به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۳

آقای نوری‌علا، آن‌طور نيست که می‌فرمائيد (بخش دوم ـ پایانی)، عليرضا عجمی - ناصر پاک‌نژاد

آیا همه شخصیت‌ها و گروه‌های مخالف رژیم، سکولارند؟
در بخش اول پاسخ خود به آقای نوری علا در نظر داشتیم اثبات کنیم آنچه آقای نوری علا درمورد منافع‌ ملی می‌اندیشند، درست نیست (1) و ضمن بیان استدلال‌ خود، پرسش‌هایی هم از آقای نوری علا نمودیم و انتظار داریم ایشان به پرسش‌هایی که مطرح می‌کنیم، پاسخ دهند.
از نظر ما، پاسخ‌گو بودن یا نبودن اشخاص یا جریان‌هایی که راه حلی را به نام نجات ایران و ایرانی ارائه می‌دهند یا در راستای تحقق آن فعالیت می‌کنند، ضمن آن که نشان‌دهنده میزان باورمندی و مسئولیت‌پذیری‌شان در قبال مردم است، روشنگر اهداف سیاسی‌شان نیز می‌باشد.

در اینجا این نکته نیزلازم به توضیح است که آنچه در بخش اول پاسخ به آقای نوری علا آوردیم، دردفاع ازنظرات خود و یارانی است که پذیرفته‌اند در راستای فراهم آوردن شرایط  “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” مقدمات کار را تدارک بینند.

اما در بخش دوم، به دلیل آشنایی که با نظرات آقای نوری علا داریم، مسئولیت پاسخ به ایشان را شخصا به عهده می‌گیریم.
لازم به ذکراست، ازآنجا که آقای نوری علا ازهمان ابتدای مقاله‌شان، خشت اول را کج بنا نهادند و تا به آخر نیز همان گونه ادامه دادند، اگر می‌خواستیم مورد به مورد به مطالب ایشان بپردازیم، باید به جای دو بخش، در سه یا چهار بخش به پاسخ می‌پرداختیم. بدین جهت از پرداختن به کل مطالب ایشان، که متاسفانه خواننده مقاله‌شان را به بیراهه برده‌اند، خودداری می‌کنیم  و تنها به بخش پایانی مقاله ایشان که بیانگر نکات بسیار است می‌پردازیم تا روشن نمائیم هر آن چه آقای نوری علا در نفی و ردّ “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” اعلام نموده‌اند(2) شامل راه‌کار خودشان می‌شود.

مطلب را برحسب مقاله ایشان دنبال می‌کنیم ونظرخودمان را در زیر هر کدام از نکات می‌آوریم تا خواننده به تفاوت نقطه نظرات و یا تناقضات ایشان یا ما، به درستی واقف گردد.

آقای نوری علا در انتهای مقاله‌شان نوشته‌اند:
«سخن پایانی نکتهء آخری که لازم است این مطلب را با آن به انتها برسانم آن است که:
  • “اگر «علت العلل» مشکلات ما وجود حکومت اسلامی است،”
“اگر تا این حکومت پابرجاست نه تنها مشکلی از ما حل نخواهد شد، بلکه مشکلات به صورت روزافزونی بیشتر و بزرگتر می شوند،”
  • “اگر فکر می‌کنیم که اصلاح این حکومت نیز ممکن نیست؛”
  • “یعنی اگر واقعاً انحلال‌طلبیم،”
  • “اگر باورداریم که راه از میان برداشتن این حکومت نه حملهء خارجی و نه کودتای نظامی (بخصوص کودتای سپاهیان و بسیجیان انقلاب اسلامی!) است و، درعین حال، این هر دو علی‌الاصول از اختیار اپوزیسیون انحلال‌طلب خارج‌اند،”
  • “اگر فکر می‌کنیم که تنها راه اپوزیسیون، برای جلوگیری از حکومت فعلی و اجتناب از گزینه‌های ویرانساز بالا، ایجاد آلترناتیوی سکولار دموکرات است که بتواند اعتماد وپشتیبانی مردم ایران را، چه درداخل وچه درخارج، جلب کند ودر صحنهء داخلی و بین‌المللی به عنوان همآورد این حکومت تروریستی که جهان را به اغتشاش می‌کشاند ظهورنماید…”»

نظر ما: تضاد فکری آقای نوری علا از این‌جا آغاز می‌شود.
ایشان در بالا می‌فرمایند: “تنها راه اپوزیسیون… ایجاد آلترناتیو سکولاردمکرات است.”
و یقیناً منظورشان با همان مشخصاتی است که مورد نظر خودشان می‌باشد.
  • “و اگر فکر می‌کنیم که راه ایجاد این آلترناتیو سکولار دموکرات تحقق بخشیدن به اتحادی از همهء شخصیت‌ها و گروه‌هائی است که «واقعاً» خواستار انحلال حکومت اسلامی‌اند،”
نظر ما: دراین جا آقای نوری علا اشاره به “همه” دارند، و می‌فرمایند:”… اتحادی ازهمهء شخصیت‌ها و گروه‌هایی که «واقعاً» خواستار انحلال حکومت اسلامی اند،”!
در صورتی که، «همه شخصیت‌ها وگروه‌ها» با توجه به مشخصاتی که آقای نوری علا برای ایجاد آلترناتیو سکولار دمکرات مورد نظرشان ترسیم می‌کنند، موافق نیستند، پس نمی‌توان مدعی گرد آمدن یا گرد آوردن «همه» شد.
پرسش‌هایی که به وجود می‌آید وامیدواریم پاسخ‌اش را نیز از آقای نوری علا دریافت کنیم این است که:

نخست، آیا همه شخصیت‌ها و گروه‌های مخالف رژیم، سکولارند؟
نظر ما: می‌دانیم که در میان مخالفین رژیم، باورمندان به لائیسیته هم وجود دارند که خواهان «جدایی دین از سیاست» و نه فقط از«حکومت» می‌باشند. وایشان این بخش ازمخالفین را نادیده گرفته‌اند، یا این که فکر می‌کنند، ازطریق بحث و گفتگو اینان کوتاه آمده و سکولار خواهند شد.
و مشخص نیست مردمی را که خود راهم‌چنان باورمند به حکومت اسلامی می‌دانند اما معتقدند که این رژیم به واقع اسلامی نیست و ضداسلام است، در کجای معادله نظری خود قرار داده‌اند و چگونه سیاستی را در قبال آنها اتخاذ نموده‌اند؟
مناسب است در اینجا از آقای نوری علا تقاضا کنیم، برای یک بارهم که شده مقاله‌ای درباره ارزیابی‌شان از بافت و مناسباتی که درون جامعه ما وجود دارد به نگارش درآورند.
ما به یاد نداریم که ایشان در این خصوص نظری داده باشند. در صورتی که یکی از اصول و مبانی  ارائه هر راه‌کار سیاسی و اجتماعی، ارزیابی از بافت و مناسبات اجتماعی است و باید سنجاق شده به راه حل باشد.
البته جناب نوری علا، گاه و بی‌گاه مواردی را بیان کرده‌اند، اما آن موارد بیشتر نشان دهنده تناقضات فکری‌شان با راه‌کاری است که ارائه داده‌اند.

دوم این که، آیاهمه مخالفین رژیم، طرفدار فدرالیسم هستند؟
نظر ما: در این مورد هم می‌دانیم چنین نیست؛ همه مخالفین رژیم از فدرالیسم برای ایران دفاع نمی‌کنند.
طیف‌هایی وجود دارندکه سکولار وباورمند به مفاد جهانی حقوق بشرهستند، اما یا خواهان حکومت متمرکزند و یا این که خواهان نوع دیگری از حکومت غیرمتمرکز می‌باشند.

سوم این که، آیاهمه مخالفین رژیم با مفاد جهانی حقوق  بشرموافقت دارند؟
نظر ما: در این مورد هم پاسخ منفی است. همه مخالفین رژیم، موافق مفاد جهانی حقوق بشرنیستند.
برخی ازجریان‌های چپ رادیکال، مفاد دیگری را مطرح می‌کنند و مدعی‌اند، آن مفاد به مراتب بهتر ازاعلامیه جهانی حقوق بشر است. همین طور طیف چپ دمکرات با ماده هفده مفاد جهانی حقوق بشرموافقت ندارند و می‌گویند این ماده، مالکیت خصوصی را به رسمیت شناخته است. ازاین رو، بر مبنای کلیت مفاد جهانی حقوق بشر حاضر به اتحاد عمل نیستند.

چهارم این که، آیا همه مخالفین رژیم، باورمند به آلترناتیو سکولار دمکراسی هستند؟
نظر ما: پاسخ منفی است.
بسیاری از مخالفین رژیم که حتی به سکولاردمکراسی و حقوق بشر باور دارند، اما ایجاد آلترناتیو رژیم را برمبنای سکولار دمکراسی درست نمی‌دانند و با نگاه‌های متفاوت به خط و مشی “انتخابات آزاد” معقتد هستند.
البته اضافه نمائیم که موارد دیگری هم مورد اختلاف اپوزیسیون هست که پرداختن به آن، بیش از این ضرورتی ندارد.
همین چند نمونه، حکایت از عمق اختلافات میان اپوزیسیون مخالف رژیم دارد، و می‌تواندهر شخصی را به این نتیجه برساند که بر مبنای مشخصات راه حل سکولاردمکرات مورد نظر آقای نوری علا، به این زودی‌ها هیچ اتحاد عملی بین اپوزیسیون مخالف رژیم، که حتی باورهای نزدیک به هم دارند، شکل نمی‌گیرد.
آقای نوری علا می‌افزایند:
  • “آنگاه «وظیفهء اصلی» ما یافتن راه‌هائی برای ایجاد این اتحاد است…”
نظر ما: همان گونه که در بالا به آن پرداختیم، قطعاً نمی‌شود راه حل اتحاد را در چارچوب راه حل آقای نوری علا یافت. بدین جهت هم هست که خود آقای نوری علا درمانده‌اند و به واقع راه حلی ندارند که برای این منظور ارائه دهند. اما می‌خواهند دلیل عدم موفقیت راه حل خودشان را به گردن دیگران بیندازند و بگویند که دیگران حاضر به اتحاد عمل با ایشان نیستند.
به هر حال جای تأسف دارد که بگوئیم، آقای نوری علا چون فکر می‌کنند “تمام حقیقت” نزد ایشان است، به راه حل‌های دیگر نه تنها توجه نمی‌کنند، بلکه در جهت تخریب آن نیز بر می‌آیند و می‌نویسند:
  • “این اتحاد نمی‌تواند حول محور «منافع ملی» به وجود آید؛ چرا که توسل به این محور تنها به بارزتر کردن و عمیق‌تر ساختن اختلافات بدیهی و گریزناپذیر بین اپوزیسیون می‌انجامد و تنها حکومت اسلامی را از خطر می‌رهاند،”
نظر ما: در بخش اول پاسخ به آقای نوری علا نوشتیم:
… کلمه “ملی” از”ملت” می‌آید و ملت هم همه “مردم”ی را شامل می‌شود که ساکن و تابعیت کشوری را دارند.
بر این مبنا، وقتی سخن از”منافع ملی” می‌شود، باید منافع‌اش شامل همه مردم با هر باوری که دارند و در هر جایگاه اجتماعی– سیاسی که قراردارند، گردد.
بدین جهت، هر منافعی را که شامل همه مردم نگردد نمی‌توان “منافع ملی ” نامید…

از آنجایی که اپوزیسیون رژیم حاکم بر کشور، خواهان حاکمیت مردم برمردم با تضمین حقوق شهروندی اقلیت یا همان حاکمیت ملی است، ازاین رو، می‌بایست کلیه اشخاص یا جریاناتی که خواهان حاکمیت ملی می‌باشند، تعریف‌شان از منافع ملی درراستای فراهم آوردن زندگی بهتر،آسوده و مطمئن‌تر، شامل همه مردم با هرنوع باوری که دارند ودرهرجایگاه اجتماعی، سیاسی که قرار دارند، شود.
با توجه به این موضوع می‌شود گفت: تعریف هر شخصیت حقیقی و حقوقی باورمند به حاکمیت ملی، باید تعریف مشترکی باشد. چنانچه چنین نباشد، دلیل آن یا در جمع‌بندی نشدن افکار است یا از ناآگاهی و یا ناشی ازموارد دیگر.

نوشتیم :
نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که: هر آنچه در نزد همه طیف‌های سیاسی باورمند به حاکمیت ملی، که به واقع هر یک نماینده فکری بخشی از مردم (هرچند محدود) هستند ، در راستای فراهم آوردن زندگی بهتر، آسوده و مطمئن‌ترهمه مردم مورد تائید باشد، در چارچوب منافع ملی تعریف می‌گردد و تعریف‌اش ثابت وهمیشگی است.

سپس، بعداز تعریف منافع ملی سئوالی مطرح کردیم و نوشتیم:
 با توجه به این مشخصات و تعریف منافع ملی، کدام شخصیت حقیقی و حقوقی باورمند به حاکمیت ملی را می‌توان یافت که با آن مخالفت داشته باشد؟
اساساً کدام جریان سیاسی، چه باورمند به حاکمیت ملی باشد چه نباشد، می‌تواند بگوید که ما در راستای به فلاکت رساندن مردم، ویران کردن کشور، به خطر انداختن امنیت مردم و کشور و… می‌باشیم؟

و از آقای نوری علا سئوال کردیم:
جنابعالی با کدام مورد از این مشخصات منافع ملی مخالف هستید؟
آیا خود شما می‌توانید شخص یا جریانی را معرفی کنید که با مشخصات منافع ملی یادشده مخالفت داشته باشد؟

نهایتا اما نظر آقای نوری علا چنین است:
  • “در مقابل آن ما باید، به قول اعراب،به «حبل‌المتین» یا «ریسمان محکم» اصولی توسل کنیم که همهء اپوزیسیون برانداز بر سر آن توافق دارند، و آن را در استقرار یک «دموکراسی سکولار» در ایران می‌بینند، و آماده‌اند تا حل اختلاف مابین خود را به فردای ایران و پیدایش امکان عرضه و تبلیغ آزادانهء عقاید و برنامه‌ها برای تسهیل تصمیم‌گیری‌های ملت ایران در مجموعه‌ای از انتخابات آزاد موکول کنند،”
نظر ما: در اینجا بار دیگر آقای نوری علا از کلمه “همه” استفاده کرده‌اند و نوشته‌اند: “… به… اصولی توسل کنیم که همهء اپوزیسیون برانداز بر سر آن توافق دارند، “
تصور می‌کنیم  در بالا به اندازه کافی توضیح دادیم که راه حل آقای نوری علا، آن راه حلی نمی‌تواند باشد که همه اپوزیسیون برانداز برسرآن به توافق برسند؛ بدین لحاظ بسیار بعید می‌دانیم که آقای نوری علا بتوانند خلاف نظر ما را ثابت نمایند.
مگر این که ایشان بگویند منظورشان از”همه”  تنها بخشی از اپوزیسیون بوده است. که در چنین حالتی، دلایل دیگری را می‌توان مطرح کرد که اثبات کند، باز هم راه حل‌ ایشان با واقعیت‌ها همخوانی ندارد و تامین‌کننده منافع ملی نیز نمی‌تواند باشد.

آقای نوری علا نتیجه می‌گیرند:
  • “در نتیجه، چاره‌ای نیست جز اینکه، در موقعیت کنونی مبارزات اپوزیسیون، همهء فکرها و پیشنهادات را با عینک «جنبش سکولار دموکراسی ایران» نگاه کنیم…”
نظر نهایی ما: آقای نوری علا، راه حل اتحاد و همبستگی و ائتلاف نیروها را نمی‌شود با تفکر و عینک جنبش سکولار دمکراسی حل کرد.
اگر به واقع مطمئن هستید که راه‌حل شما می‌تواند نیروها را به توافق و اتحاد برساند، پس باید خوشحال باشید که اشخاصی مانند ما به دنبال فراهم آوردن شرایط  “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” هستند.
اگرهم با اصل گفتمان ملی مخالفت ندارید، بفرمائید محور یک «گفتمان ملی» برچه پایه‌ای غیر از «منافع ملّی» باید استوارباشد که همگان در آن اشتراک نظر و منافع داشته باشند؟

بیش از این وارد جزئیات نظری آقای نوری علا نمی‌شویم ، اما به ایشان می‌گوئیم:
آقای نوری علا، جنابعالی در جمعه گردی دو هفته قبل خود به تاریخ  ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ نوشتید: “سکولاردمکراسی… منافع ملی را پاس می‌دارد».
ما به شما می‌گوئیم، سکولاردمکراتی که همین امروز نتواند تامین‌کننده منافع ملی باشد، در فردای ایران نیز نمی‌تواند تامین‌کننده آن باشد.
و علاوه بر آن، سکولاردمکراتی که امروز ثابت نکند که دمکرات است، در فردای ایران نیز نمی‌تواند دمکرات باشد.
سکولاردمکراتی که به دلیل نقد ومخالفت با نظرات او، با شیوه‌های مختلف اقدام به کنار گذاشتن و حذف دگراندیشان خود می‌کند، در فردای ایران نیز نمی‌تواند منتقدان و مخالفان و دگراندیشان خود را تحمل کند.
سکولاردمکراتی که امروز پاسخ‌گو نباشد، در فردای ایران نیز پاسخگو نخواهدبود.
بر این اساس،به جنابعالی می‌گوئیم، چنانچه مدعی هستید که یک سکولاردمکرات واقعی می‌باشید، باید امروز ثابت کنید که پای‌بند به اصول سکولاردمکراسی هستید.

از نظر ما، منافع ملی به سکولاردمکرات‌ها، به لائیک‌ها  و غیرلائیک‌ها حکم می‌کند، در راستای تامین منافع ملی، برای پیدا کردن راه حلی برای نجات ایران و ایرانی به یک «گفتمان ملی» روی بیاورند. پیشنهاد ما “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی» است  زیرا براین باوریم که مورد دیگری که از منافع ملی بالاتر و ارجح‌ترباشد، وجود ندارد. به نظر ما بر این پایه می‌شود اختلافات را حل کرد به اشتراکات رسید.
حال آقای نوری علا، چنانچه اصل “گفتمان ملی” را باوردارید اما محور آن را مورد دیگری می‌دانید که بالاتر و ارجح‌تر ازمنافع ملی است، بفرمایید پیشنهاد کنید تا آن را محور “گفتمان ملی” قرار دهیم.
اگرهم با تمام انتقاداتی که ما بر راه‌کار شما وارد می‌دانیم و درباره‌اش توضیح دادیم، باز هم بر آنها پافشاری می‌نمائید، پس به یقین باید بتوانید پاسخ‌گوی انتقادات و ایرادات ما هم باشید.

بهمن ماه ۱۳۹۳
علیرضا  عجمی
ناصر پاک نژاد

(1) لینک بخش اول پاسخ ما به آقای نوری علا درسایت احترام آزادی

(2) لینک مقاله آقای نوری علا درسایت گویا نیوز