گیسو فغفوری
برای شناخت بیشتر همسایگان و مردم کشورهایی که دچار مشکل شدهاند؛ میتوانیم به سراغ اثری از ژیلا بنییعقوب برویم: «افسوس برای نرگسهای افغانستان» که انتشارات کویر آن را منتشر کرد.
این کتاب دربرگیرنده داستان سفرهای مکرر ژیلا بنییعقوب، از روزنامهنگاران شناختهشده ایرانی، به افغانستان در سالهای ٨٠ تا ٨٦ است؛ کتابی که گزارشهای توصیفی، تحقیقی، میدانی و گزارشهایی از اشخاص آن گهگاه مایه داستانی پیدا میکند.
اطلاعات بیشتر درباره دره پنجشیر، خانه احمد شاه مسعود، کوچههای کابل و هرات و مردمانش دنیایی است که کتاب پیشروی خواننده میگشاید.
بهتازگی مراسم رونمایی از این کتاب در شهر کتاب اکباتان برگزار شد. «دکتر امین قانعیراد» و«دکتر محسن رنانی» و جمعی دیگر درباره این اثر نکاتی را مطرح کردند.
بنییعقوب در مقدمه نوشته است: «روایتهایی که نوشتنشان را در روزهای آغازین جنگ آمریکا علیه طالبان در افغانستان شروع کردم اما نه گزارشهایی از کنار جبههها و رزمندگانش بلکه از کنار مردم و از درون زندگی آنها. زندگی مردم در جنگ و پس از جنگ. زندگی مجاهدان و دیگر نیروهای جنگجو در جنگ و پس از آن، زندگی زنان و مردان معمولی و غیرمعمولی در جنگ و پس از آن. در خانه، خیابان، دانشگاه، مدرسه، محلههای مدرن و ویرانشده. زندگی مردم معمولی و غیرمعمولی از جمله سیاستمداران و فعالان اجتماعی...
این کتاب یک گزارش میدانی است، یعنی دیدهها و شنیدهها از درون جامعه افغانستان است، روایت روزها و ماههایی که با مردم این سرزمین زندگی کردهام».
دکتر محسن رنانی نیز درباره این کتاب به نکته مهمی اشاره کرده است: «کتاب را که میخوانی نمیتوانی اشک نریزی؛ نهفقط برای هموطنان افغان که در این سه دهه نگذاشتیم در ایران درس بخوانند و دانشگاه بروند؛ بلکه برای هموطنان شیرازی و مازندرانی که با مردان افغان ازدواج کردهاند و پس از سقوط طالبان به امید رهایی از تبعیض و در جستوجوی روزگاری بهتر و زندگیای انسانیتر به افغانستان رفتهاند و اکنون به علت اینکه حکومت ما فرزندانشان را ایرانی نمیداند، اجازه نمیدهد این مادران بههمراه کودکان خود به وطن خویش بیایند و خانوادهشان را ببینند».
این کتاب ٣٠٤صفحهای فرصتی است برای آشنایی با اتفاقاتی که شاید در چندروز آینده نظیرش در کشورهای دیگری که مهاجران خود را روانه اروپا کردهاند رخ دهد.
«کتاب را که میخوانی نمیتوانی اشک نریزی»
در این روزگاران که صحبت از مهاجران و حضورشان در اروپا تبدیل به بحران شده، در این روزها که ماجرای پاریس و وحشت داعش و حضور یک مظنون سوری و مصری، آینده بدتری برای مهاجران را نوید میدهد، در روزگارانی که پاپ حملات پاریس را قطعهای از جنگ جهانی سوم میداند و عدهای آن را ١١ سپتامبر فرانسه میدانند، دانستن درباره روزگار آغازین جنگ آمریکا علیه طالبان میتواند جذاب باشد. برای شناخت بیشتر همسایگان و مردم کشورهایی که دچار مشکل شدهاند؛ میتوانیم به سراغ اثری از ژیلا بنییعقوب برویم: «افسوس برای نرگسهای افغانستان» که انتشارات کویر آن را منتشر کرد.
این کتاب دربرگیرنده داستان سفرهای مکرر ژیلا بنییعقوب، از روزنامهنگاران شناختهشده ایرانی، به افغانستان در سالهای ٨٠ تا ٨٦ است؛ کتابی که گزارشهای توصیفی، تحقیقی، میدانی و گزارشهایی از اشخاص آن گهگاه مایه داستانی پیدا میکند.
اطلاعات بیشتر درباره دره پنجشیر، خانه احمد شاه مسعود، کوچههای کابل و هرات و مردمانش دنیایی است که کتاب پیشروی خواننده میگشاید.
بهتازگی مراسم رونمایی از این کتاب در شهر کتاب اکباتان برگزار شد. «دکتر امین قانعیراد» و«دکتر محسن رنانی» و جمعی دیگر درباره این اثر نکاتی را مطرح کردند.
بنییعقوب در مقدمه نوشته است: «روایتهایی که نوشتنشان را در روزهای آغازین جنگ آمریکا علیه طالبان در افغانستان شروع کردم اما نه گزارشهایی از کنار جبههها و رزمندگانش بلکه از کنار مردم و از درون زندگی آنها. زندگی مردم در جنگ و پس از جنگ. زندگی مجاهدان و دیگر نیروهای جنگجو در جنگ و پس از آن، زندگی زنان و مردان معمولی و غیرمعمولی در جنگ و پس از آن. در خانه، خیابان، دانشگاه، مدرسه، محلههای مدرن و ویرانشده. زندگی مردم معمولی و غیرمعمولی از جمله سیاستمداران و فعالان اجتماعی...
این کتاب یک گزارش میدانی است، یعنی دیدهها و شنیدهها از درون جامعه افغانستان است، روایت روزها و ماههایی که با مردم این سرزمین زندگی کردهام».
دکتر محسن رنانی نیز درباره این کتاب به نکته مهمی اشاره کرده است: «کتاب را که میخوانی نمیتوانی اشک نریزی؛ نهفقط برای هموطنان افغان که در این سه دهه نگذاشتیم در ایران درس بخوانند و دانشگاه بروند؛ بلکه برای هموطنان شیرازی و مازندرانی که با مردان افغان ازدواج کردهاند و پس از سقوط طالبان به امید رهایی از تبعیض و در جستوجوی روزگاری بهتر و زندگیای انسانیتر به افغانستان رفتهاند و اکنون به علت اینکه حکومت ما فرزندانشان را ایرانی نمیداند، اجازه نمیدهد این مادران بههمراه کودکان خود به وطن خویش بیایند و خانوادهشان را ببینند».
این کتاب ٣٠٤صفحهای فرصتی است برای آشنایی با اتفاقاتی که شاید در چندروز آینده نظیرش در کشورهای دیگری که مهاجران خود را روانه اروپا کردهاند رخ دهد.
روزنامه شرق