فریاد خشم مادر ستار بهشتی پس از دستگیری نرگس محمدی
فریاد گوهرعشقی مادر ستار بهشتی پشت سر اتومبیل ماموران دادستانی، خلاصه رنج های بسیاری از خانواده های بی گناه است...
گوهر عشقی ، مادر ستار، صبح دیروز مهمان نرگس محمدی بود و شاهد هجوم ماموران…مامورانی که ساعت نه و نیم صبح با تهدید به شکستن در، نرگس محمدی فعال حقوق بشر را دستگیر کردند.
محمد نوری زاد: دیروز صبح پشت فرمان بودم که نرگس محمدی با صدای زنگ داری زنگ زد. در صدایش هراس بود. رنج بود. درد بود. بی کسی بود. در صدایش: زن بود. مادر بود.
نرگس گفت: یک عده آمده اند پشت در و می گویند بیا بیرون که بازداشتی. و می گویند اگر در را باز نکنی می زنیم می شکنیم حکم داریم. با صدایی نشسته به هیجان گفت: من روزی پنج نوع دارو مصرف می کنم. که اگر دارو نخورم تشنج می گیرم. اگر این ها مرا به سلول انفرادی ببرند، حتماً اعتصاب خواهم کرد. اعتصاب غذای خشک. و با صدای لرزانی گفت: مردن برای من بهتر از این زندگی ای است که اینها برای من درست کرده اند. به نرگس گفتم: شما در را وا نکن. بگذار بزنند و بشکنند. و گفتم: من راهم را کج می کنم به سمت خانه ی شما.
در راه دوستان را به خط کردم تا محاصره ی خانه ی نرگس را رسانه ای کنند و به خبرگزاری ها بگویند با من تماس بگیرند برای مصاحبه. ما نباید می گذاشتیم این ترفند ناجوانمردانه ی قاضی صلواتی بی سرو صدا به راه خود برود. تا همگان بدانند نرگس گرچه بی کس و تنهاست اما از هزار هزار مرد چاکر مسلکِ مفتخورِ عربده کشِ به زمینِ بیت رهبری چسبیده مردتر و کاری تر و انسان تر و شایسته تر و با سواد تر و مردمی تر است.
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! به نیکی خواهم دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
سیف فرغانی