به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۲

مرضیه، بخوان بنام گل سرخ، شعر از شفیعی کدکنی

بانو مرضیه 

 بخوان بنام گل سرخ (ویدئو)

بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید 
به آشیانه خونین دوباره برگردند 

تو خامشی که بخواند ؟
تو می روی که بماند ؟
که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟

بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان 
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی




شفیعی کدکنی
 بخوان بنام گل سرخ

بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب 
که باغ ها همه بیدار و بارور گردند 
بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید 
به آشیانه خونین دوباره برگردند 
بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت 
که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد 
پیام روشن باران 
ز بام نیلی شب 
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد 
ز خشک سال چه ترسی 
که سد بسی بستند 
نه در برابر آب 
که در برابر نور 
و در برابر آواز
و در برابر شور 
در این زمانه ی عسرت 
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند 
که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله 
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب 
زلال تر از آب 
تو خامشی که بخواند ؟
تو می روی که بماند ؟
که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟
از این گریوه به دور 
در آن کرانه ببین 
بهار آمده 
از سیم خاردار 
گذشته 
حریق شعله ی گوگردی بنفشه چه زیباست 
هزار اینه جاری ست 
هزار اینه 
اینک 
به همسرایی قلب تو می تپد با شوق 
زمین تهی ست ز رندان 
همین تویی تنها 
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان 
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی