فاطمه ستوده
اما در چند سال اخیر، انگار آبوهوای تهران را برنمیتابند و یکییکی میمیرند. از اقبال بلند، چنارهای گرامی محله هفتچنار در حیاط شهرکتاباند. مردم محل گاهی به چنارها هم سرمیزنند و دخیل و پارچهای بهش میبندند. شهرکتاب هفتچنار از اینرو یکجور دیگری در چشم مردم محل نمود دارد. با همه اینها، اوضاع و احوال ناخوش فرهنگی و اقتصادی این روزها گریبان شهرکتاب هفتچنار را هم گرفته است. بسیاری از مشتریان شهرکتاب هفتچنار گذریاند؛ مشتریهایی که بههوای ساندویچهای مشهور فلافل محله بریانک به آنجا میآیند و بهناگاه چشمشان به سردر شهرکتاب میافتد. اما روزهای انگشتشماری در سال هست که ازدحام آدمها در شهرکتاب هفتچنار از ازدحام و صف جلوی فلافلفروشی بیشتر است. یکی از این روزها آبان ٩٣ بود و دیگری پنجشنبه اخیر، ٢٨ آبان ٩٤ که باز هم احمد مسجدجامعی برای حضور مردم در کتابفروشیهای شهر فراخوان داده بود. پنجشنبه ٢٨ آبان شهرکتاب هفتچنار چندین میهمان ویژه داشت؛ میهمانهایی که خودشان خودجوش با هم قرارومدار گذاشتند و به شهرکتاب هفتچنار آمدند. گروه اول طنزپردازان صداوسیما و مطبوعات بودند که به سیاق سال پیش آمدند هفتچنار. گروه دوم بنیانگذاران و داوران جایزه ادبی گوزن زرد بودند که خوشبختانه این روزها این جایزه میان خانوادههای ایرانی جا باز کرده است. اما اصلیترین میهمانهای شهرکتاب هفتچنار کودکان بودند. بافت اجتماعی محله بریانک تهران با بسیاری از محلههای ونک به بالا متفاوت است. شهرکتاب در این محله مخاطبان بیشتری در گروه سنی کودک و نوجوان دارد. بنابراین بچههای کوچک و نوجوانها یکی از مخاطبان اصلی و همیشگی این شهرکتاباند. در دو ماه اخیر سه مسابقه در سطح کودکان محله برگزار شده بود: جام لیلی، سه دوره مسابقه نقاشی و نیز مسابقه کتابخوانی. در سه دور مسابقه نقاشی شهرکتاب هفتچنار هر بار بیش از پنجاه کودک شرکت کرده بودند که انتخاب برگزیده، انتخاب واقعا سختی بود. در مسابقه کتابخوانی هم از کودکان پنج تا پانزدهساله خواسته شده بود پشت میز کتاب بیایند و پشت میکروفون آخرین کتابی را که خواندهاند، برای دیگران تعریف کنند. در گزینش برندگان کتابخوانی به چند فاکتور توجه ویژه شده بود؛ اعتماد به نفس کودک، شیوه بیان، تسلط بر واژهها، روایت داستان و...، بنابراین برگزیدگان این سه مسابقه تمام صندلیهای میهمانان را پر کرده بودند و بسیاری از بزرگسالان سرپا ایستاده بودند. طنزپردازان مطبوعات و صداوسیما، رضا ساکی، روحالله احمدی، مهدی فرجاللهی، امید مهدینژاد و... هم شعر طنز خواندند و از طنز گفتند و شنیدند. فرزانه رحمانی، یکی از داوران جایزه ادبی گوزن زرد هم که خودش نویسنده کودک است، برای بچهها قصه خواند و نمایش اجرا کرد. اتفاق مهمی که روز پنجشنبه افتاد، افتتاح طبقهای مختص کودکان و نوجوانان در شهرکتاب هفتچنار بود. از مدتها پیش، مدیران شهرکتاب هفتچنار به این باور رسیده بودند که بیشترین سرمایهگذاری در این محل باید برای کودکان انجام شود؛ بهخصوص وقتی کودکان اصلیترین مخاطبان شهرکتاب هفتچنارند. بنابراین از یک ماه پیش یک طبقه به مخاطبان کودک و نوجوان و کتابهایشان اختصاص یافته بود که بهطور آزمایشی کار میکرد. اما پنجشنبه این طبقه با نام «پنجره کودکی» بهصورت رسمی آغاز به کار کرد. روز مهمی بود؛ روز آشتی مردم با کتابها. حُسنختام برنامه این روز در شهرکتاب هفتچنار، مادری بود که با کودکش بین کتابها میگشت. آن مادر یکی از مخاطبان پروپا قرص شهرکتاب هفتچنار است. موقع خداحافظی گفت: «نمیدانید چقدر کار خوبی دارید. این کتابفروشی نقطه امن ماست. من و دخترم هر وقت حوصلهمان سر میرود و دلمان میگیرد، میآییم کتابفروشی. کتابها حال آدم را خوب میکنند». کتابها و درختها حال همه را خوب میکنند. حواسمان به کتابها و چنارهای شهر باشد. نگذاریم روی دستمان پرپر شوند و بریزند و تمام شوند.
شرق
یک ماه پیش یکی دیگر از چنارهای باقیمانده در حیاط شهرکتاب هفتچنار از ریشه کنده شد و افتاد. صحنه عجیبی بود، تکچناری عظیم و باابهت که ناگهان نقش زمین شد و مُرد؛ مانند کتابفروشیهای این روزهای کشور که یکییکی عمرشان تمام میشود برای همیشه.
شهرکتاب هفتچنار در محله بریانک تهران قرار دارد. وجهتسمیه محله هفتچنار، هفت تا چناری است که البته این روزها فقط دو تایش سرپا مانده است. این چنارها از چندصدسال پیش تا همین روزها در محله باقی مانده بودند. اما در چند سال اخیر، انگار آبوهوای تهران را برنمیتابند و یکییکی میمیرند. از اقبال بلند، چنارهای گرامی محله هفتچنار در حیاط شهرکتاباند. مردم محل گاهی به چنارها هم سرمیزنند و دخیل و پارچهای بهش میبندند. شهرکتاب هفتچنار از اینرو یکجور دیگری در چشم مردم محل نمود دارد. با همه اینها، اوضاع و احوال ناخوش فرهنگی و اقتصادی این روزها گریبان شهرکتاب هفتچنار را هم گرفته است. بسیاری از مشتریان شهرکتاب هفتچنار گذریاند؛ مشتریهایی که بههوای ساندویچهای مشهور فلافل محله بریانک به آنجا میآیند و بهناگاه چشمشان به سردر شهرکتاب میافتد. اما روزهای انگشتشماری در سال هست که ازدحام آدمها در شهرکتاب هفتچنار از ازدحام و صف جلوی فلافلفروشی بیشتر است. یکی از این روزها آبان ٩٣ بود و دیگری پنجشنبه اخیر، ٢٨ آبان ٩٤ که باز هم احمد مسجدجامعی برای حضور مردم در کتابفروشیهای شهر فراخوان داده بود. پنجشنبه ٢٨ آبان شهرکتاب هفتچنار چندین میهمان ویژه داشت؛ میهمانهایی که خودشان خودجوش با هم قرارومدار گذاشتند و به شهرکتاب هفتچنار آمدند. گروه اول طنزپردازان صداوسیما و مطبوعات بودند که به سیاق سال پیش آمدند هفتچنار. گروه دوم بنیانگذاران و داوران جایزه ادبی گوزن زرد بودند که خوشبختانه این روزها این جایزه میان خانوادههای ایرانی جا باز کرده است. اما اصلیترین میهمانهای شهرکتاب هفتچنار کودکان بودند. بافت اجتماعی محله بریانک تهران با بسیاری از محلههای ونک به بالا متفاوت است. شهرکتاب در این محله مخاطبان بیشتری در گروه سنی کودک و نوجوان دارد. بنابراین بچههای کوچک و نوجوانها یکی از مخاطبان اصلی و همیشگی این شهرکتاباند. در دو ماه اخیر سه مسابقه در سطح کودکان محله برگزار شده بود: جام لیلی، سه دوره مسابقه نقاشی و نیز مسابقه کتابخوانی. در سه دور مسابقه نقاشی شهرکتاب هفتچنار هر بار بیش از پنجاه کودک شرکت کرده بودند که انتخاب برگزیده، انتخاب واقعا سختی بود. در مسابقه کتابخوانی هم از کودکان پنج تا پانزدهساله خواسته شده بود پشت میز کتاب بیایند و پشت میکروفون آخرین کتابی را که خواندهاند، برای دیگران تعریف کنند. در گزینش برندگان کتابخوانی به چند فاکتور توجه ویژه شده بود؛ اعتماد به نفس کودک، شیوه بیان، تسلط بر واژهها، روایت داستان و...، بنابراین برگزیدگان این سه مسابقه تمام صندلیهای میهمانان را پر کرده بودند و بسیاری از بزرگسالان سرپا ایستاده بودند. طنزپردازان مطبوعات و صداوسیما، رضا ساکی، روحالله احمدی، مهدی فرجاللهی، امید مهدینژاد و... هم شعر طنز خواندند و از طنز گفتند و شنیدند. فرزانه رحمانی، یکی از داوران جایزه ادبی گوزن زرد هم که خودش نویسنده کودک است، برای بچهها قصه خواند و نمایش اجرا کرد. اتفاق مهمی که روز پنجشنبه افتاد، افتتاح طبقهای مختص کودکان و نوجوانان در شهرکتاب هفتچنار بود. از مدتها پیش، مدیران شهرکتاب هفتچنار به این باور رسیده بودند که بیشترین سرمایهگذاری در این محل باید برای کودکان انجام شود؛ بهخصوص وقتی کودکان اصلیترین مخاطبان شهرکتاب هفتچنارند. بنابراین از یک ماه پیش یک طبقه به مخاطبان کودک و نوجوان و کتابهایشان اختصاص یافته بود که بهطور آزمایشی کار میکرد. اما پنجشنبه این طبقه با نام «پنجره کودکی» بهصورت رسمی آغاز به کار کرد. روز مهمی بود؛ روز آشتی مردم با کتابها. حُسنختام برنامه این روز در شهرکتاب هفتچنار، مادری بود که با کودکش بین کتابها میگشت. آن مادر یکی از مخاطبان پروپا قرص شهرکتاب هفتچنار است. موقع خداحافظی گفت: «نمیدانید چقدر کار خوبی دارید. این کتابفروشی نقطه امن ماست. من و دخترم هر وقت حوصلهمان سر میرود و دلمان میگیرد، میآییم کتابفروشی. کتابها حال آدم را خوب میکنند». کتابها و درختها حال همه را خوب میکنند. حواسمان به کتابها و چنارهای شهر باشد. نگذاریم روی دستمان پرپر شوند و بریزند و تمام شوند.
شرق