به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۲

هم لباس و هم ریش و هم تسبیح

محمد نوری زاد 
بیایید به هیچ آخوندی پول ندهیم! 


هم لباس و هم ریش و هم تسبیح، برای بسیاری از اینان، به آذینِ یک دکانِ کسب می ماند و لاغیر.

راستی در کجای عقل و قرآن و اسلام آمده است که: گیرنده ی خمس و زکات، روحانیان و مراجع تقلیدند

من از باب این که به روحانیت خردمند و با فرهنگ و آزاد ارادت دارم، و از باب این که می خواهم این ساحتِ روشنفکرِ روشنگرای از آلودگی های متنوعِ صنفی ای که از دیرباز گرفتارش شده مبرا باشد، پیشنهاد می کنم از این به بعد به هیچ آخوندی و به هیچ مرجع تقلیدی پول ندهیم.
می دانم که این پیشنهاد من با مشقات و نفرت های متعددی همراه خواهد شد، اما چه باک اگر که در مسیر زدودن این آلودگی ها و سالم سازی فضای دین پژوهی و تبلیغ از فضولاتِ بویناکِ پولی، بارانی از لطمه ها و ناسزاها بر من ببارد. و یا مرا در سیبل دشمنیِ با روحانیت قرار دهند و به ضرب یک فتوای دم دست کارم بسازند. که: آخوندهای سنتی ما از هرچه بگذرند از پول جاری ای که از دم درِ خانه ی شان می گذرد نمی گذرند. و می گویم: همین پول گرایی آخوندهای ما بوده است که در گذر زمان، و در هیبت معارف دینی، اما به صورت توصیه و گرایش و فتوا به میان مردمان راه یافته و کارهای نباید را سامان بخشوده است.
این نوشته ی من ممکن است بسیاری از روحانیان و مراجع را از من برنجاند. پیش تر اما بگویم و بگذرم که من با همه ی اختلافهای بنیادینی که با روحانیان سنتیِ جامانده در سده های دور تاریخ دارم که شوربختانه حضورشان به این سوی دیوار واماندگیِ ما افتاده، با روحانیان و مراجعِ عقل گرا و فکور و مردمی همدلم. آنانی که پیش و بیش از مسلمانیِ مخاطبان خود، به انسانیت و انسان بودن مردم مصرّ و متمایلند.
پس بی واهمه، به خودم، به شما، و به همان روحانیان سنتیِ جامانده در سده های دور تاریخ که امروزه از پس معرکه های جهالت سربرآورده اند و برای ما عربده های اسلامی سرمی دهند، می گویم: فرهنگ خام خواری و مفت خواری را آخوندهای ما باب کرده اند، وگرنه هیچ یک از یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر خدا و چهارده معصوم شیعه و نام آوران عرصه ی دین، برای نشر معارف الهی از احدی پول نگرفتند. پیامبران و امامان ما در راه نشر دین، آسیب ها دیدند و زخم ها خوردند و هزارانشان از دم تیغ معاندان گذرانده شدند اما یک نفرشان بخاطر آنهمه مرارت و زحمت از کسی سکه ای و لقمه ای نگرفت.
من متحیرم که این دکان با چه ظرافتی به سود ملاهای تاریخیِ ما دایر شده و همچنان رونق و بساط مفت خواری خود را حفظ کرده است. شما پدری را مجسم کنید که در همین امسالِ ایرانِ خودمان، دو فرزندش را یکی به دبیرستان و دیگری را به حوزه ی علمیه می فرستد. که تا اولی مهندس و معلم و متخصص و پزشک شود و دیگری طلبه ی علوم دینی و منبری و مرجع تقلید. ثبت نام اولی در هر دبیرستان، و ادامه ی تحصیل او در هر مقطع، با کلی هزینه ی متداول همراه است اما دومی بمحض ورود به حوزه ی علمیه، شهریه و مستمریِ نقد دریافت می کند تا در همان قدمهای نخست به آداب تکدی گری خو بگیرد و به درد مفت خواری مبتلا شود و بدان عادت کند.
من می گویم: چه ایرادی دارد این پدری که می خواهد پسرش روحانی شود – درست مثل فرزند دیگرش – هزینه های تحصیل او را نیز خود متقبل گردد؟ اگر ما بتوانیم از این گذرگاه مختصرِ پولی عبور کنیم، و خودمان خرج تحصیل فرزندانمان را در بخش معارف و علوم دینی بپردازیم، می توانیم باب پول دادن به مراجع تقلید را بطور کلی ببندیم و درِ این دکان چهارنبش را، و دهانه ی این چاه دهان گشوده و سیری ناپذیر را گِل بگیریم.
من با صدای بلند اعلام می دارم: روحانیان و ملاها و آخوندهای ما، اگر بخاطر لیاقت و دانش و تخصص شان در جایی مشغول بکارند و مسئولیتی دارند و در همان مسئولیت نیز پاسخگوی افعال خویش اند، و بخاطر این مسئولیت و پاسخگویی مزدی نیز دریافت می کنند، بخورند که مزدشان حلال و طیب و طاهر است. نوش جانشان. اما اگر صرفاً بخاطر تبلیغ دین و نشر معارف و آموزش احکام و مسخره تر از همه: بخاطر پیشنمازی، از مردم و از دستگاههای بی در و پیکر جمهوری اسلامی پول می گیرند، بدانند که این پول گرفتن ها حرام اندر حرام است چرا که روش ارتزاق دینی مطلقاً در سیره ی رسولان الهی نبوده و اختراعی است برای دوشیدن مردمی که به دروغ فهم کرده اند خدا را و نمایندگی خدا را می شود در لباس روحانیان محصور دید.
اگریک روز – آری یک روز – مردم تصمیم بگیرند که به مراجع و روحانیان پولی ندهند، در همان روزهای نخست می شود به میزان راستگویی و درستکاری و خداجویی و خداباوری و دین پژوهی و خداخواهی و حسین خواهی و زینب گراییِ روحانیان و مراجع پی برد. که: تا کجاها حاضرند بدون این که پولی از مردم بگیرند، از خود و جوانی و عمر و استعداد و دار و ندار خود برای فهمِ ایمانیِ مردم مایه بگذارند. من اما می گویم: اگر یک روز – آری اگر یک روز – بساط پرداخت پول به روحانیان و مراجع برچیده شود، بسیاری از روحانیان و مراجع با شتاب از لباس و ریش و تسبیح فاصله می گیرند. که: هم لباس و هم ریش و هم تسبیح، برای بسیاری از اینان، به آذینِ یک دکانِ کسب می ماند و لاغیر. راستی در کجای عقل و قرآن و اسلام آمده است که: گیرنده ی خمس و زکات، روحانیان و مراجع تقلیدند؟
بار دیگر می گویم که من در این نوشته، هرگز نخواسته ام حساب روحانیان و دین پژوهان و مراجع اندک اما فهیم و درستکاری را که از راههای غیرتبلیغ به تأمین معاش خود همت می کنند، با روحانیان و مراجع سنتی و مفت خوارمان یکی کرده باشم. که اینان، به دایره ی فهم مخاطبان خود بها می دهند اما مفت خواران سنتی، از فهم مخاطبان خود گریز می کنند.
وبسایت رسمی محمد نوری زاد
ششم شهریورماه سال نود و دو
تهران