خشونت علیه زنان در ایران و جهان
خشونت علیه زنان در خانواده پدیدهای کهن و مساله ای جهانی است. این نوع خشونت در محیط خصوصی به وقوع میپیوندد و معمولا میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خوردهاند. در ایران بهندرت آمار دقیقی از این پدیده خاص و حساسیتبرانگیز وجود دارد، اما بهطور قطع فقدان آمار نمیتواند دلیل موجهی بر نادیدهگرفتن آن باشد. روز گذشته یعنی چهارم آذر-25نوامبر- روز جهانی نفی خشونت علیه زنان بود. همزمان دفتر اطلاعرسانی سازمان مللمتحد نیز به مناسبت روز جهانی نفی خشونت علیه زنان گزارشی را ارایه کرده است که طبق مطالعات بینالمللی سازمان جهانی بهداشت 35درصد از زنان سراسر دنیا در طول عمر خود نوعی از خشونتهای جسمی یا جنسی را تجربه میکنند. در این گزارش، خشونت علیه زنان و دختران یکی از گستردهترین موارد نقض حقوقبشر در جهان عنوان شده است. سازمان مللمتحد به منظور افزایش آگاهی مردم جهان و اتخاذ اقدامات مناسبی برای پایان دادن به این معضل جهانی روز 25نوامبر را بهعنوان روز بینالمللی «حذف خشونت علیه زنان» نامگذاری کرده است. همچنین در سالجاری میلادی (2013) شعاری با عنوان «برای اتمام خشونت علیه زنان متحد شوید» برای این روز انتخاب شده است. پایان دادن به معضل خشونت علیه زنان یکی از اولویتهای کلیدی دفتر زنان سازمان ملل است که برنامهها و پروژههایی برای حل این مشکل جهانی در نظر دارد. آمارها نشان میدهد که سالانه بین 500هزار تا دومیلیوننفر در سراسر جهان قربانی تبعیضاتی چون بردهداری جنسی، کار اجباری، بردگی و قاچاق انسان میشوند که زنان و دختران حدود 80درصد این قربانیان را تشکیل میدهند. خشونت علیه زنان میتواند به شکلهای مختلفی از جمله جسمی، جنسی، روانی و اقتصادی انجام شود که آنان را در معرض مشکلات سلامتی و ناتوانی در مشارکت در جامعه قرار میدهد. همچنین خشونت علیه زنان در طول نسلها بر خانوادهها و جوامع تاثیرات منفی و ویرانگر بر جای گذاشته است. با این حال شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده نهاد ریاستجمهوری در صفحه فیسبوک خود در اینباره نوشته است: امروز چهارم آذر -25نوامبر- روز جهانی نفی خشونت علیه زنان است. بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل بدین مناسبت خواستار پایان دادن به این اعمال شده است و در پیام خود رهبرانی را تحسین کرده است که به وضع و اجرای قوانین کمک کرده و ذهنیتها را تغییر میدهند و به تمامی قهرمانانی از سراسر جهان ادای احترام میکنند که به کاهش آلام قربانیان کمک میکند و عاملی برای تغییر میشوند. امید است که روزی این پدیده شوم از زندگی زنان و دختران جهان رخت بربندد و زنان و دختران، آزاد از ترس و رها از فقر در دنیایی که شایسته آنان است، زندگی کنند. همچنین موتور جستوجوگر گوگل روز گذشته روبان سفیدی را به مناسبت این روز در صفحه اصلی خود درج کرد که نشان از اهمیت و ضرورت فراگیرشدن نفی خشونت علیه زنان است.
پراکندگی جهانی مردان خشن
رفتار خشن با زنان در تمامی جوامع و کشورها و در همه سطوح دیده میشود. تحقیقات نشان میدهد، افرادی که از نظر اقتصادی و اجتماعی در سطوح پایینتری هستند در معرض ریسک فاکتورهای بالاتری از خشونت قرار دارند. بهطوریکه مشکلات اقتصادی مهمترین عامل خشونتهای خانگی هستند و بر اساس آمارهای جهانی وسعت مرگومیر و ناتوانی ناشی از خشونت در میان زنانی که در سنین باروری هستند، با مرگومیر و ناتوانی در نتیجه سرطانها برابر و از تلفات ناشی از سوانح رانندگی و بیماریهای عفونی بیشتر است. بررسیها در ایالاتمتحده آمریکا نشان میدهد، هر سال بین یکمیلیونزن از سوی شریک زندگی خود مورد حمله و ضربوشتم قرار میگیرند. 40 تا 60درصد مردانی که زنان خود را مورد ضربوشتم قرار میدهند، بچهها را نیز مورد ضربوشتم قرار میدهند. اغلب مردانی که تحصیلات کم و درآمد ناچیز دارند یا فاقد مهارتهای لازم هستند، ممکن است برای حفظ موقعیت برتر و تسلط در خانه از خشونت استفاده کنند.
آمارهایی از خشونت علیه زنان در ایران
بر اساس پژوهشی در کشور در دهه80 طی دو هفته تعداد 120زن بهصورت تصادفی انتخاب شد و جهت بررسی علل خشونت از آنها سوالهایی پرسیده شد. بر اساس نتایج این پژوهش از مجموع 120زن مورد بررسی در شش گروه سنی، 29نفر (معادل 80درصد) عامل اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، 18نفر (معادل 50 درصد) دخالت خانواده شوهر، 14نفر (معادل 38درصد) مشکلات اقتصادی، سه نفر (معادل8/3درصد) اختلافات فرهنگی و طبقاتی و هفت نفر (معادل 19/4درصد) مشکلات جنسی زناشویی خود را عمده عوامل درگیری معرفی کردهاند که همگی حاضران در این بخش در گروه سنی 18 تا 24سال قرار داشتند. اما در گروه سنی 25 تا 29سال از مجموع 20نفر، 15 نفر (معادل 75درصد) عامل اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، 9نفر (معادل 45درصد) دخالت خانواده شوهر، 10نفر (معادل 50درصد) مشکلات اقتصادی، سهنفر (معادل 15درصد) اختلافات فرهنگی و طبقاتی و چهارنفر (معادل 20درصد) مشکلات جنسی زناشویی خود را مهمترین علل بروز خشونت دانستند. در مجموع عوامل زمینهساز اصلی در نزاع خانوادگی از پنج جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفت، جنبههایی همچون: مشکلات اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، مشکلات اقتصادی، دخالت خانواده شوهر، مشکلات جنسی و اختلافات فرهنگی و طبقاتی. بر این اساس مصاحبه شوندگان در هریک از حیطههای مورد بررسی به ترتیب 79/2، 54/2، 39/2، 13/3 و 10درصد را بهعنوان مهمترین عامل خشونت ذکر کردهاند.
هزینههای مستقیم خشونت علیه زنان در ایران
از سوی دیگر نتایج پژوهشی دیگر در دانشگاه شهیدبهشتی تهران در دهه80 نشان میدهد، از مجموع 225 مراجعهکننده به سازمان پزشکی قانونی طی یکروز، 68درصد به دادگاه مراجعه کرده بودند. بر اساس نتایج این پژوهش مشاهده شد که سهم قربانیان همسرآزاری از کل مراجعان به مراکز پزشکی قانونی تهران حدود 18درصد است. با توجه به میانگین مراجعهکنندگان طی سالهای دهه گذشته، به مراکز پزشکی قانونی احتمال میرود، 50هزارو270نفر از مراجعان به مراکز پزشکی قانونی در تهران، زنان قربانی همسرآزاری باشند و از این جمعیت مورد انتظار 58درصد از خدمات نیروی انتظامی استفاده کرده بودند. در این پژوهش برآورد شده است هزینه ناشی از ارایه این خدمات معادل 432میلیونو582هزارو720ریال است.
رفتار خشن با زنان در تمامی جوامع و کشورها و در همه سطوح دیده میشود. تحقیقات نشان میدهد، افرادی که از نظر اقتصادی و اجتماعی در سطوح پایینتری هستند در معرض ریسک فاکتورهای بالاتری از خشونت قرار دارند. بهطوریکه مشکلات اقتصادی مهمترین عامل خشونتهای خانگی هستند و بر اساس آمارهای جهانی وسعت مرگومیر و ناتوانی ناشی از خشونت در میان زنانی که در سنین باروری هستند، با مرگومیر و ناتوانی در نتیجه سرطانها برابر و از تلفات ناشی از سوانح رانندگی و بیماریهای عفونی بیشتر است. بررسیها در ایالاتمتحده آمریکا نشان میدهد، هر سال بین یکمیلیونزن از سوی شریک زندگی خود مورد حمله و ضربوشتم قرار میگیرند. 40 تا 60درصد مردانی که زنان خود را مورد ضربوشتم قرار میدهند، بچهها را نیز مورد ضربوشتم قرار میدهند. اغلب مردانی که تحصیلات کم و درآمد ناچیز دارند یا فاقد مهارتهای لازم هستند، ممکن است برای حفظ موقعیت برتر و تسلط در خانه از خشونت استفاده کنند.
آمارهایی از خشونت علیه زنان در ایران
بر اساس پژوهشی در کشور در دهه80 طی دو هفته تعداد 120زن بهصورت تصادفی انتخاب شد و جهت بررسی علل خشونت از آنها سوالهایی پرسیده شد. بر اساس نتایج این پژوهش از مجموع 120زن مورد بررسی در شش گروه سنی، 29نفر (معادل 80درصد) عامل اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، 18نفر (معادل 50 درصد) دخالت خانواده شوهر، 14نفر (معادل 38درصد) مشکلات اقتصادی، سه نفر (معادل8/3درصد) اختلافات فرهنگی و طبقاتی و هفت نفر (معادل 19/4درصد) مشکلات جنسی زناشویی خود را عمده عوامل درگیری معرفی کردهاند که همگی حاضران در این بخش در گروه سنی 18 تا 24سال قرار داشتند. اما در گروه سنی 25 تا 29سال از مجموع 20نفر، 15 نفر (معادل 75درصد) عامل اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، 9نفر (معادل 45درصد) دخالت خانواده شوهر، 10نفر (معادل 50درصد) مشکلات اقتصادی، سهنفر (معادل 15درصد) اختلافات فرهنگی و طبقاتی و چهارنفر (معادل 20درصد) مشکلات جنسی زناشویی خود را مهمترین علل بروز خشونت دانستند. در مجموع عوامل زمینهساز اصلی در نزاع خانوادگی از پنج جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفت، جنبههایی همچون: مشکلات اخلاقی و کلیشه تربیتی از سوی همسر، مشکلات اقتصادی، دخالت خانواده شوهر، مشکلات جنسی و اختلافات فرهنگی و طبقاتی. بر این اساس مصاحبه شوندگان در هریک از حیطههای مورد بررسی به ترتیب 79/2، 54/2، 39/2، 13/3 و 10درصد را بهعنوان مهمترین عامل خشونت ذکر کردهاند.
هزینههای مستقیم خشونت علیه زنان در ایران
از سوی دیگر نتایج پژوهشی دیگر در دانشگاه شهیدبهشتی تهران در دهه80 نشان میدهد، از مجموع 225 مراجعهکننده به سازمان پزشکی قانونی طی یکروز، 68درصد به دادگاه مراجعه کرده بودند. بر اساس نتایج این پژوهش مشاهده شد که سهم قربانیان همسرآزاری از کل مراجعان به مراکز پزشکی قانونی تهران حدود 18درصد است. با توجه به میانگین مراجعهکنندگان طی سالهای دهه گذشته، به مراکز پزشکی قانونی احتمال میرود، 50هزارو270نفر از مراجعان به مراکز پزشکی قانونی در تهران، زنان قربانی همسرآزاری باشند و از این جمعیت مورد انتظار 58درصد از خدمات نیروی انتظامی استفاده کرده بودند. در این پژوهش برآورد شده است هزینه ناشی از ارایه این خدمات معادل 432میلیونو582هزارو720ریال است.
شرق،محمدحسین نجاتی