جرمی کوربین ، ترزا می
انتخابات بریتانیا حالا بعد از فرانسه و ایران در صدر اخبار جهانی است. پرسش این است که آیا مردم بریتانیا محافظهکاران این کشور را از پیشتازی در اهداف راستگرایانه متوقف میکنند؟ یا دوباره به آنها میدان میدهند که با اتحاد استراتژیک با ترامپ، آینده انزوابخشتری را برای آنها رقم بزنند. دو سال پیش در انتخابات پارلمانی دیوید کامرون، نخستوزیر وقت این کشور، وعدهای داد که بعدها ثابت شد نهتنها کشورش را عمیقا دچار انشقاق کرد، بلکه سنگی را درون چاهی انداخت که مجموعه عقلا در بیرونآوردن آن درمانده شدند. او در هوای رأیآوری مجدد، وعده داد چنانچه مردم به حزب محافظهکار به رهبری او رأی دهند او مسئله خروج از اتحادیه اروپا را به رفراندوم بگذارد. شاید خود او حدسش را هم نمیزد که این رفراندوم با نتیجه مثبت مواجه شود وگرنه چنین ریسک خانمانبراندازی نمیکرد. او بلافاصله بعد از نتیجه غیرمنتظره رفراندوم از نخستوزیری استعفا داد و مدت کوتاهی پس از آن حتی از نمایندگی مجلس هم کناره گرفت. به باور من، اشتباه او چنان تاریخی و بزرگ بود و هست که همه فرصتهای آیندهاش را سوزاند و تباه کرد. ترزا می که بعد از او به نخستوزیری رسید وظیفهای فوقطاقت برعهده داشت. او موظف بود نتیجه رفراندوم را عملی کند درحالیکه همه میدانند مذاکرات مربوط به خروج، از دشوارترین مذاکرات تاریخی بریتانیاست، ضمن آنکه نتیجه عملی این خروج، تورم را افزایش و رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد که ترجمه پیامدهایش در سطوح اجتماعی چیزی جز افزایش نارضایتی از دولت و رئیس آن نخواهد بود. اما یک فرصت مهم از گذشته به ترزا می به ارث رسیده بود و آن اکثریت مطلق پارلمانی بود که از سوی مجلس اعیان هم کمابیش همراهی میشد. اما افسون قدرت بیشتر، خانم می را هم خیالزده کرد. دو ماه پیش او دست به ریسک بزرگ برگزاری انتخابات زودرس زد. رؤسای کشورها فقط وقتی دست به چنین ریسکی میزنند که نتیجه برایشان تقریبا قطعی باشد. نظرسنجیها در آن زمان به اقبال جامعه به او گواهی میدادند ولی در فاصله این مدت کوتاه همهچیز چنانکه او میخواسته پیش نرفته است. شاید یکی از دلایل چنین ریسکی از سوی می وجود رقیب چپگرایی مانند جرمی کوربین بود. می و تقریبا بیشتر سیاستمداران حدس میزدند عموم جامعه نمیتوانند کوربین را با عقاید ضدسلطنت و سوسیالیستی بر صدارت و قدرت تصور کنند درنتیجه جامعه عملا گریزی جز رأی مجدد به خانم می ندارد. حالا گذشت زمان ثابت کرده این تصورات چندان واقعگرایانه نبوده است. نظرسنجیها به طور روزافزونی نشان میدهد از محبوبیت حزب محافظهکار به طور افزونی کاسته شده و بهنسبت، وضعیت حزب کارگر بهبود یافته است. حالا سه احتمال برای آینده این انتخابات متصور است: اول کسب اکثریت مطلق از سوی حزب محافظهکار (در سطح فعلی). نظرسنجیها چنین احتمالی را قوی نمیدانند و اگر هم اکثریت مطلق کسب شود، باور فعلی بر آن است که تعداد کرسیهای محافظهکاران متزلزل میشود. در این صورت قدرت خانم می شکنندهتر خواهد بود. دومین احتمال این است که حزب محافظهکار نمیتواند اکثریت مطلق را کسب کند و درنتیجه برای تشکیل دولت نیاز به ائتلاف با لیبرالدموکراتها پیدا میکند. اما لیبرالدموکراتها هنوز دارند هزینه ائتلاف با دولت اول کامرون را میپردازند درنتیجه برای موافقت با این اتحاد حتما امتیازهای بیشتری طلب خواهند کرد که افق آن چندان روشن نیست. احتمال زیادی هست که خانم می در این صورت استعفا دهد و کابینه جدید به وسیله فرد دیگری تشکیل شود. احتمال سوم این است که حزب کارگر صاحب حداقل آرایی شود که با ائتلاف با لیبرالدموکراتها و حزب ملی اسکاتلند یا حزب سبز بتواند دولت تشکیل دهد. حالا نظرسنجیها نشان میدهند این احتمال هم بعید نیست. لیبرالدموکراتها چنانکه گفته شد، به نظر میرسد اینبار برای ائتلاف با حزب کارگر و ترمیم چهره عمومی خود آمادهترند. به این ترتیب نخستوزیری کوربینِ چپگرا و ضدترامپ و موافقِ نرمش و گفتوگوهای بینالمللی حالا دیگر یک غیرممکن نیست. طبیعی است نخستوزیری او نهتنها در جهت منافع ملی ایران، بلکه به سود کشورهای مستقل منطقه و آشکارا به زیان اسرائیل و عربستان سعودی است. ترامپ هم یار نزدیک و قدرتمندش را از دست میدهد و بنابراین قطعا منزویتر خواهد شد. از سوی دیگر به نظر میرسد حتی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را هم کمریسکتر و نرمتر کند. برای تحلیل بیشتر دراینباره باید یک هفته دیگر منتظر ماند و دید آیا مردم بریتانیا با استقبال از نخستوزیری کوربین، یک شگفتی تاریخی را رقم خواهند زد یا خیر؟