به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۰

   دلتان می‌خواهد بچه‌های مردم را بازهم سلاخی کنند؟
          مینا اسدی  
خانم‌‌ها و آقایان! چرا وقتی آمریکا، سپاه پاسداران را در لیست تروریستی جای داد شما به رگ غیرت‌تان برخورد و به آن اعتراض کردید در حالی که به خوبی می‌دانستید گلوله‌هایی که سینه‌ی جوانان میهن ما را می‌درد از لوله‌ی تفنگ همین پاسداران شلیک می‌شود.

چرا وقتی وکیلی راد قاتل بختیار و کاظم دارابی جلاد میکونوس را که در دادگاه‌های اروپایی محاکمه و محکوم شده‌ بودند به ایران فرستادند و آن‌ها را با افتخار مورد استقبال رسمی قرار دادند شما خردمندان میهن‌پرست خفقان مرگ گرفته‌ بودید؟
در گزارش‌ها آمده است که ۳۷ «روشنفکر ایرانی» و آمریکایی از دولت آمریکا خواسته‌اند که مجاهدین را در بسته‌بندی‌های پوشیده در زرورق کینه، تنگ‌نظری، خودفروشی و مصالحه نگه دارند.


نامه را که خواندم از خود پرسیدم این همه «دانشمند» و «خردمند» و «پروفسور» و «مدرس دانشگاه» چرا هرگز خواستار تعقیب تروریست‌های واقعی نشده‌‌اند و نمی‌شوند؟ مگر خامنه‌ای تروریست نیست؟ مگر رفسنجانی تروریست نیست؟ پس نام این‌ها کجاست؟
خانم‌‌ها و آقایان! چرا وقتی آمریکا، سپاه پاسداران را در لیست تروریستی جای داد شما به رگ غیرت‌تان برخورد و به آن اعتراض کردید در حالی که به خوبی می‌دانستید گلوله‌هایی که سینه‌ی جوانان میهن ما را می‌درد از لوله‌ی تفنگ همین پاسداران شلیک می‌شود.
چرا وقتی وکیلی راد قاتل بختیار و کاظم دارابی جلاد میکونوس را که در دادگاه‌های اروپایی محاکمه و محکوم شده‌ بودند به ایران فرستادند و آن‌ها را با افتخار مورد استقبال رسمی قرار دادند شما خردمندان میهن‌پرست خفقان مرگ گرفته‌ بودید؟

چرا وقتی قاتل عبدالرحمن قاسملو دستگیر شد، چرا وقتی قاتلان کاظم رجوی به دام افتادند و دولت‌های اروپایی آن‌ها را فراری دادند کک‌تان هم نگزید؟ فرستادگان رژیم ایران که سر می‌بریدند تروریست نبودند؟

چه شد حالا، -همین حالا- احساس مسئولیت‌ کردید؟ چه شد یک‌باره رقیق‌القلب شدید و دلتان به حال ملت ایران سوخت؟ چه شد که این‌بار قلم‌هایتان را برای این بچه‌ها تیز کرده‌اید که نه سلاحی دارند و نه پشتیبانی.

خانم‌ها، آقایان! ماه مرداد است ها، روز و شب و نیمه شب قتل‌عام جوانان مردم است. حالا شما - همین حالا-، در روزهای سوگواری مردم خونین دل، وقت گیر آورده‌اید؟ همین حالا که سالروز مرگ جوانان مبارز و گورستان‌های گمنام است شما وجدانتان را به حراج‌ گذاشته‌اید؟ نمی‌توانستید کمی صبر کنید تا ماداران دربدر وسرگردان، گور فرزندانشان را پیدا کنند و با درآغوش کشیدن سنگ گوری به یاد سروهای آزادشان گریه کنند؟

از آمریکایی‌ها چه می‌خواهید؟ کشتار دوباره‌ی جوانان را؟ چه دل بزرگید خانم‌ها و آقایانی که می‌خواهید این بچه‌ها دوباره سلاخی شوند. چگونه راضی می‌شوید که مادران خسته و چشم در راه دوباره به سوگ فرزندانشان بنشینند؟ چه سودی حاصل شما می‌شود؟ این بیرحمی‌ شما در ازای چه بهایی‌ست؟ چه می‌پردازید و چه می‌پردازند؟

شما که چشم مادران را در یاری رساندن به تروریست‌های واقعی، خونباران می‌کنید، شما که قلب مادران را با نام‌تان و نامه‌‌ی‌تان می‌لرزانید، شما که مدعی عرصه‌ی علم و سیاست هستید به چه کسی پیام می‌دهید؟‌ برای بهبود اوضاع مردم جهان؟ ایران؟ آیا برای نان بیشتر، نام بیشتر به دریوزگی تروریست‌های واقعی می‌روید؟

شما خودتان خواهر دارید؟ مادر دارید؟ پدر هستید؟ مادر هستید؟ چگونه به چشم‌ فرزندانتان نگاه می‌کنید؟ چگونه به مادرهایتان سلام می‌گویید؟ چگونه در کنار همسرتان می‌‌خوابید؟ از عاطفه و عشق چه می‌دانید؟

از شما ناامیدم، به «سعدی» پناه می‌برم که شمایان را جز «چارپایی بر او کتابی چند» ندید و چه خوش گفت.

خانم‌ها، آقایان ! شما که خودتان پشت درید.... مردم را می‌خواهید به کجا ببرید؟

مینا اسدی

بیست و هفتم آگوست دوهزار و یازده میلادی