به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۲

نگاهی به وابستگی سیاه ما، فرشید خدادادیان، کارشناس ارشد تاریخ

تاثیر نفت بر تحولات معاصر ایران 
دکتر محمد مصدق 

«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به ایجاد صلح جهانی، صنعت نفت در تمام مناطق کشور

بدون استثناء ملی اعلام می‌شود.»

رویدادهای سیاسی در هر کشوری بدون شک متأثر از عوامل محیطی و فرهنگی متعددی است که درآن کشور وجود دارد. این تحولات با مسائل فرهنگی، جغرافیا و موقعیت ژئوپولیتیک، اقتصاد و منابع طبیعی ارتباطی تنگاتنگ دارند و از این میان بدون شک وجود یا فقدان منابع طبیعی و معادن تاثیر مهمی در سرنوشت هر کشور دارند.

نفت یکی از این منابع تاثیرگذار است که خصوصا درباره کشور ایران این تاثیرگذاری به خوبی مشهود است زیرا به جرات می‌توان گفت مسیر تاریخ ما را دگرگون کرده است. اگر صخره‌های پنسیلوانیا در آمریکا با قطرات نفت خود مبنای اقتصاد سرمایه‌داری و نظام سیاسی ایالات متحده را تشکیل داده‌اند (یرگین/ج1/41) و شعله‌های آتش چاه‌های نفت باکو سال‌ها مبنای تحولات سیاسی سرزمین یخ زده جماهیر شوروی بوده‌اند؛ در ایران و سایر کشورهای صاحب نفت نیز این ثروت الهی معیار بسیاری از تحولات سیاسی روزگار معاصر هستند.

در ایران، همزمانی تلاش برای کشف و استخراج نفت با مقدمات انقلاب مهم مشروطه در این سرزمین بسیار قابل توجه و تامل‌برانگیز است. همان گونه که می‌دانیم واگذاری امتیاز نفت ایران به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی توسط مظفرالدین‌شاه قاجار انجام پذیرفت که طرفدار سیاست‌های اقتصادی غیرمردمی در روزگار خود بود (آبراهامیان/615)

مظفرالدین‌شاه که از 1275تا1285خورشیدی بر ایران حکومت کرد؛ علاوه بر واگذاری امتیاز نفت، بهداری و امتیاز عوارض جاده‌ای را به بانک شاهی بریتانیا و همچنین ایجاد کارخانه‌های جدید آجرسازی، بافندگی، تلفن و تلگراف را نیز به شرکت‌های اروپایی واگذار کرد. البته مظفرالدین‌شاه پا را از این هم فراتر نهاد و برای این‌که اروپاییان احساس امنیت سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشند ریاست کل گمرک کشور را نیز به فردی بلژیکی به‌نام مسیونوز واگذار کرد. (ملک زاده/ج1/140) طبیعی بود که چنین واگذاری‌هایی، هنگامی که با مجبور کردن بازرگانان داخلی به پرداخت تعرفه بیشتر، افزایش مالیات بر زمین‌ها و کاهش مستمری روحانیون و اعمال کنترل شدید بر موقوفات همراه شد؛ منجر به این شد که طیف‌های مختلفی از روشنفکر گرفته تا سنتی که تنها در مخالفت با ‌شاه هم رای بودند در کنار هم و در مقابل وی صف‌آرایی کنند و مبنای انقلاب مشروطه را پی‌ریزی کنند.

در حالی که در کوه تپه‌های جنوب و غرب ایران؛ گروه حفاران نفت به سرپرستی رینولدز نفت را جست‌وجو می‌کردند، در تهران و آذربایجان شعله‌های انقلاب در حال شعله‌ور شدن بود و در اعتراضات و اعلامیه‌های انقلابی همه جا از ‌شاه برای به تاراج دادن ثروت کشور از جمله نفت و بی‌توجهی به خواست عمومی اعتراض می‌شد. (براون/ 171) تلاش انقلابیون سرانجام به پیروزی ایشان در مرداد 1285 (ش) برابر با آگوست 1906 (م) انجامید. مظفرالدین‌شاه نیز در چهاردهم دی همان سال، پنج روز پس از آن‌که قانون اساسی جدید را امضا کرده بود، درگذشت و آن‌قدر زنده نماند تا نتیجه امتیاز واگذار کرده را در پنجم خرداد 1287 ببیند. این اتفاق در روزگار آغازین سلطنت محمدعلی‌شاه روی داد و همزمانی صدای غرش فوران نفت از چاه شماره یک میدان نفتون با غرش توپ‌های لیاخوف روسی بر مجلس بهارستان در خرداد 1287 نیز در نوع خود تامل‌برانگیز است. این به آن معناست که صنعت نفت ایران در استبدادی‌ترین شرایط سیاسی و نابسامان‌ترین شرایط داخلی کشور ‌زاده شد. به همین دلیل بود که انگلستان به جای هماهنگی با دولت مرکزی با خوانین و شیوخ منطقه قرارداد امضا کرد.

شاهد این مساله؛ قرارداد شرکت نفت انگلیس و بختیاری است که نماد بارز عدم تمرکز قدرت سیاسی در روزگار تولد صنعت نفت در ایران محسوب می‌شود (قراردادهای نفت /ج یک/50) یکی دیگر از افرادی که انگلیسی‌ها با او وارد مذاکره شدند شیخ خزئل نام داشت. شیخ قدرتمندی که ادعای خودمختاری داشت و از انگلستان می‌خواست تا در ازای همکاری با آن کشور از حکمرانی وی بر جنوب ایران حمایت کند. (یعقوبی‌نژاد/11)

تعامل انگلستان با شیوخ و خوانین جنوب ایران، خود منشاء تحولات سیاسی مهمی در این منطقه از ایران بود. وجود نفت باعث می‌شد انگلستان همیشه اختلافات حکومت مرکزی با ایالات و عشایر با یکدیگر را دامن بزند و این سیاست تفرقه‌افکنی خود منشاءء اتفاقات مهمی در تاریخ سیاسی ایران بوده است. وجود نفت در ایران همچنین باعث شد تا توجه بین‌المللی به این کشور افزایش یافته و گاه به فشار و اعمال نفوذ نیز بینجامد پدیده‌ای نو در ایران ظهور کرده بود و در سده نوین تقریبا بر همه جوانب زندگی ایرانیان از فرهنگ تا سیاست و اقتصاد سایه افکنده بود. (کاتوزیان/112)

هنوز تاسیسات نفت در ایران به‌طور کامل مستقر نشده بود که جنگ جهانی اول آغاز شد. ایران نیز به جرم داشتن نفت محکوم بود در جنگ درگیر شود زیرا انگلستان در جنگ درگیر بود و اهمیت نفت ایران برای انگلستان و متفقین را چرچیل به خوبی پس از پایان جنگ اعلام کرد. آنجا که درباره تاثیر نفت ایران در پیروزی‌شان گفت: «حیات ما به آن وابسته بود»

(ریس طوسی / 29).

نفت ایران علاوه بر تاثیر سرنوشت‌ساز در جریان جنگ جهانی اول، در داخل مملکت نیز منشاء تغییرات اساسی در نظام حکومتی بود و هنگامی که جنگ پایان یافت سرنوشت ایران نامعلوم بود.

در مرکز استبداد دیرینه ایرانی جای خود را به یک نظام ازهم‌گسیخته داده بود. حضور سربازان انگلیسی در مناطق جنوبی آثار حاکمیت و استقلال ایران را از بین برده بود و همزمان در ورای مرزها تکه‌تکه شدن سرزمین اعراب و همچنین حاکمیت بلشویک‌ها در روسیه عوامل جدیدی را وارد معادلات قدرت منطقه کرده بود.

چنین اوضاع ناآرامی زمینه‌ساز تغییر حکومت از خاندان قاجار به پهلوی‌ها بود. سوم اسفند 1299 خورشیدی کودتا به وقوع پیوست و رضاخان میرپنج در فراز و نشیبی به رضاشاه تبدیل شد تا انگلستان حاکم مطمئن‌تری بر سرزمینی داشته باشد که از منابع نفت آن سودمند می‌شد!

شاه جدید تلاش کرد حرکتی را در جهت مدرنیسم آغاز کند که البته بسیار سطحی بود. هزینه‌های طرح‌های نوسازی خود به رشد مداوم واردات ایران انجامید و نیازهای ارزی ناشی از آن نیز طبیعتا از محل درآمد نفت تامین می‌شد. این مساله به افزایش توجه به نفت و کم توجهی به صنایع دیگر، کشاورزی و صادرات غیرنفتی انجامید. اقتصاد تک‌محصولی ایران از این نقطه رسمیت یافت. این اقتصاد وابسته به نفت علاوه بر مشکلات مربوط به خود در عرصه سیاسی نیز به ایجاد فاصله بین حکومت و ملت انجامید. حکومت به واسطه اطمینان از درآمد نفتی و بی‌نیازی به درآمد عمومی همچون مالیات، عوارض و غیره؛ نه تنها خود را نسبت به ملت پاسخگو نمی‌دید، بلکه این حق را احساس می‌کرد که خود را ولی‌نعمت مردم بداند!

حولات سیاسی ایران در روزگار منتهی به جنگ جهانی دوم و سال‌های پس از آن عموما ساختاری این‌گونه داشت. وقتی جنگ جهانی دوم آغاز شد، نفت ایران یک‌بار دیگر تاثیرگذاری خود را در معاملات جهانی به نمایش گذاشت. هرچند ایران در این جنگ اعلام بی‌طرفی کرده بود اما وجود نفت کافی بود تا ایران در شهریور 1320 به اشغال ارتش روسیه و انگلیس درآید (یعقوبی‌نژاد/117)

شهریور 1320 پایان حکمرانی رضا‌شاه بود، به جرم تمایل به آلمان هیتلری و فرزندش محمدرضا جانشین وی شد و تمامی این تحولات ناشی از وجود نفت در این سرزمین بود. چنانچه پس از انتقال قدرت به محمدرضا‌شاه پهلوی نیز تاثیر نفت همچنان بر تحولات سیاسی ایران مشهود و پس از آن نفت منشاء یک تحول مهم سیاسی داخلی نیز بود. تلاش برای ملی کردن صنعت نفت.

این تلاش و جنبش مردمی حاصل از آن پیامدهای ماندگاری برای توسعه سیاسی کشور به همراه داشت چنانچه از آن پس همواره بر عقاید سیاسی، نگرش‌ها و حوادث ایران نفوذ و تاثیر داشته است (گازیوروسکی/21) اما این اتفاق بزرگ و این پیروزی مسرت‌بخش که ایرانیان با آن به استقبال بهار رفتند چگونه روی داد؟ در دورانی که می‌دانیم استبداد حاکم بود، چگونه فرزندان این سرزمین مجال فریاد یافتند و اقلیتی پارلمانی توانستند کاری به این عظمت را به انجام برسانند؟

باید کمی به عقب‌تر بازگردیم و به ریشه‌یابی این رویداد بپردازیم. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که هدف تشکیل هسته اولیه گروهی که ملی کردن نفت را خواستار بودند؛ به دلایلی غیر از نفت بود. برای بررسی این مهم باید به حوادث مهر سال 1328 هجری شمسی نگاهی داشته باشیم. زمانی که انتخابات مجلس به یکی از صحنه‌های چالش بین حکومت و مردم تبدیل شده بود.

با وجود استقرار نظام مشروطه در ایران تاریخ ثابت کرد جز ادوار نخستین که البته آن هم گرفتار مشکلاتی بود، این نظام به بیراهه رفت و کار به جایی رسید که در ادوار بعدی اعضای مجلس قبل از انتخابات مشخص بودند که اوج این سیاهکاری را می‌توانیم در تحمیل مجلس سیزدهم به مردم مشاهده کنیم (ن ک: نمایندگان 21 دوره مجلس نوشته زهرا شجیعی) این شرایط کمابیش تا دوره پانزدهم نیز ادامه داشت. در همین زمان بود که اعتراضات علنی در این‌باره آغاز شد و در نهایت در 22مهر 1328 این اعتراضات به پشت پنجره‌های کاخ سلطنتی رسید.

در این زمان ‌شاه برای سفر به آمریکا آماده می‌شد و وزیر کشور هم می‌خواست همچون گذشته، مجلس در شرف تاسیس شانزدهم را از افراد مورد نظر دربار پرکند. در پاسخ این اقدام جماعتی از سیاسیون، تجار و دانشجویان، وارد کاخ سلطنتی شدند تا به نبود انتخابات آزاد اعتراض کنند. زمانی که معترضین با درهای بسته روبه‌رو شدند، به پیشنهاد وزیر دربار کمیته‌ای 12نفره را به سرپرستی دکتر مصدق برگزیدند تا با هژیر، وزیر دربار گفت‌وگو کنند.

اعتراض‌ها و تظاهرات در باغ کاخ سلطنتی، آنچنان موثر بود که «هژیر» وعده داد تا به بی‌نظمی‌های انتخاباتی پایان دهد و به این شکل معترضین به خانه‌های خود بازگشتند. اما مبارزه در حقیقت از همین زمان آغاز شد.

یک پژوهشگر تاریخ معاصر ایران1، در معرفی گروهی که هسته اصلی گروه معترضین را تشکیل می‌دادند به سه دسته اشاره می‌کند و می‌نویسد: «دسته اول عبارت بودند از سیاستمداران ضد دربار مانند امیر علایی، محمود نریمان و یوسف مشار اعظم، دسته دوم را سیاستمداران مرتبط با بازار تشکیل می‌دادند شامل: سیدابوالحسن حائری‌زاده، یار نزدیک آیت‌الله کاشانی، مظفر بقایی و حسین مکی، دسته سوم را نیز تندرو‌های جوان و تحصیلکرده تشکیل می‌دادند: دکتر کریم سنجابی، زیرک‌زاده، دکتر علی شایگان، حسین فاطمی و نیز احمد رضوی» (ایران بین دو انقلاب، صفحه 310) البته باید به نام‌های دیگری همچون رضا کاویانی، آیت‌الله غروی، ابوالحسن عمیدی نوری، احمد ملکی، رضا نایینی، عبدالقدیر آزاد، عباس خلیلی و ارسلان خلعتبری نیز اشاره کنیم. (ن ک: تاریخ جبهه ملی، تهران، 1333)

به‌هرحال کمیته 12 نفره که پیش از این به آن اشاره کردیم پس از گرفتن قول مساعد از هژیر و متفرق کردن معترضین در خانه دکتر مصدق جمع شدند و پس از بحث‌های طولانی تصمیم گرفتند ائتلاف گسترده‌تری را تشکیل دهند. ایشان در نخستین بیانیه صادره درخواست خود را در سه مورد مطرح کرد: برگزاری انتخابات درست، لغو حکومت نظامی و آزادی مطبوعات. احمد ملکی یکی از شرکت‌کنندگان در آن جلسه بعد‌ها تصریح کرد که سخنی از صنعت نفت در آن جلسه میان نرفت. زیرا در آن هنگام، دغدغه اصلی رهبران مساله انتخابات بود. (احمد ملکی/ صفحه 4)

باید اولین دستاورد مبارزات گروه را پیروزی منتخبین در انتخابات 20 اسفند 1328 بدانیم که در حقیقت بستر مجلس را برای بررسی مساله نفت فراهم کرد. با پیروزی نامزدهایی همچون مصدق و آیت‌الله کاشانی به عنوان نمایندگان مردم تهران همه مبارزان ضد استعماری در یک صف واحد قرار گرفتند و مجلس شانزدهم کار خود را آغاز کرد.

چنانچه پیش‌تر آمد، مساله شرکت نفت از مدت‌ها قبل توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده بود. قرارداد 1933 که تلاشی برای کسب اعتبار داخلی و خارجی برای استعمارگران نفتی بود نتوانست مطالبات ایرانیان را در این زمینه برآورده سازد. پس از آن قرارداد الحاقی گس-گلشاییان نیز در عمل نتوانست حقوق ملت ایران را برآورده سازد. همه این نارضایتی‌ها وقتی رو به فزونی نهاد که در صحنه جهانی قراردادهای نفتی خصوصا بین شرکت‌های آمریکایی و کشور‌های نفت‌خیز طرف قراردادشان رو به تقسیم و تعدیل عواید به صورت مساوی می‌رفت و اخبار آن در ایران نیز منتشر می‌شد. اخباری که بسیار در تحریک مردم برای مطالبه حقوقشان موثر بود و در کل خاورمیانه نیز این قبیل اقدامات ضربات اساسی به پیکره استعمار پیر بریتانیا وارد می‌کرد.

مولف کتاب فتور و سقوط امپراتوری بریتانیا در اثر خود؛ قرارداد 50-50 آرامکو شرکت نفت آمریکایی و عربستان سعودی را بحق به یک انقلاب تعدیل‌کننده سیاسی، اقتصادی تعبیر می‌کند که اثر آن بر کشور‌های خاورمیانه کمتر از تاثیر اعطای استقلال به کشورهای هند و پاکستان در شبه قاره هند نبوده است.

(دانیل یرگین: تاریخ جهانی نفت صفحه 765)

در آذر 1329 نطق دکتر مصدق در مجلس توجه همگان را به مساله نفت جلب کرد. توجه به مساله نفت از جانب افکار عمومی، روزنامه‌ها و احزاب به استثنای حزب توده و هواداران سیاست‌های انگلیس مورد استقبال قرار گرفت و تظاهرات و راهپیمایی‌های متعددی را به دنبال داشت. آیت‌الله کاشانی همه مسلمانان صادق و شهروندان میهن‌پرست را تشویق کرد تا با پیوستن به مبارزه ملی کردن صنعت نفت، علیه دشمنان اسلام و ایران مبارزه کنند. (کاشانی: اطلاعیه، شاهد، 30 آذر1329)

طرح ملی شدن صنعت نفت که به گفته دکتر مصدق نخستین‌بار توسط دکتر حسین فاطمی پیشنهاد شد، ابتدا در کمیسیون نفت مجلس مطرح شد و در 24 اسفند نیز مجلس شورای ملی آن را به تصویب رساند. به این ترتیب یک اقلیت پارلمانی کوچک که از پشتیبانی شدید عمومی برخوردار بودند، آنچنان نمایندگی سلطنت‌طلب و طرفدار انگلیس را تحت‌تاثیر قرار داده بودند که ایشان نتوانستند مطابق میل خود مهندسی صندوق رای نمایندگان را در دست گیرند و سرانجام در 29 اسفند مجلس سنا نیز در آخرین روز کاری خود در سال 1329 تصمیم کمیسیون نفت را تصویب کرد، تصمیمی که مضمون آن چنین بود:

«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به ایجاد صلح جهانی، صنعت نفت در تمام مناطق کشور بدون استثنا، ملی اعلام می‌شود.»

به این ترتیب به نام سعادت ایرانیان، نفت این عظیم‌ترین سرمایه کشور با پایمردی ایرانیان ملی شد و خاطره خوش آن تا امروز و تا همیشه تاریخ در ذهن ایرانیان ماندگار خواهد بود. مشکلات و مصائبی که از بابت نه گفتن به استعمار، بعدها بر سر ایرانیان آمد و شرح آن از حوصله این بحث خارج است، بسیار ملال‌آور بود اما با این حال نتوانست شیرینی این پیروزی بزرگ را از بین ببرد.

قانون ملی شدن نفت، مصوب بیست‌ونهم اسفند 1329 و همچنین ماده یک و ماده دو اساسنامه شرکت ملی نفت ایران که جنبه قانونی نیز یافته بود صراحتا اعلام می‌کرد که اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری نفت باید در دست دولت ایران باشد و واگذاری آن به شرکت‌های خارجی خلاف قانون است. (امیرعلایی/199) این قانون طبیعتا خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در پی داشت که به بزرگ‌ترین چالش بین انگلستان و ایران منجر شد و حتی میانجی‌گری ایالات متحده نیز نتوانست مشکل را حل کند. اصرار سیاسیون و افکار عمومی ایران بر حق مسلم خود، کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق را به دنبال داشت. کودتایی با همکاری انگلیس، آمریکا و دربار ایران و آمریکایی‌ها دستمزد خود را از این همکاری با مشارکت بر خوان نفتی ایران دریافت کردند!

کنسرسیوم نفت پس از کودتای 28‌مرداد 1332 بهره‌برداری از نفت ایران را در دست گرفت. ابرقدرت جهان در حال تغییر بود و قدرت جوان ایالات متحده در مناطق مختلف خود را به رخ می‌کشید. در خاورمیانه نفت، ایران را به ژاندارم منطقه تبدیل کرد تا کشورهای حوزه خلیج‌فارس نتوانند بر بازار نفت تاثیر تعیین‌کننده‌ای داشته باشند.

اما درآمد نفت به‌جای آن‌که زیرساخت‌های توسعه واقعی را فراهم کند بیشتر به میلیتاریستی شدن قدرت حاکم و فاصله گرفتن بیشتر از مردم انجامید. درآمدهای نفتی که می‌توانستند اساسی‌ترین کارهای عمرانی و آینده‌ساز را به انجام برسانند به فاصله طبقاتی بیشتر دامن زدند! اعتراض طبقه متوسط و کارگر که همراهی طیف مذهبی را به همراه داشت سرانجام یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی معاصر ایران را رقم زد.

(آبراهامیان /629)

انقلاب 1357 پاسخ مردم به نظامی بود که درآمد نفت را نه برای رفاه مردم بلکه برای حکمرانی برایشان هزینه می‌کرد. دور شدن از سنت‌ها و اعتقادات مذهبی مردم، سختگیری بر نیروهای روشنفکر، مشکلات اقتصادی طبقه متوسط و افزایش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ دست به دست هم دادند تا سلطنتی را که به پول نفت احساس ابرقدرت بودن می‌کرد را از داخل سرنگون کند!

تأثیرگذاری نفت در سرنوشت سیاسی ایران به اینجا ختم نشد. قرار گرفتن منابع اصلی نفت و گاز ایران در استان خوزستان و همجواری آن با کشور عراق باعث شد، صدام حسین حاکم بعثی عراق به ایران لشگرکشی کند. ایران یک‌بار دیگر به جرم داشتن نفت مورد تاراج قرار گرفت. هشت سال جنگ تحمیلی صدها‌هزار کشته و بیشتر از این تعداد مجروح و بی‌خانمان به همراه خسارات فراوان، نتیجه این جنگ ناخواسته بود. در تمامی یکصد سال گذشته، نفت برای ایران منشاء تحولات سیاسی فراوان بود.

ایران از نظر اقتصادی و البته سیاسی همچنان وابسته به نفت است. در داخل کشور هنوز هم گروه‌ها و احزاب برای کسب محبوبیت شعارهای نفتی می‌دهند و رقبا را به سهیم بودن در مافیای نفت متهم می‌کنند و در بعد بین‌المللی نیز قدرت‌های خارجی همچنان به نفت و گاز ایران؛ پتانسیل سرمایه‌گذاری در آن و تاثیرگذاری‌اش در اقتصاد جهانی نظر ویژه دارند!


کنسرسیوم نفت پس از کودتای 28‌مرداد 1332 بهره‌برداری از نفت ایران را در دست گرفت. ابرقدرت جهان در حال تغییر بود و قدرت جوان ایالات متحده در مناطق مختلف خود را به رخ می‌کشید. در خاورمیانه نفت، ایران را به ژاندارم منطقه تبدیل کرد تا کشورهای حوزه خلیج‌فارس نتوانند بر بازار نفت تاثیر تعیین‌کننده‌ای داشته باشند.
اما درآمد نفت به‌جای آن‌که زیرساخت‌های توسعه واقعی را فراهم کند بیشتر به میلیتاریستی شدن قدرت حاکم و فاصله گرفتن بیشتر از مردم انجامید. درآمدهای نفتی که می‌توانستند اساسی‌ترین کارهای عمرانی و آینده‌ساز را به انجام برسانند به فاصله طبقاتی بیشتر دامن زدند! اعتراض طبقه متوسط و کارگر که همراهی طیف مذهبی را به همراه داشت سرانجام یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی معاصر ایران را رقم زد.

(آبراهامیان /629)

انقلاب 1357 پاسخ مردم به نظامی بود که درآمد نفت را نه برای رفاه مردم بلکه برای حکمرانی برایشان هزینه می‌کرد. دور شدن از سنت‌ها و اعتقادات مذهبی مردم، سختگیری بر نیروهای روشنفکر، مشکلات اقتصادی طبقه متوسط و افزایش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ دست به دست هم دادند تا سلطنتی را که به پول نفت احساس ابرقدرت بودن می‌کرد را از داخل سرنگون کند!

تا وقتی این وابستگی تک‌محصولی ادامه دارد، سرنوشت سیاسی این سرزمین نیز با نفت ارتباطی تنگاتنگ خواهد داشت.


منابع:

1- آبراهامیان- ‌یرواند: ایران بین دو انقلاب/ ترجمه احمدگل‌محمدی و ابراهیم فتاحی/ چاپ ششم 1380/نشر نی/ تهران

2- امیر علایی- ‌شمس‌الدین: خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران /1357 / دهخدا /تهران

3- براون- ادوارد: انقلاب ایران / ترجمه احمد پژوه / 1328 / معرفت / تهران

4- خدادادیان-فرشید: روایت نفت/انتشارات روابط عمومی شرکت نفت/1390/تهران

5- خدادادیان- فرشید: جستارهای کوتاه بر تاریخ بلند نفت در ایران/انتشارات دلا/1389

6- رییس طوسی- رضا: نفت و بحران انرژی/چ دوم 1363/کیهان/تهران

7- قراردادهای نفت (جلد یک) {امور حقوقی شرکت ملی نفت}بهمن 1381/روابط عمومی وزارت نفت

8- کاتوزیان- ‌محمد علی: اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی / چ هشتم 1381 / مرکز / تهران

9- گازیوروسکی- ‌مارک (ومالکوم برن): مصدق و کودتا ترجمه علی مرشد زاد / 1384 قصیده سرا / تهران

10- ملک‌زاده- ‌م: تاریخ انقلاب مشروطیت ایران / ج یک / 1382 / سقراط / تهران

11- یرگین- ‌دانیل: تاریخ جهانی نفت (ج یک) / مترجم غلامحسین صالحیار /1374 / اطلاعات / تهران

12- یعقوبی‌نژاد- ‌علی: رییس نفت / 1373/ یادواره کتاب / تهران