به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۷

حقوق شرعی مردگان؛ قبح هتک حرمت قبور/ محسن کدیور

مردگان همانند زندگان حقوقی دارند. حق دارند که قبورشان تخریب و هتک حرمت نشود. اما آیا این حق همگان است، یا تنها حق مومنان صالح؟ آیا تخریب قبور افرادی که به نحوی از انحاء مغضوب جمهوری اسلامی هستند – اعم از مسلمان و غیرمسلمان – شرعاً مجاز است؟
آیا فقه سنتی “ولایت بر قبور” را به عنوان جزئی از “ولایت مطلقه فقیه” به رسمیت شناخته، به نحوی که اگر مصلحت نظام اقتضا کند خون منتقد هدر، و هتک حرمت قبرش مجاز می شود؟ یا این که این أفعال (حداقل در حق مردگان مسلمان) حتی بنا بر فقه سنتی هم خلاف شرع است؟ مقتضای “اجتهاد در مبانی و اُصول” در زمینه “حقوق مردگان” چیست؟ این بحث* در پاسخ به پرسش های فوق شامل سه بخش به شرح زیر است: حقوق مردگان در فقه سنتی، جمهوری اسلامی و نقض حقوق مردگان مسلمان، حقوق مردگان از منظر اجتهاد در مبانی و اصول.  
حقوق مردگان در فقه سنتی
دفن هر مرده ای واجب کفایی است، تا زندگان از تبعات جنازه دفن نشده (از قبیل بیماری و بوی تعفن) آسیب نبینند، جنازه نیز طعمه حیوانات درنده نشود. این که مرده چه دین، مذهب، عقیده و رفتاری داشته، مانع از لزوم دفن او نمی شود. به عبارت دیگر دفن مرده از حقوق بشر است نه لزوماً از حقوق انسان مسلمان. دفن مرده دو حالت می تواند داشته باشد؛ یکی تدفین با آداب شرعی، و دیگری مرده را در گودالی چال کردن. به عبارت دیگر یکی با رعایت حرمت مرده و دیگری بدون آن. در فقه سنتی اولی متعلق به مرده مسلمان است و دومی از آن مرده کافر است. حقوق مردگان در فقه سنتی را در دنبال در دو بخش مردگان مسلمان و مردگان غیرمسلمان به اختصار مرور می کنم. (۱)
الف) حقوق مردگان مسلمان: حرمت مسلمان مرده همانند حرمت او در زمان حیات است. مرده مسلمان باید با آداب شرعی غسل و کفن شود، بر آن نماز خوانده شود، تشییع گردد و در قبری متناسب با موازین شرعی با احترام دفن شود. دفن جنازه مسلمان در مکان هایی که موجب هتک حرمت او می شود (از قبیل زباله دانی و آبریزگاه) مجاز نیست. مستحب است که بر قبر علامتی گذاشته شود و اسم میت بر سنگ قبر نوشته شود. قبرستان مسلمانان باید از قبرستان غیرمسلمانان متمایز باشد و دفن مسلمان در قبر غیرمسلمان و بالعکس جایز نیست. دفن مرده در قبر مرده دیگر قبل از متلاشی و خاک شدن مرده اول مجاز نمی باشد.
از جمله مکروهات دفن، این امور شمردنی است: دفن دو مرده در قبر واحد؛ تجدید بنای قبر بعد از مندرس شدنش (مگر قبور اولیاء دین)؛ نشستن بر قبر و تکیه زدن به آن؛ راه رفتن بر قبر بدون ضرورت؛ خندیدن بر سر قبر؛ ادرار و مدفوع کردن بر قبر؛ نجس کردن و کثیف کردن قبر به نحوی که هتک حرمت مرده محسوب شود. نبش قبر مسلمان حرام است مگر با علم به این که جنازه متلاشی و خاک شده باشد. نبش قبر اولیاء دین حتی بعد از پوسیدن جنازه -ولو اگر مدتی طولانی گذشته باشد-، مجاز نیست؛ بخه صوص اگر قبر زیارتگاه شده باشد. در نهایت هر نبش قبری که عرفاً هتک حرمت محسوب شود، حرام است. نبش قبر مرده ای که در جای نامناسبی دفن شده که موجب هتک حرمت وی باشد یا به دلیل ضرورت امر اهم (رجحان شرعی از جهتی از جهات) به نحوی که موجب آزار مردم نشود، مجاز است. از بین بردن آثار قبوری که متلاشی شدن جنازه در آن ها محرز است (به استثنای قبور اولیاء دین) مجاز است، خصوصاً اگر این آثار در زمین وقفی باشد که فعلاً به آن احتیاج است، هر چند احتیاط در عدم تخریب در صورت عدم نیاز است. اگر آثار قبر (که متلاشی شدن جنازه در آنها محرز است) مزاحم مالک زمین یا مردم باشد ازاله اثر قبر مشکلی ندارد.
ب) وضعیت مردگان غیرمسلمان: وضع جنازه و قبر کافر در فقه سنتی چگونه است؟ به این سوال صریحاً پاسخ داده نشده است. اما از قیود بحث جنازه مسلمان می توان به نکات زیر رسید. لزوم دفن جنازه غیرمسلمان را متذکر شدم. اگر جنازه متعلق به یکی از صاحبان ادیان دیگر باشند، هم دینان جنازه می توانند مرده را مطابق آیین خود دفن کنند. اما اگر هم کیشان مرده در زمان مرگ او حضور ندارند، بر مسلمانان لازم نیست که دین و آیین مرده را احراز و مطابق آیین او، وی را دفن کنند. بنابراین چنین مرده ای غسل، کفن، نماز، تشییع و تدفین با رعایت موازین اسلامی ندارد. چنین مرده ای را نمی توان در قبرستان مسلمانان دفن کرد و باید در گورستانی مجزا به خاک سپرده شود. این که علامتی بر قبرش گذاشته شود و اسمش بر قبرش نوشته شود، لزوم شرعی ندارد. چنین مرده ای واجب الاحترام نیست، تا هتک حرمت قبر او مکروه شمرده شده باشد. هرچند به نظر می رسد هتک حرمت قبور اهل کتاب مجاز نباشد.
جمهوری اسلامی و نقض حقوق مردگان مسلمان
مسلمان غیرصالح یا مومن فاسق در زمره مسلمانان است و مرده اش محترم است و هتک حرمت جنازه یا قبر او شرعاً مجاز نیست. بنابراین موارد مشخص زیر خلاف موازین شرعی حتی در فقه سنتی است:
دفن جنازه آقای کاظم شریعتمداری مرجع تقلید رقیب رهبر جمهوری اسلامی جنب آبریزگاه ابوحسین قم در فروردین ۱۳۶۵، یقیناً هتک حرمت وی بوده و شرعاً کار قبیحی صورت گرفته است. با جنازه زندانیان اعدامی از مجاهدین خلق و دیگر گروه های مسلح مسلمان باید معامله جنازه مسلمان شده باشد. آنان بعد از مرگ از کلیه حقوق مسلمانان برخوردارند. مجازند که قبرشان مستقل و نام و نشان داشته باشد و هتک حرمت قبور آن ها مجاز نیست. تخریب قبور نویسندگان و فعالان سیاسی منتقد که مسلمان از دنیا رفته اند ولو عامل به مناسک دینی هم نبوده باشند، قبیح است و نبش قبر آن ها مجاز نیست.
تخریب قبر رضاشاه پهلوی در اردی بهشت ۱۳۵۹ توسط صادق خلخالی و هتک حرمت قبر او شرعاً مجاز نبوده است. هر نقدی به اعمال رضاشاه وارد باشد، هیچ دلیلی بر خروج او از اسلام در دست نیست؛ بلکه ادله متعدد دال بر این است که وی مسلمان از دنیا رفته است. اگر جسد مومیایی، متعلق به وی باشد -که ظاهراً چنین است-، دفن آن با آداب شرعی حق وی بوده است. او حق دارد قبرش نام و نشان داشته باشد، و هتک حرمت قبر او مجاز نیست.
جمهوری اسلامی در مورد مخالفان و منتقدانش حتی به آداب شرعی هم مقید نبوده و موازین مسلم شرعی را زیرپا گذاشته است. زمامداران جمهوری اسلامی برخلاف مسلمات دینی مخالفت با خود را عملاً “کفر” محسوب کرده، مخالفان نظام را بعد از مرگ از حقوق مرده مسلمان محروم کرده اند. در حالی که بر فرض این که افراد یادشده در عمل مرتکب معصیت کبیره هم شده باشند، نهایتا مومن فاسق بوده اند نه کافر، و فسقْ مسلمان را، از حقوق بعد از مرگ محروم نمی کند.
البته تخریب قبور کفار (بابی ها، بهایی ها، و کمونیست ها) در فقه سنتی مصداق هتک حرمت مرده نیست، چرا که در دیدگاه یادشده حرمت مرده تنها متعلق به مرده مسلمان است! با اندکی تسامح مرده اهل کتاب نیز فاقد حرمت نیست. زندانیان اعدام شده از گروه های مارکسیست در دهه شصت در این دسته قرار می گیرند. به عبارت دیگر از منظر جمهوری اسلامی این افراد حرمتی نداشته اند تا بعد از مرگ هتک شده باشد!
حقوق مردگان از منظر اجتهاد در مبانی و اصول
آن چه گذشت گزارش دیدگاه اجتهاد در فروع بود. اما از منظر اجتهاد در مبانی و اصول (۲) هر انسانی از آن حیث که انسان است، از حقوق پایه انسانی در حال حیات و بعد از مرگ برخوردار است. از جمله حق دارد محترمانه دفن شود. اگر مرده غیرمسلمان کسی را ندارد که متولی دفن او مطابق آیین خودش شود، نمی توان جنازه او را مثل حیوان در چاله ای انداخت و رویش خاک ریخت. اگر آیین او شناخته شده است، باید او را مطابق آیین خودش محترمانه به خاک سپرد، و اگر آیین او شناخته شده نیست، او را حتی الامکان مطابق آیین اسلام باید به خاک سپرد. مخارج تدفین هر دو گروه از طریق زکات قابل تامین است.
هر مرده ای -با هر دین و مذهب و آیینی و با هر کارنامه ای- حق دارد “قبری مستقل” و “با نام و نشان” داشته باشد و با رعایت کرامت انسانی مطابق آیین خود دفن یا سوزانده شود. دفن مردگان  -هر که باشند- در “گور دسته جمعی” خلاف شرع است. بستگان و علاقه مندان فرد متوفی حق دارند محل قبر عزیزشان را بشناسند و بر سر خاک او حاضر شوند و به وی ادای احترام کنند. هتک حرمت قبور مطلقاً جایز نیست؛ چه صاحب قبر مومن صالح باشد یا مسلمان فاسق، یا اهل کتاب، یا پیرو آیین بهایی و بابی، یا لاادری و خداناباور مارکسیست و غیر آن باشد. این که صاحب قبر از منظر ما مرتکب معصیت کبیره هم شده باشد مجاز به تخریب قبر او یا تبدیل آن به زباله دانی یا آبریزگاه نیستیم. نبش قبر هیچ مرده ای در غیر ضرورت مجاز نیست؛ خصوصاً اگر بی احترامی به مرده محسوب شود.
اگر کسی با افکار یا اعمال مرده ای مخالف است، می تواند او را عمیقا نقد کند؛ اما شرعاً مجاز نیست جنازه او را از قبر بیرون بکشد، مثله کند یا به آتش بکشد، به آن بی احترامی نماید، یا قبر مخالف خود را تخریب کند یا به قبر او بی احترامی کند. کلیه حقوقی که در فقه سنتی برای مرده مسلمان در نظر گرفته شده، متعلق به تمام مرده هاست. هم چنانی که حرمت غیبت، تهمت، دروغ و بهتان اختصاصی به مومنین ندارد و ارتکاب آن در حق هر انسانی حرام است، هتک حرمت قبر هر مرده ای ولو نامسلمان و فاسق قبیح و خلاف شرع است.
پانوشت ها:
* این یادداشت به درخواست نشریه خط صلح به رشته تحریر درآمده است.
۱- دیدگاه فقه سنتی بر اساس منابع زیر روایت شده است:
– طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی، کتاب الطهاره، فصل فی الدفن، مع تعلیقات عده من الفقهاء، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین: قم، ۱۴۱۷ه.ق، ج.۲، صص.۱۱۳-۱۴۲
– موسوی خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، مدینه العلم: قم، ۱۴۱۰ه.ق، ج.۱، صص.۸۷-۹۱
– موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، مطبعه الآداب: نجف، ۱۳۹۰ه.ق، ج.۱، صص.۸۷-۹۷
– غروی تبریزی، میرزا علی، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، تقریر أبحاث سید ابوالقاسم موسوی خوئی، مؤسسه دارالعلم: قم، ۱۴۰۹ه.ق، ج.۹، صص. ۱۵۹-۲۶۵
۲- برای مطالعه بیش تر ر.ک به: کدیور، محسن، اجتهاد در مبانی و اصول: اصلاح اندیشه اسلامی به روش اجتهاد ساختاری، وبسایت محسن کدیور، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۵
 منبع: ماهنامه خط صلح