اعلان جنگ به اروپا
"جمعهی سیاه" فرانسه، اروپا را تغییر خواهد داد. هر چند که هنوز معلوم نیست، تروریستهایی که به این حملات دست زدهاند، به کدام منطقه و شهر تعلق دارند. آیا در "بنلیوها" زندگی میکنند؟ در حاشیهی شهرهای بزرگ فرانسه که مدتهاست در آنجا جوامعی موازی از جوانان بیریشهای با زمینهی اسلامی پدید آمده است؛ در جایی که به قول نویسندهی الجزایری بوعلام صنصال "مدتها است که تنها ریشوها حرف آخر را میزنند"؛ کسانی که شیوهی زندگی فرانسوی و غربی را بهکلی رد میکنند؟ یا تروریستهایی هستند که از سوریه یا عراق بازگشتهاند و خود را به عنوان پناهجو جا زدهاند؟ این پرسشها، موضوع اصلی بحثهایی است که در اروپا و نیز در آلمان در خواهد گرفت.
روز ۱۳ نوامبر به عنوان "جمعهی سیاه" فرانسه، اروپا و کشورهای غربی در کتابهای تاریخ به ثبت خواهد رسید. "دولت اسلامی" با این حملات تروریستیِ دقیقا برنامهریزی و هماهنگشده که همزمان در مکانهای گوناگونی در پاریس، در یکی از زیباترین شهرهای جهان به اجرا در آورد، اعلان جنگ کرد؛ اعلان جنگی از سوی جهادگرایان اسلامی به همهی ما در اروپا، به روش و شیوهی زندگی ما، به برداشت سیاسی، اجتماعی و انسانی ما از آزادی.
این اعلان جنگ ما را که امروز، یک روز پس از این حادثه، خود را بیش از پیش به مردم فرانسه نزدیک احساس میکنیم، آشفته و منقلب میسازد. ما از این بابت متاثر، مایوس یا... بله، حتی خشمگین میشویم. خشمگین از تمایل بربرمنشانهی "دولت اسلامی" به قتل و کشتار که در پاریس، گذشته از تعداد بیشماری زخمی، تا کنون بیش از ۱۲۰ قربانی گرفته است.
این حملات ضربهای به قلب اروپا بود. ضربهای به شیوهی بدیهی زندگی ما. این ترورها، ضربهی کشندهای بود به دولت فرانسه که با وجود ایجاد امکانات گستردهی جدید حفاظت و مراقبت، نتوانست امنیت شهروندان خود را تامین کند. این ترورهای مرگبار در ضمن بر آرایش سیاسی نیروها در فرانسه نیز تاثیر میگذارد و گرایش و حرکت به سوی جناح راست یا حتی راست افراطی را سبب میشود. فرانسه در آینده خود را محصور و از روند جهانی شدن، کنار خواهد کشید. برندهی سیاسی کابوس ۱۳ نوامبر در فرانسه، جبههی ناسیونالیستهای این کشور خواهد بود و فرانسوا اولاند، رییسجمهور نامحبوب و بدشانس آن، بازندهی اصلی.
"جمعهی سیاه" فرانسه، اروپا را تغییر خواهد داد. هر چند که هنوز معلوم نیست، تروریستهایی که به این حملات دست زدهاند، به کدام منطقه و شهر تعلق دارند. آیا در "بنلیوها" زندگی میکنند؟ در حاشیهی شهرهای بزرگ فرانسه که مدتهاست در آنجا جوامعی موازی از جوانان بیریشهای با زمینهی اسلامی پدید آمده است؛ در جایی که به قول نویسندهی الجزایری بوعلام صنصال "مدتها است که تنها ریشوها حرف آخر را میزنند"؛ کسانی که شیوهی زندگی فرانسوی و غربی را بهکلی رد میکنند؟ یا تروریستهایی هستند که از سوریه یا عراق بازگشتهاند و خود را به عنوان پناهجو جا زدهاند؟ این پرسشها، موضوع اصلی بحثهایی است که در اروپا و نیز در آلمان در خواهد گرفت.
روز ۱۳ نوامبر، روز احساس درماندگی و ناتوانی است. روزی که مانند کابوس فرانسویها و اروپاییها را راحت نخواهد گذاشت. روز احساس شکست و استیصال و روز خشمی بیهدف. این روز، در ضمن روزی هم هست که جوامع آزاد و لیبرال این قارهی کهن با غرور باید بگویند: ما شیوهی زندگی خود را تغییر نخواهیم داد.
روز ۱۳ نوامبر، همچنین روزی است که در کمال خونسردی و با منطق باید دریافت: اگر کسی بخواهد با ریشههای آوارگی مبارزه کند، باید با اسد و "دولت اسلامی" بجنگد. اعلان جنگ "دولت اسلامی" چارهی دیگری برای غرب ـ و نه تنها غرب ـ باقی نمیگذارد.