به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۴

نرگس محمدی خطاب به دادستان تهران:

 تبعیض علیه زنان در زندان هم ادامه دارد 
به اين ترتيب اينجانب اعتراض شديد خود را نسبت به رفتارهای غيرقانونی و غير شرعی و غير انسانی صورت گرفته اعلام می‌دارم و از آن مقام قضائی محترم تقاضای رسيدگی فوری دارم.

1 ـ اجباری بودن دست‌بند و پابند برای زندانيان سياسی كه حضرتعالی بيش از هر فرد ديگری مستحضريد كه نه تنها حاضر به فرار نبوده بلكه حتی با احضارهای تلفنی خود را به زندان اوين معرفی كرده‌اند، امری بی‌دليل و آزاردهنده است. به‌ويژه اينكه برای بيماران كه در حال اعزام شدن به پزشك يا بستری شدن در بيمارستان‌ها هستند، اين مسئله موجب تشديد بيماری و فشار جسمی و روانی بر فرد بيمار می‌شود

به راستی به چه دليل و با چه منطقی، ١٥ مهر در حين اعزام اورژانسی، در داخل آمبولانس و بعد در اورژانس بيمارستان امام خمينی، چندين ساعت دست‌بند به دست‌های من و تختخواب و برانكارد زده شد كه خود موجب بروز يك حمله عصبی ديگر در داخل آمبولانس شد؟ آيا دست‌بند زدن به بيماری كه با تشنج‌های عصبی مكرر قادر به ايستادن نيست، خود رفتاری غير انسانی و شكنجه‌ای آشكار نیست؟ به چه دليل معاينه اينجانب توسط پزشک در تاريخ ١٩ مهر در اورژانس بيمارستان، با دست‌بند انجام شد و حتی توجهی به درخواست پزشك هم نشد

 2  اينجانب ١٣ مهرماه به دليل اصرار مامور نظامی برای حضور در محل انجام نوار قلب و اكو، از معاينه و معالجه و اعزام خود به بيمارستان صرف نظر كردم و چنانچه توضيح دادم آندرسكوپی، كلونوزكوپی و نمونه‌برداری من در تاريخ های ٢٩ مهر و ٣ آبان به دليل اصرار حضور مامور نظامی در اتاق عمل انجام نشد و بخش مهمی از معالجه صورت نپذيرفت. در هر سه مورد اعلام كردم زمانی‌كه برای معاينه يا معالجه يا عمل، ناچار به درآوردن لباس هستم، جز پزشك معالج، حضور هيچ فرد نظامی را قبول نخواهم كرد و باید به حريم مابين پزشك و بيمار احترام بگذاريد و اين اقدام شما شرعا، اخلاقا و قانونا مشكل دارد.

جناب دادستان بنده ضرورت حضور مامور نظامی- امنيتی در حمام، اتاق عمل ( كلونوزكوپي ) يا مراحلی از معاينه كه بيمار ناگزير به درآوردن لباس‌هايش است را نه تنها درك نمی‌كنم و عملی خلاف رفتار انسانی می‌دانم، بلكه اصرار بر آن توسط ماموران نظامی براي بيماری كه به‌هيچ عنوان حاضر به پذيرش آن نیست را آزار روحی و روانی می‌دانم كه حتی حاضر است از درمان و معالجه خود صرف‌نظر كند

بارها شاهد بوده‌ايم كه در برخی كشورها، نيروهای نظامی- امنيتی براي تحقير زندانی از لخت و عريان كردن زندانيان (به ويژه زندانيانی كه اعتقادات و سنت‌هايی در اين زمينه دارند) به‌عنوان شكنجه استفاده كرده‌اند که اين امر به‌عنوان شكنجه در افكار عمومی و محافل حقوق بشری طرح شده است
حال سئوال بنده از حضرتعالی به‌عنوان دادستان محترم اين است كه نيروهای نظامی- امنيتی با چه مجوزی حق ورود به حريم‌هايی چون حمام، اتاق عمل (كه حتی لباس‌های زير را در می‌آورند) و اتاق‌های معاينه كه لباس‌ها (زير و رو) را در می‌آورند، پيدا می‌كنند و با چه مجوزی با اصرار خود در چنين مكان‌هايی كه به‌هيچ عنوان امكان فرار زندانی نمی‌رود، مانع تداوم معالجه زندانيان بيمار می‌شوند؟ آيا از نظر جنابعالی چنين برخوردهايی قانونی، انسانی و شرعی است؟ 

نيك مستحضريد كه دختران ٦،٧ ساله دبستانی به دليل آموزش و حفظ عفاف ملزم به سركردن مقنعه هستند، اكنون بايد پرسيد كه چنين رفتاری با زندانيان خلاف عفت عمومی نيست؟ يا اينكه عفاف و حجاب كاركردی سركوبگرايانه عليه زنان در جامعه ايران دارد؟ 

3    درتاريخ ٤ آبان ماه به طور ناگهانی ماموران نظامی- امنيتی با حضور در اتاق من در بيمارستان، دستور دادند كه وسايلم را جمع كنم تا به بيمارستان بقيه الله برويم و من طی نامه‌ای به رياست زندان اوين اعلام كردم كه به هيچ عنوان حاضر به بستری شدن در بيمارستان بقية الله نيستم و اگر ماندن من در اين بيمارستان ممكن نيست، ٢٤ ساعت مهلت بدهيد تا نسخه‌های پزشكی‌ام را تحويل بگيرم. در تاريخ ٦ آبان ماه به زندان اوين بازگشتم. اما بخشي از معالجاتم از جمله آندروسكوپی، كلونوزكوپی و نمونه برداری انجام نشد و طبق دستور كتبی پزشك معالجم، ضرورت دارد كه انجام شود. لذا از شما تقاضا دارم دستور بفرماييد امكان اين عمل بدون حضور مأموران نظامی انجام پذيرد. اتاق عمل يك در بيشتر ندارد و تنها پزشك معالج و پزشك بيهوشی در اتاق حضور دارند و مأمور نظامی- امنيتی می‌تواند پشت در اتاق عمل مأموريت خود را انجام دهد.

4- اينجانب با توجه به تجربه‌هایی كه طی چند سال گذشته دارم، تبعيض آشكار و سخت‌گيری‌های افراطی عليه زنان زندانی سياسی- عقيدتی (در اعزام‌ها، شرايط بستری شدنها و نحوه نگهداری) را مشاهده می‌کنم که اين تبعيض را در تداوم تبعيض عليه زنان در جامعه می‌دانم، پس نسبت به آن معترض هستم.

نرگس محمدی
آبان ماه 1394