به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، آذر ۰۱، ۱۳۹۲

آخر مگر کسی به عشق شلیک می کند بی انصافها؟

محمد نوریزاد 
 شلیک به عشق
گریه کن، گریه قشنگه (ویدئو) 
یک دختر ۱۸ ساله بر اثر شلیک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کردستان کشته شد


محمد نوریزاد در سایت خود می نویسد:
امروز غروب به روستای حنجیله رفتم. غوغایی بود آنجا. واویلا. آخر بی انصافها مگر کسی به عشق شلیک می کند؟ برادر و خواهرِ جوانی سوار بر اتومبیل بجایی می رفته اند. در همان اطراف روستای حنجیله. که در نقطه ی صفر مرزی واقع است. کمی آنسوتر عده ای لباس شخصی با اتومبیلی که هیچ نشانی با خود نداشته راه را برآنها می بندند. برادر می ترسد. که نکند راهزن باشند. و نکند به خواهر جوانش آسیب برسانند. عقب می کشد و دور می زند تا راه گریزی پیدا کند. صدای شلیک با صدای سوختمِ دختر جوان بهم می آمیزد. دختررا به بیمارستان می برند. دو روز درحال اغما و امروز: تمام.
دختر را بخاک سپرده بودند که من رسیدم. برادر و عموی دختر مرا شناختند و دوره ام کردند. سوز برادر به این بود که: من از کجا می دانستم آن چهار نفر لباس شخصی، مأموران نیروی انتظامی اند؟ ماشینشان که علامتی نداشت. حالا ما در رفتیم، چرا به لاستیک ماشین نمی زنی؟ چرا می زنی به سر وسینه خواهر من که قرار بود همین هفته عروسی کند!
عموی دختر خودش را در آغوش من جای داد و های های گریست. درمیان گریه گفت: اسم برادر زاده ام ” آوین” بود. به معنی عشق. قرار بود این هفته شوهر کند. آخر مگر کسی به عشق شلیک می کند بی انصافها؟
از روستا که بیرون زدم گِردیِ خورشید را دیدم که در پس تپه ای غروب می کرد. برادر و عموی “عشق” مصمم بودند که شکایت کنند و شکایتشان را پیگیری کنند. و من، پیشاپیش می توانستم فرسایش آنان را در طبقات دادسراها و دادگاهها مجسم کنم. نمی دانم چرا بخود گفتم: بنده های خدا مگر مادر وخواهر و وکیلِ ستار بهشتی توانستند به طرف مقابل بقبولانند که تو پسر ما را زده ای و کشته ای؟ 
غروب بیست و پنجم آبان نود و دو روستای حنجیله – نوار مرزی
جزئیات نحوه ی قتل «آوین عثمانی»
آوین (ئه وین) عثمانی۱۸ساله از اهالی شهرستان بانه و نامزدش در هنگام بازگشت از اطراف شهر( کیلومتر ۵ شهر بانه  در نزدیکی منزل پدری مرحومه) ، مورد هدف ماموران مسلح نیروی انتظامی قرار گرفتند. بر اثر این تیراندازی “آوین عثمانی”، روز گذشته در بیمارستان فوت کرد.
به گزارش سپیده دم ، غروب سه‌شنبه ۲۱ آبان، “آوین عثمانی” به همراه برادرو نامزدش که برای تفریح به اطراف شهر رفته بودند، در راه بازگشت از طرف نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، مورد ظن قرار گرفته و مورد هدف گلوله قرار می گیرند.
افراد مهاجم هیچ نشانی از نیروهای انتظامی نداشتند (لباس و ماشین شخصی) که بعد از مراجعه به بیمارستان و پیگری خانواده متوفی معلوم شد که مهاجمین نیروی انتظامی بودند.
گفته میشود این تیراندازی به قصد ایجادجراحت و دستگیری انجام شده است.
اصابت گلوله‌ها به کمر و پای آوین، آنقدر شدید بوده که آوین  روز چهارشنبه به کما رفت و پنجشنبه در بیمارستان فوت کرد.
به دنبال انتشار اعلامیه ای با مضنون قدردانی از شرکت کنندگان در مراسم ختم “آوین عثمانی”، عده ای از بستگان این خانواده برای ساعاتی بازداشت شده و شهرستان بانه، امنیتی شد.
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، نیروهای امنیتی در سطح شهر مشغول پاکسازی اعلامیه های الصاقی هستند و طی پیگیریهای اعضای خانواده و پس از گرفتن تعهد از خانواده مرحومه و تذکر جدی به آنها، بستگان بازداشت شده، ساعتی پیش آزاد شدند.
منابع محلی از فضای به شدت امنیتی در سطح شهر، و تهدید و ارعاب مداوم اعضای خانواده عثمانی، خبر می دهند.
متن اعلامیه خانواده آوین عثمانی، که توسط  یکی از اهالی شهر بانه در اختیار “کمپین صلح فعالان در تبعید” قرار گرفته است، به شرح زیر است:
تشکر و اعتذار
خواهر کوچکم”آوین”
لباسهای آسمانی عروسی ات تمام فصل هایمان را سفید پوش کرد
و آن تیر رها شده روزی به جبران زیبایی حرام شده ات، از شرم به خان تفنگ باز می گردد
بخواب خواهرکم، مبادا که زوزه های مستاصل گرگ رویای پاییزی ات را بر آشوبد
سر بر بالش برگ بگذار و بخواب و آرام باش….
مرثیه ای نابهنگام برای آوین، که در ابتدای زیبا شدن بود و جهالت تفنگ مجالش نداد، با دریغ و درد…
آهنگ گریه کن، سیاوش قمیشی (ویدئو)

گریه کن، گریه قشنگه 
گریه سهم دل تنگه