف و چشمانداز آينده تحولات در اين كشور با توجه به فقدان تجربه دموكراسي و مردمسالاري و عدم وجود احزاب و تشكلهاي مردمنهاد از طرف ديگرنشان ميدهد كه تحولات در ليبي نسبت به ساير كشورهاي عربي با دشواريهاي بيشتري مواجه خواهد بود. تشكيل شوراي انتقالي درست پس از
شورش خونين مردم استانها و شهرهاي مهم از جمله بنغازي و طرابلس و همچنين جدا شدن بنغازي از حكومت سرهنگ و با راهنمايي و حمايت ناتو همزمان با قطعنامه شوراي امنيت و اعلام منطقه پرواز ممنوع انجام شد. رياست شوراي انتقالي بر عهده آقاي عبدالجليل، وزير دادگستري سابق قذافي است و عملكرد او نشان ميدهد فردي فهيم و معتدل است و دستورات و توصيههاي او قبل و بعد از اعلام پيروزي از حكمت و عقلانيت قابل قبول او حكايت ميكند. او بارها از مردم خواسته به كسي تعرض نشود و اموال عمومي و خصوصي مورد تجاوز قرار نگيرد. عدم رغبت شوراي انتقالي نسبت به حضور نيروهاي خارجي در روي زمين ليبي نشاندهنده دقت بيشتر آنان است و فرصت را از افراطگرايان كه به همين بهانه همانگونه كه در عراق كارزاري را عليه دولت اين كشور بعد از صدامحسين راه انداختند، گرفته است، هرچند بدون حمايت ناتو و بمباران دايمي مقر و امكانات سرهنگ قذافي امكان موفقيت انقلابيون تا همين حد نيز وجود نداشته و اكنون نيز از نوع تحولات و برنامهريزيهاي نيروهاي وفادار به قذافي و عملكرد شوراي انتقالي كه تاكنون كسي نميداند 45 نفر اعضاي آن چه كساني هستند و چگونه و با چه مكانيزمي انتخاب شدهاند، اينگونه پيداست كه شوراي انتقالي تا به يك تشكيلات منسجم و توانا براي مديريت صحنه از امروز تا برگزاري يك انتخابات آزاد برسد نياز به حمايت و استفاده از تجربههاي بيشتري خواهد داشت. همين روزها كه مردم در خيابانهاي پايتخت و شهرهاي مختلف با انبوهي از سلاح و امكانات در مراكز دولتي پرسه ميزنند يا با باقيمانده نيروهاي وفادار به قذافي در حال جنگ هستند...ليبي حداقل در برخي مناطق با خلأ قدرت و امنيت مواجه شده است و اين روزهاي حساس توقعات قبايل و روساي آنها و جوانان كه در ميدان جنگ و گريز بسر ميبرند، را بالا خواهد برد.
در كنار اين، مخالفين و چهرههاي سياسي و اسلامگرا كه تاكنون نيروهايي زيرزميني به حساب ميآمدند و ساير نيروهايي كه كمتر شناخته شدهاند، شكل خواهد گرفت و آن توقعات در صورتي كه خيلي سريع در يك تشكل ملي با يك هدف استراتژيك تعيين تكليف نشوند و براي تشكيل احزاب و سنديكاها و تشكلهاي قانوني راهنمايي نشوند ميتواند مشكلساز باشد.
قذافي و هوادارانش با از دست دادن پايتخت و راديو و تلويزيون، به گفته مسوولان شوراي انتقالي حدود 95درصد مناطق و امكانات را از دست دادهاند و ديگر امكان بازگشت آنها به صحنه سياسي وجود ندارد.
اما همين نيروي كم سرهنگ ممكن است داراي تشكيلات و انسجام باشد اما نيروهاي شوراي انتقالي با توجه به نبود هيچ حزبي كه كار تشكيلاتي كرده باشد و با وجود قبايلي كه از فرهنگ سياسي بالايي برخوردار نيستند و با توجه به سرزمين پهناور ليبي و از هم پاشيدن نسبي نيروهاي نظامي و شكلگيري نيروي مسلح انقلابيون كه باز هم شناخت دقيقي از كم و كيف و گرايشهاي مختلف داخل نيروها وجود ندارد، با اين اوصاف باقيمانده نيروهاي وفادار به قذافي خصوصا تا زماني كه او زنده و مخفي يا متواري است ميتواند براي تضعيف انقلابيون ليبي مشكلساز و شكننده باشد.
بنابراين تا شكست كامل قذافي و پاكسازي نيروهاي ضدانقلاب و ضددموكراسي در ليبي يك مرحله بسيار سخت در پيش است و پس از آن نيز ليبي نسبت به ساير كشورهاي عربي براي ايجاد ساختمان مديريتي جديد و تشكيل نيروهاي امنيتي و بازسازي ارتش كه بايد پشتوانه ليبي دموكراتيك جديد باشد راهي بس دشوار در پيش دارد.
هرچند اين روزها نوع رفتار سكانداران سياست و جنگ در ليبي چه نيروهاي در حال فروپاشي قذافي و چه رفتار شوراي انتقالي و نيروهاي انقلابي بسيار با اهميت ارزيابي ميشود و آينده تحولات در كشور ليبي را رقم خواهد زد، بدون شك اين روزها براي تاريخ و آينده اين كشور شمال آفريقايي و نفتخيز مديترانهيي سرنوشتساز است.
همه چيز بستگي به نوع برخورد حاكمان قبلي و فعلي خواهد داشت، جالب است كه سرهنگ قذافي در حالي كه پايتخت را نيز از دست داده از مخفيگاه خود به گونهيي سخن ميگويد كه گويي همه منتظر دستورات او هستند اما آنچه حقيقت است، داشت و دارد مردمي هستند كه با چهرههايي باز به رقص و پايكوبي پرداختند و در مقابل، سرهنگ فراري و تعدادي از مزدوران جنايتكارش كه از ترس دادگاههاي مردمي متواري شده و در مقابل اراده مردمي كه تازه عطر آزادي را استشمام كردهاند سنگاندازي ميكنند.