به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۴

محمد نوری‌زاد و هشت فعال مدنی دیگر بازداشت شدند

ماموران امنیتی، ساعت هشت صبح امروز دوشنبه دوم آذر ماه، محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار، مستند‌ساز و فعال مدنی را در مقابل خانه‌اش بازداشت کردند. قرار بوده او مثل هر دوشنبه در تجمع مقابل لاستیک دنا شرکت کند.
گفته می‌شود که هشت نفر دیگر هم پیش از تجمع امروز دستگیر شده‌اند که داود نعمتی و زرتشت احمدی راغب، فعالان مدنی و سیاسی، در میان دستگیر‌ شده‌ها هستند.
جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی و مدافعان حقوق‌بشر، روزهای دوشنبه در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع می‌شوند. آن‌ها روزهای شنبه هم با تجمع در مقابل زندان اوین، خواستار آزادی زندانیان سیاسی می‌شوند.
تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی معترض که در این تجمعات شرکت می‌کنند، صبح روز شنبه ۳۰ آبان، در مقابل زندان اوین بازداشت و به بازداشتگاه‌های مختلفی منتقل شدند.
هاشم زینالی، پدر سعید زینالی، دانشجویی که از ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده است، سیمین عیوض‌زاده، مادر امید علی‌شناس، زندانی سیاسی، رضا ملک، زندانی سیاسی سابق، محسن شجاع و تعدادی از شاگردان محمد‌علی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در میان کسانی بودند که روز شنبه بازداشت‌ شدند.
محمد‌ نوری‌زاد، در آخرین نوشته‌ای که در صفحه فیس‌بوک خود منتشر کرده، شرحی از نحوه حضور نیروهای امنیتی و بازداشت‌های روز شنبه داده و به دستگیری شش نفر در مقابل زندان اوین اشاره کرده است. این بازداشت‌ها در پی «هجوم» پلیس و نیروهای امنیتی به تجمع «گروهی از خانواده‌های زندانیان سیاسی» صورت گرفته است.
در این شرح واقعه آمده است که پدر سعید زینالی در زندان اوین مورد «ضرب و جرح» قرار گرفته و رضا ملک، همراه محسن شجاع نیز در این زندان نگهداری می‌شوند.
نوری‌زاد در گزارش خود از وقایع روز شنبه نوشته است که به ازای هر یک از معترضان حاضر در مقابل زندان اوین، «پنج مامور پلیس» حضور داشته است: «امروز اطراف اوین را مأموران نیروی انتظامی و مأموران لباس شخصی پر کرده بودند … تا رفتیم به سمت ورودیِ اوین، لباس شخصی‌های کمین کرده در زیر پل هجوم آوردند که: برگردید. و هل دادند و پوستر یکی از خانمهای جوان را کشیدند جوری که او به زمین افتاد و جیغ کشید.»
او همچنین نوشته است: «خانم علی‌شناس و چند تن از شاگردان آقای طاهری را به زندان قرچک ورامین فرستادند. کاش یکی از آن همه مأمور، مسئولی بود و سخن ما می‌شنید. یادم نمی‌رود این سخن آقای زینالی را که همین امروز می‌گفت: ما با هرکی که برخورد می‌کنیم و مشکل‌مان را با او در میان می‌گذاریم، می‌گوید: من اختیاری از خودم ندارم. و گفت: من مانده‌ام کیست در این میان که اختیار با اوست؟ به وی گفتم: در یک نظام هردمبیل، اوضاع همین‌جور است. آن بالایی که همه سرنخ ها را به سرانگشتان خود بند کرده، هیچ شخصیتی و هیچ هویتی و هیچ انتخابی و هیچ اختیاری برای دیگران قائل نمی‌شود. جوری که همه برای هر کاری باید دست بالا ببرند و از وی اجازه بگیرند.»
رادیو زمانه