اينجا شهري ديگر است
تابستان امسال شيريني «نوبل» جايش را به يك رستوران «كلهپاچه» داده و صاحب رستوران ميگويد كه صاحب «نوبل» مغازه او را فروخته و به امريكا مهاجرت كرده. اين جملات، جملات گزارشي دقيق و پر از تصويرهاي خوشمزه از كافه قناديها و شيرينيفروشيهاي ارامنه تهراني است. گزارشي كه ديروز در گاردين منتشر شده و تا همين الان، تنها گزارش رسمي و ثبت شده از تعطيلي شيريني قديمي «نوبل» است. خبرنگار گاردين در تهران، خيلي دقيق و با جزييات كامل توضيح داده كه يكي از محبوبترين شيرينيهاي «نوبل»، همان دسر بيسكوييتياش بود كه لايههايي از كرم و بيسكوييت در هم آميخته ميشدند. شروع اين گزارش با كافه قنادي «لرد» است. شيرينيفروشي دو طبقه در خيابان ويلا كه همه مشتريانش خيلي خوب، لهجه و تن صداي صاحب «لرد» را به خاطر دارند و اگر اين گزارش دقيق گاردين را بخوانند، در همان پاراگراف اول گزارش، از ادعاي اين مرد دوستداشتني كه ميگويد: « قهوه ترك را ارمنيها ساختند»، لبخند به لب ميزنند. باقي تصاوير ديگر اين گزارش هم همينطور است، مثلا آنجايي كه خبرنگار از جعبههاي دوكيلويي شيريني كه براي بردن به خانه، خريداري ميشود، تعجب ميكند يا آنجايي كه از حياط زيباي شيريني فروشي «هانس» ميگويد يا وقتي به ساعت پخت «شيريني دانماركي» اشاره ميكند و صف منتظران اين شيريني محبوب، اگر اهل تهران باشي، خواندن اين گزارش حسابي ذوقزدهات ميكند و ته دلت شيرين ميشود. حتي اين نكته بامزه كه ميتواني صبح را با شيريني دانماركي شروع كني، براي ناهار به رستوران «سورن» بروي و بعد از آن براي قهوه و دسر به كافه «لرد» سر بزني هم در گزارش گاردين، گم نشده. گزارشي كه تمام كافه- قناديهاي معروف تهران و متعلق به ارمنيها را روايت كرده تا تصويري شفاف، بامزه و پرازخوراكيهاي شيرين و خوشمزه از تهران بسازد. گزارشي شبيه همان گزارش معروف شبكه سيانان كه پاييز امسال پخش شد و آنتوني بوردين را در شهرهاي مختلف ايران و سرسفرههاي مختلف از غذاهاي ايراني نشان داد و نتيجه كلياش اينطور شد كه ايران و شهرهايش، سرزمين خوبي براي ذايقههاي مختلف است و خوراكيهاي خوشمزه و سفرههاي پررنگ و لعاب، تصويري تازه به گردشگران جهاني داد؛ تصويري كه در صحبتهاي بوردين بعد از سفر به ايران، زواياي ديگري هم پيدا كرد و بالاخره يكنفر پيدا شد تا به شكل رسمي و رسانهاي براي آنهايي كه تا پيش از اين از آنجلينا جولي شنيده بودند كه دوست دارد به ايران برود و سوار شتر شود يا تمام آنهايي كه ايران را كشوري خاكستري و خطرناك ميبينند، تعريف كند: « چند روز كامل را كه در ايران گذراندم تنها صرف شكستن تصوير و تصوري شده است كه سالها توسط رسانههاي جهاني يا روابط مناقشهبرانگيز طولاني ميان ايران و امريكا، در ذهنم شكل گرفته بود. ايران براي من واقعا سرزميني متفاوت از چيزي بود كه انتظار داشتم يا ميتوانستم تصور كنم.» و دقيقا دو، سه ماه بعد از اين مستند است كه گاردين به تهران سر ميزند و از زاويه ديگر به پايتخت نگاه ميكند. زاويهاي كه بهشدت دوستداشتني و خوشمزه است؛ هم از
تك تك خوراكيهايي ميگويد كه پايتختنشينها سالهاي زيادي است كه از آنها خاطره دارند و با آن كام خود را شيرين ميكنند و هم روايت ميكند كه همه اينها متعلق به ايرانيهايي است كه در كشوري مسلماننشين و از مذهبي ديگر، سهم بزرگي از خاطرهها و شيرينكاميها دارند.
نازنين متيننيا / اعتماد