1- ریاست محترم پیشگیری ناجا خبر از ثبت 30 میلیون مورد در سال 96 در کلانتریهای کشور دادهاند. مطمئنا این اعلامات ناچار رنگی از شکایت و حکایتی از بروز خشونت و هجمهای علیه اعلامکننده را دربر داشته است. وقتی این رقم را در کنار تعداد 15 میلیون پرونده وارده به تشکیلات قضائی بگذاریم و مجموع آنها را با موارد مشابه در کشورهای دیگر مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که جامعه با وضعیت و موقعیت نامطلوب و حتی شاید خطرناکی مواجه است.
2- وجود اختلافات طبقاتی بهنحو فاحش و فقر ناشی از این اختلافات که باعث شده است افرادی به نان شب محتاج و متقابلا کسانی در حال خفهشدن در دریای پول باشند، سرگردانی افراد بیسرپناه در جامعه در سایه برجها و ویلاهای عظیم، حضور افراد در جامعه با سلایق و ظواهر غیرقابل مقایسه و دهها مورد دیگر باعث شده است بهقول جرمشناسان به سوی پدیدهای که «جامعه بیمارگونه» نامیده میشود، پیش برویم؛ البته اگر هماکنون جامعه بیمارگونه نباشیم.
3- به نظر میرسد این وضعیت اسفناک و خطرناک نظر مسئولان را به اندازه کافی جلب نکرده است و یا اصلا مورد توجه و عنایت مسئولان نیست. دلیل این کماعتنایی و بیاعتنایی عدم اجرای قانون پیشگیری از جرم میباشد. قطعا عدم برخورد علمی و منطقی با پدیدههای مجرمانه در کوتاهمدت کار را به جایی خواهد رساند که حل مشکل غیرممکن خواهد شد. آنچه مسلم است شعارهای زیبای آرمانگرایانه شکم کسی را سیر نخواهد کرد و «شکم گرسنه دین و ایمان ندارد». به نظر میرسد ضعف اخلاق و معنویت در نتیجه فقر و مشاهده فساد گسترده است و انحرافات مالی غیرقابل باور و رانتخواریها و خاصهخرجیها مردم عادی را به نقطهای رسانده که اگر اباذر غفاری در عصر حاضر حضور میداشت، شاید موجبی برای شگفتزدگی خود نمییافت، زیرا عدد پروندههای مفتوح در کلانتریها حکایت از آن دارد که مردم نهفقط در نتیجه نداشتن نان در خانه، بلکه بابت بسیاری چیزهای دیگر که شاید در زمان اباذر غفاری نه وجود داشت و نه قابل تصور بود، یا با سلاح آخته و یا با دست خالی به مردم میتازند و باید گفت خدا عاقبت همه ما را از جهات مختلف ختم به خیر کند.
والله اعلم.