پوریا عالمی
اول خبر زیر را بخوانید.
خبرنگار: چرا با رسانههای داخلی مصاحبه نمیکنید؟
گفت: «خیلی از رسانههای داخلی، خارجی هستند.»
خبرنگار: چه خبر از جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام؟
گفت: «منظور شما این است که نور مجمع تشخیص چگونه است؟ یا اینکه میوه و شیرینی هست یا خیر؟ عدهای حرف میزنند، عدهای گوش میدهند، دوباره عدهای دیگر حرف میزنند و عدهای دیگر گوش میدهند. دستور جلسه میگذارند و بحث میکنند و بعد تصمیم میگیرند. همه در این جلسات روی صندلی مینشینند و مثل ما الان نمیایستند.»
خبرنگار: گفته میشود کامیونی پر از هدایای دوران ریاستجمهوری شما از نهاد ریاستجمهوری خارج شده است. نظر شما چیست؟
وی لبخند زیبایی زد و گفت: «حرف که زیاد میزنند.»
چه حسی دارید استقبالکنندگان از شما کم شده است؟
وی گفت: «کجا کم شده؟ ما که بدون خبر به اینجا آمدیم و شلوغ است.»
خواندید؟ کیف کردید؟ این شوخیهای بانمک حاصل تلاش هیچکدام از طنزپردازان جهان نیست. این پاسخهای نمکین را آقای احمدینژاد ماهها بعد از دوران مسوولیت پربار خود در ریاستجمهوری به خبرنگاران داده است.
به نظر ما، وزارت صنایع و معادن باید یکسری کارشناس بفرستد در سطح شهر و بعضیها را بهعنوان معدن نمک ثبت کند و به بهرهبرداری برساند.
بعد هم ما دیدیم صبح تا شب باید زور بزنیم، یک ستون برای روزنامه نمک تولید کنیم، ولی آقای احمدینژاد بهصورت بداهه تماموقت شیرینزبانی میکند. هشتسال گذشته هم دوران استخراج نمک از ریاستجمهوری بود.
اگر متن خبر رسمی بالا را بهعنوان نمونه کار آقای احمدینژاد بپذیریم، پس؛
آیا ما معتقد نیستیم که باید شایستهسالاری باشد؟ ما معتقدیم. پس حالا که ما معتقدیم و آقای محمود احمدینژاد هم سرش خلوت شده و مسوولیت مهم اداره کشور و سخنرانی و سفرهای خارجی و گرفتن نامه کمک از مردم و... را ندارد، رسما از وی دعوت میکنیم که هفتهای یک ستون برای ستون «از هر نظر بیضرر» بنویسد. (و البته خیالش راحت که روزنامه «شرق» همیشه حقالتحریر پرداخت میکند.)
پس خوانندگان عزیز، امیدواریم با قبول دعوت آقای احمدینژاد، پنجشنبه هفته دیگر اولین ستون هفتگی ایشان را اینجا بخوانید و در نتیجه کار به کاردان سپرده شود.
شرق
دعوت به همکاری از آقای احمدینژاد
خبرنگار: چرا با رسانههای داخلی مصاحبه نمیکنید؟
گفت: «خیلی از رسانههای داخلی، خارجی هستند.»
خبرنگار: چه خبر از جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام؟
گفت: «منظور شما این است که نور مجمع تشخیص چگونه است؟ یا اینکه میوه و شیرینی هست یا خیر؟ عدهای حرف میزنند، عدهای گوش میدهند، دوباره عدهای دیگر حرف میزنند و عدهای دیگر گوش میدهند. دستور جلسه میگذارند و بحث میکنند و بعد تصمیم میگیرند. همه در این جلسات روی صندلی مینشینند و مثل ما الان نمیایستند.»
خبرنگار: گفته میشود کامیونی پر از هدایای دوران ریاستجمهوری شما از نهاد ریاستجمهوری خارج شده است. نظر شما چیست؟
وی لبخند زیبایی زد و گفت: «حرف که زیاد میزنند.»
چه حسی دارید استقبالکنندگان از شما کم شده است؟
وی گفت: «کجا کم شده؟ ما که بدون خبر به اینجا آمدیم و شلوغ است.»
خواندید؟ کیف کردید؟ این شوخیهای بانمک حاصل تلاش هیچکدام از طنزپردازان جهان نیست. این پاسخهای نمکین را آقای احمدینژاد ماهها بعد از دوران مسوولیت پربار خود در ریاستجمهوری به خبرنگاران داده است.
به نظر ما، وزارت صنایع و معادن باید یکسری کارشناس بفرستد در سطح شهر و بعضیها را بهعنوان معدن نمک ثبت کند و به بهرهبرداری برساند.
بعد هم ما دیدیم صبح تا شب باید زور بزنیم، یک ستون برای روزنامه نمک تولید کنیم، ولی آقای احمدینژاد بهصورت بداهه تماموقت شیرینزبانی میکند. هشتسال گذشته هم دوران استخراج نمک از ریاستجمهوری بود.
اگر متن خبر رسمی بالا را بهعنوان نمونه کار آقای احمدینژاد بپذیریم، پس؛
آیا ما معتقد نیستیم که باید شایستهسالاری باشد؟ ما معتقدیم. پس حالا که ما معتقدیم و آقای محمود احمدینژاد هم سرش خلوت شده و مسوولیت مهم اداره کشور و سخنرانی و سفرهای خارجی و گرفتن نامه کمک از مردم و... را ندارد، رسما از وی دعوت میکنیم که هفتهای یک ستون برای ستون «از هر نظر بیضرر» بنویسد. (و البته خیالش راحت که روزنامه «شرق» همیشه حقالتحریر پرداخت میکند.)
پس خوانندگان عزیز، امیدواریم با قبول دعوت آقای احمدینژاد، پنجشنبه هفته دیگر اولین ستون هفتگی ایشان را اینجا بخوانید و در نتیجه کار به کاردان سپرده شود.
شرق