سیدعلی اصغر غروی در زندان اوین
جرس: به دنبال توقیف روزنامۀ بهار در پی انتشار مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» دکتر سید علی اصغر غروی، نویسندۀ مقاله روز یکشنبه، مورخ۱۹ /۸/ ۹۲ بازداشت شد. پس از آن از اصفهان به دادسرای فرهنگ و رسانه در تهران منتقل شد و روز سه شنبه به مدت دو ساعت در دادگاه به اتهامات وارده پاسخ داد.
دکتر سید علی اصغر غروی، عضو شورای مرکزی حزب نهضت آزادی ایران است که رسالت خود را کشاندن حکمت به پهنه اندیشه و عمل مردمان میداند. وی از سال ۱۳۸۰ اقدام به برگزاری کلاسهایی با عنوان تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی قرآن مبین کرد که این کلاسها توسط اداره اطلاعات اصفهان تعطیل شد.
این محقق و مفسر قرآن که بیش از هفتاد سال سن دارد از مشکلات جسمانی زیادی رنج می برد. وی مبتلا به تحلیل پیشرفته اعصاب حسی و حرکتی اندامها است و طبق تشخیص پزشکان متخصص نیازمند مراقبت پزشکی و انجام فوری اقدامات درمانی تکمیلی دارد و محرومیت از رسیدگی پزشکی باعث نگرانی شدید خانواده دکتر غروی در خصوص سلامت جسمانی وی شده است.
متن گفتگوی "جرس" با یکی از نزدیکان دکتر سید علی اصغر غروی را بخوانید:
لطفا در ابتدا از نحوه بازداشت آقای غروی بگویید؟
اول از اداره اطلاعات به منزل زنگ زدند و گفتند ایشان به اطلاعات مراجعه کنند. آقای غروی هم به همراه همسرشان به اطلاعات مراجعه کردند اما هنوز ننشسته بودند که گفتند به دادگاه انقلاب بروند. بعد از اینکه آقای غروی را به دادگاه انقلاب اصفهان بردند، بعد از ده دقیقه معاون دادستان به همسر آقای غروی که پشت در نشسته بود گفتند که « شما دیگر اینجا کاری ندارید بروید و آقای غروی بازداشت هستند.» خانم غروی هم گفتند که همسرشان جرمی مرتکب نشده و آقای یوسفی معاون دادستان گفتند ایشان نیابت قضایی دارند که آقای غروی را تحت الحفظ به تهران بفرستند و نمی توانند کاری انجام دهند. البته آقای یوسفی گفتند که نمی گذارند او را به تهران ببرند و سعی می کنند این چند روز تعطیلی او را نگه دارند تا مشکل حل شود. بعد گفتند شما قضیه را رسانه ای نکنید که خانم غروی گفتند رسانه ها که دست ما نیست تنها کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که مصاحبه نکنیم تا شما سریعتر مشکل را برطرف کنید. اما به هر حال قرار بود به خانواده زنگ بزنند که این کار را نکردند و برای پیگیری مراجعه کردیم، گفتند ایشان را به تهران منتقل کرده اند!
اتهامشان چه بود و چه زمانی به دادسرای تهران منتقل شدند؟
اتهامشان نگارش مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» در روزنامه بهار بود و صبح روزدوشنبه، از اصفهان به دادسرای فرهنگ و رسانه در تهران منتقل شدند.
بعد از انتقال آیا دادگاهی در تهران برای ایشان برگزار شده است؟
بله، روز سه شنبه در دادگاه فرهنگ و رسانه محاکمه شدند و به همسر ایشان اجازه حضور در دادگاه داده نشد و پشت در دادگاه ماندند. بعد از یکی و دو ساعت ایشان را محاکمه کردند. متاسفانه مسئله ای که باعث نگرانی و ناراحتی ما شد این بود که او را با لباس زندان به دادگاه آورده بودند. الان هم به خاطر بیماری که دارند ما خیلی نگران سلامت ایشان هستیم و همان موقع خواهش کردیم که داروهایشان را به ایشان بدهند که آن روز داروها را نگرفتند و روز بعد از دادگاه داروهای ایشان را قبول کردند.
تاکنون خانواده ملاقاتی با ایشان داشته است؟
تنها در همان روز دادگاه همسرشان توانستند با ایشان صحبت کنند و از آن موقع تا الان هیچ اطلاعی از شرایط ایشان نداریم.
توانستید با قاضی پرونده صحبت کنید؟
همسر ایشان با قاضی علیزاده صحبت کردند که برخورد بسیار مودبانه ای داشتند و گفتند که خیلی تلاش کرده اند که با دادستان صحبت کنند اما موفق نشده اند. بعد هم گفتند روز یکشنبه مراجعه کنیم و وقتی پرسیدیم چرا شنبه نیاییم؟ گفتند بعد از دو روز تعطیلات مشکل است تا بتوانیم پاسخگو باشیم. حتی سوال کردیم وثیقه تهیه کنیم گفتند نه، حالا صبر کنید تا نهایتا یکشنبه ببنیم چه اتفاقی می افتد. از آن موقع هم ما هیچ اطلاعی از آقای غروی نداریم و با توجه به مشکلات جسمانی ایشان نگران سلامتی اشان هستیم.
الان دکتر غروی در بازداشت موقت بسر می برند؟
بله همان روز برایشان بازداشت موقت صادر کردند.
به این مسئله اعتراض کردید؟
خود آقای غروی به این بازداشت موقت اعتراض کردند و روی پرونده گذاشتند.
وکیل ایشان در دادگاه حضور داشتند؟
نخیر، اینقدر این اتفاقات با سرعت و غیرمنتظره بود که ما حتی فرصت نکردیم وکیل بگیریم و انشالله نیازی هم نباشد و هر چه زودتر شاهد آزادی ایشان باشیم زیرا بازداشت ایشان غیرقانونی است.
می توانید بیشتر در مورد سن و مشکلات جسمانی اشان برایمان بگویید؟
آقای غروی هفتاد سال سن دارند و دچار بیماری های گوناگون هستند. حدود ده سال است که مشکل شدید دیسک کمر دارند و در حقیقت خانه نشین بودند و نمی توانستند کاری انجام دهند. چند روز پیش از بازداشت هم پزشک نوار عصب و عضله گرفت و یک روز پیش از بازداشت نتیجه نوار و آزمایشات را دادند و ما نتیجه نوار را پیش دکتر مغز و اعصاب بردیم و ایشان هم گفتند وضعیت پای آقای غروی بسیار بد است و عصب های پا از کف پا در حال تحلیل رفتن است. این بیماری نیاز به مراقبت زیاد دارد و دارو دادند و گفتند که سریع باید این داروها را مصرف کنند. قبلا هم وقتی راه می رفتند یکدفعه زمین می خوردند و باید تحت مراقبت قرار بگیرند. بیماری پروستات خیلی شدید هم دارند که باید حتما داروهای آن را مصرف کنند. به خاطر همین ما خیلی نگران سلامتشان هستیم. حتی زمانی که می خواستند ایشان را به تهران منتقل کنند گفتیم که سفر طولانی است هرازگاهی اجازه دهند چند دقیقه راه برود زیرا کمر و پاهایشان خشک می شود و نمی توانند راه بروند
خود دکتر غروی زمانی که احضار شدند احتمال می دادند که بازداشت شوند؟
نخیر، به هیچوجه برای اینکه اتهامی بر ایشان وارد نیست.
زمانی که روزنامه بهار توقیف شد، واکنش آقای دکتر غروی چه بود؟
خیلی ناراحت شدند و می گفتند کاش این اتفاق نمی افتاد اما هیچوقت فکر نمی کردند که خودشان هم گرفتار شوند زیرا کاملا غیرقانونی است. بعد از توقیف روزنامه بارها در مورد مقاله بحث شد و حتی خانم غروی در دادگاه اصفهان به معاون دادستان گفتند به کجای مقاله ایراد است که به این اتهام ایشان را بازداشت کردید؟ گفتند در آن قسمت که نوشته اند نصب حضرت علی الهی نبوده است و خانم غروی جواب دادند که شما اگر مقاله را دقیق خوانده بودید متوجه می شدید که اگر نصب حضرت علی در روز غدیرخم الهی بوده آیا حضرت علی باید در مقابل حکومت که غصب شده ساکت می نشستند؟ حالا اگر بگوییم قدرت زیاد بود و نمی شد اما آیا حضرت علی این حکومت را به آب دهان یک گوسفند می توانستند تشبیه کنند؟ در اینکه حکومت حق حضرت علی بود هیچ شکی نیست، اما خود حضرت علی در خود نهج البلاغه می گویند تا مردم او را نخواستند نتوانسته است بیاید. یعنی در تمام مراحل به رای مردم ارزش قائل بودند. حتی وصیت نامه امام حسن را ببینید در آن نوشته شده که اگر کشته شد ایشان را در جوار جدشان حضرت رسول به خاک بسپارند. بعد که امام حسین داشتند امام حسن را غسل می دادند پیغام دادند که در وصیت امام حسن اینگونه آمده است اما عده ای گفتند که گویا امام حسن را می خواهند در کنار حضرت رسول به خاک بسپارند که مردم آمدند و گفتند اجازه نمی دهیم. آیا دفن امام حسن در کنار حضرت رسول حق امام حسن نبود؟ اما امام حسین گفتند والله اگر نبود وصیت برادرم که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ريخته شود هرگز اجازه نمی دادم با جسد برادرم اینچنین کنید و زمانیکه نماز میت را می خواستند بخوانند والی آمد و گفت طبق قانون من باید نماز بخوانم و امام حسین کنار رفت. اینها حق ائمه ما بود اما برای اینکه اختلافی پیش نیاید و خون ریزی نشود از حق خود گذشتند، آن هم حق حضرت علی بود اما نگذاشتند به آن برسد تا زمانیکه مردم خواستند. حتی در دادگاه یک فرد روحانی را پیش آقای غروی آوردند و با هم بحث کردند و همین توضیحات را آقای غروی به ایشان دادند.
دکتر غروی در یاداشتی با عنوان «نه انکار امامت، نه انکار ولایت!» به انتقادات پاسخ محکم دادند. در بخشی از یاداشت نوشته اند که « من نمیدانم چه چیزی از مسلمات دین و کدام آیه از آیات کتاب و کدامین اصل از اصول نبوت و چه رکنی از ارکان امامت را انکار کردهام که متهم به وهابی درون شیعی و یا هتاکی شدهام؟! من خود زادۀ زهرایم و اولی به حفظ حریم عترت، و بر این امر در طول عمر مراقب و مراعی. هدف من از طرح این بحث یافتن مدخلی برای حل اختلافات بین شیعه و سنی بوده تا بلکه به این همه خونریزیهای مذهبی در عراق و سوربه و پاکستان و افغانستان و سومالی و نیجریه و برمه (میانمار) و نقاط دیگر از کشورهای اسلامی به نحوی پایان داده شود.
خلافت سیاسی مولی علیه السلام، اگر نصب الهی یا حتی نصب رسول صلوات الله علیه بود، امیرالمؤمنین به هیچ روی از آن صرف نظر نمی کرد، و این از کلمات خود آن حضرت مفهوم است. چرا که در چند جای نهج البلاغه از جمله خطبه سوم که شقشقیه نام دارد، خود را شایسته احراز این مقام قلمداد می کند اما ذکری از الهی بودن آن نمی آورد. مولی خود بارها تأکید می کند که حکومت سیاسی از حقوق مردم است، حتی اگر در انتخاب خود اشتباه کنند...»