به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۴

مهم‌تر از فکت‌شیت

مهدی محمدی 
دولت آقای روحانی در زمینه انتشار یک فکت‌شیت از مذاکرات لوزان، کارنامه خوبی از خود به جا نگذاشت.
درباره فکت‌شیت، مساله در واقع این نبود که جزئیات ریز مذاکرات به افکار عمومی بیان شود، اگرچه ما هنوز درنیافته‌ایم آشکار کردن جزئیاتی که طرف مقابل از آن به طور کامل مطلع است، چگونه می‌تواند به مذاکرات لطمه بزند.
با این حال، مطالبه جزئیات، مساله اصلی نبود. مساله اصلی این بود که تیم ایرانی رسما و تفصیلا فکت‌شیت آمریکا را رد کند و بند به بند تضمین بدهد توافق نهایی که مثلا در۹ تیر حاصل خواهد شد، هیچ شباهتی به فکت‌شیت منتشر‌شده از سوی آمریکایی‌ها نخواهد داشت و این کاری است که دوستان مذاکره‌کننده هرگز انجام ندادند.
موضوع اصلی این است که بویژه درباره  ۳ مساله تحریم، تحقیق و توسعه و بازرسی‌ها، تیم ایرانی هرگز فکت‌شیت آمریکا را رسما و تفصیلا رد نکرده است.
من در این نوشته قصد ورود به جزئیات را ندارم، اما وقتی اولا دقیق که می‌شویم تفاوت چندانی میان آنچه تا امروز تیم ایرانی گفته با آنچه آمریکایی‌ها ادعا کرده‌اند نیست، ثانیا طرف‌های غیرآمریکایی متن فکت‌شیت آمریکا را تایید کرده‌اند، ثالثا متن فکت‌شیت آمریکا تقریبا در همه موارد با متن مکتوب بیانیه لوزان منطبق است و رابعا تیم ایرانی هم حاضر به تکذیب رسمی فکت‌شیت آمریکا نبوده است، دولت باید به منتقدان خود حق بدهد که از آنچه تحت عنوان چارچوب توافق نهایی، میان ایران و 1+5 تفاهم شده، لااقل اندکی نگران باشند.
اکنون این نگرانی بسیار جدی است که علت اصلی گریز تیم ایرانی از انتشار یک فکت‌شیت رسمی این است که اساسا قادر به تکذیب جزء به جزء فکت‌شیت آمریکا نیست در حالی که اگر اصرار بر انتشار یک متن موازی داشته باشد چاره‌ای جز این کار نخواهد داشت. فکت‌شیت طرف ایرانی زمانی جدی گرفته خواهد شد که مساله به مساله بگوید چرا آنچه آمریکایی‌ها گفته‌اند خلاف واقع است و مهم‌تر از آن، معلوم کند واقعیت آنچه در لوزان تفاهم شده چیست که آمریکایی‌ها آن را کتمان می‌کنند.
یک معنای دیگر گریز از انتشار فکت‌شیت می‌تواند این باشد که دوستان مذاکره‌کننده خود پذیرفته‌اند لااقل در برخی موضوعات، آنچه تفاهم کرده‌اند با خطوط قرمزی که خود برای خویش مقرر کرده بودند فاصله‌ای قابل توجه دارد، بنابراین با عدم انتشار فکت‌شیت، در واقع می‌خواهند این پیام را ارسال کنند که تا حدی به اشتباه خود پی برده و بی‌آنکه نیاز به از پرده برون افتادن رازها باشد، فرصتی می‌خواهند تا این ضعف‌ها را جبران کنند.
اما آنچه در اینجا می‌خواهم بر آن تاکید کنم در واقع علل عدم انتشار فکت‌شیت ایرانی و تحلیل چرایی آن نیست. نکته مهم‌تری وجود دارد که در این میانه مغفول مانده است. فرض کنیم ما اساسا بپذیریم که تیم مذاکره‌کننده ایرانی دلایلی موجه برای عدم انتشار یک فکت‌شیت رسمی از مذاکرات لوزان دارد و حقیقتا انتشار یک فکت‌شیت به روشی که ما از آن بی‌خبریم به مذاکرات صدمه می‌زده است. آیا بحث را همین جا باید تمام کرد؟ نه! بحث بسیار مهم‌تری هنوز باقی است. تیم مذاکره‌کننده فراتر از انتشار فکت‌شیت که ماموریت آن بیان جزئیات مذاکرات یا تفسیر تیم ایرانی از توافقات انجام‌شده است، وظیفه دیگری هم دارد که تاکنون با فراست از زیر بار آن شانه خالی کرده و آن هم این است که صرف‌نظر از اینکه اکنون در مذاکرات چه می‌گذرد، این مساله را روشن کند که پارامترهای یک توافق خوب دقیقا از نظر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای چیست؟
با وجود اینکه ممکن است در نگاه اول این موضوع ساده یا حتی پیش پا افتاده جلوه کند، در واقع از اهمیتی بنیادین و جایگزین‌ناپذیر برخوردار است و من معتقدم دقیقا به همین دلیل هم هست که تیم ایرانی هرگز حتی به انجام این کار نزدیک هم نشده است.
حتی اگر فکت‌شیت آمریکا را یکسره غیرواقعی بدانیم، حداقل حسن این متن این است که یک تصویر تفصیلی و دقیق از آرزوهای آمریکا –پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکا- که قاعدتا در پی محقق کردن آن در مذاکرات است به ما می‌دهد.
ما اکنون به دقت می‌دانیم پارامترهای یک توافق خوب از دید آمریکایی‌ها چیست اما نمی‌دانیم از دید تیم ایرانی این پارامترها دقیقا چگونه تعریف می‌شود. مهم است توجه شود که اظهارات شفاهی در این زمینه به هیچ‌وجه کفایت نمی‌کند. آنچه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای–اگر خواهان ایجاد یک فضای سالم انتقادی است- موظف به انجام آن است این است که یک بار برای همیشه بگوید در 6 موضوع کلیدی تحریم، تحقیق و توسعه، غنی‌سازی، اراک، بازرسی‌ها و فردو، چه چیز را یک توافق خوب می‌داند و چه چیز را یک توافق بد. آن وقت، معیاری فراهم خواهد شد که بتوان براساس آن درباره متن نهایی توافق قضاوت کرد. در صورت در دست نبودن چنین معیاری، واقعیت این است که دولت می‌تواند هر توافقی بکند و نام آن را توافق خوب بگذارد، همچون آن تیراندازی که تیر را پرتاب می‌کرد، آنگاه دور هر نقطه‌ای که تیر بدانجا اصابت می‌کرد، دایره‌ای می‌کشید و مدعی می‌شد که تیر دقیقا به هدف خورده است! مهم‌تر از این، وقتی پارامترهای یک توافق خوب از جانب دولت منتشر شود، آن وقت می‌توان یک درک شفاف از ذهنیت تیم ایرانی هم به دست آورد و فهمید که این دوستان اساسا برای تحقق کدام هدف مذاکره می‌کنند و آن کف باارزشی که هرگز نباید از آن کوتاه آمد، از دید آقای ظریف و همکارانش، چیست و آیا اساسا چنین چیزی وجود دارد؟
وطن امروز