به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۲

گزارش شبح آقابزرگ از تماس تلفني در نيويورك

چه کسی بود صدا کرد حسن؟

روحاني در حال حركت به فرودگاه است. دختربچه‌يي در خيابان او را به پدرش نشان مي‌دهد و مي‌گويد بابا، محموده! پدرش مي‌گويد نه دخترم. ايشان حسن است. روحاني مي‌گويد: چه كسي بود صدا كرد حسن؟ آشنا بود صدا! رييس‌جمهور هم اكنون مردي را آن طرف خيابان نشان مي‌دهد و مي‌پرسد او با ما ست؟ ظريف مي‌گويد نه قربان. او با شما نيست. اينكه پشت خط است با شما كار دارد كه در واقع مي‌شود گفت اوباماست. روحاني مي‌گويد: جدي؟ با من كار دارد؟ شايد خط رو خط افتاده؟ ظريف مي‌گويد: نه بابا اسم شما را مي‌گويد. روحاني جواب مي‌دهد: خب پس لااقل كمي پشت خط نگهش‌دار حساب كار دستش بيايد. بعد از چند دقيقه رييس‌جمهور مي‌گويد: الو. اين تاريخي‌ترين الوي تاريخ معاصر است. از آن طرف خط اوباما مي‌گويد:‌ هاي حسن. آخر با ما يك دست خشك و خالي ندادي‌ها. روحاني مي‌گويد: درود بر اوباماي شيطون.

اوباما: حسن جان نداشتيم‌ها. ديگر شيطان نگو به ما

روحاني: نه اين شيطاني كه بهت گفتم آن شيطان بزرگ نبود. ما در ايران به بچه‌هاي شر و شور مي‌گوييم شيطون.

اوباما. اوكي. من هست شيطان. اما دمت گرم حسن جان. ما را نديده داري مي‌روي؟ سفر بي خطر. فقط از بالاي سوريه، چچن، بحرين، ليبي، كره، كوبا رد نشي كه سالم برسي. آخه ما همه جا موشك مي‌پرونيم. شما بايد مواظب خودت باشي كه مذاكرات بي نتيجه نمونه. من نگرانم‌ها.

روحاني: منم وقتي دستشو مي‌گيري نگران ميشم. ول كن اين نتانياهو را .

اوباما: ديگه فقط دوست معمولي هستيم. فابريك نيستيم باهم. حالا ولش كن. خوش گذشت اينجا؟

روحاني: ما كه نيامده بوديم خوشگذراني. شما اما كلي كيف كردي‌ها .

اوباما: بله كه كيف كرديم حسن جان. با اون قبلي نميشد دو كلوم حرف زد كه. تا مي‌خواستيم مذاكره كنيم مي‌گف اون چيز را لولو برد. لولو چي را برده بود حالا؟

روحاني: شما بي خيال شو. لولو خيلي چيزها را برده اما ما برشان مي‌گردانيم. البته خود شما هم كم لولو نبودي‌ها. تا يكي حرفي مي‌زد كه به تريج قبات بر مي‌خورد مي‌گفتي گزينه رو ميزه. اين گزينه را بگذار تو كشو ضامنش را هم بكش

اوباما: گزينه‌ام كجا بود حالا؟ يه چيزي گفتم من. از شما چه پنهون پولش را نداريم وگرنه دوست دارم گرد و خاكي به پا كنم. شما نمي‌تواني از اين خاوري براي ما استقراض كني كه ما بهش حمله نكنيم و نقشه‌اش را تغيير ندهيم؟

روحاني: آن چيزي كه منظور شماست خاورميانه است نه خاوري. شما اين خاوري را ديدي سلام ما را بهش برسان

اوباما: خوب شد پرسيدم. داشتم لشكر مي‌كشيدم‌ها. راستي چرا با من كار داشتي گفتي زنگ بزنم؟

روحاني: من كي گفتم؟ خودتان چون كار داشتيد زنگ زديد.

اوباما: اذيت نكن حسن. من تكذيب مي‌كنم.

روحاني: خودت اذيت نكن باراك. من هم تكذيب

مي‌كنم.

شهرام شهیدی، اعتماد
Shahraam_shahidi@yahoo.com