به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۹۷

تنها، صدای توست، رضا مقصدی


سبزینه‌های جنگل
باور نمی‌کنند
باران ِ مهربان ِ نگاهت را
بر برگ برگ ِ من.
من، تازه می‌شوم
چون آب، در روایت ِ یک چشمه، یک طلوع.
آن نسترن که بوی ترا دارد
می‌داند:
وقتی نگاه ِ تو می‌بارد
من، تازه می‌شوم.
وقتی تو نیستی
وقتی
باران ِ مهربان ِنگاهت نیست
تنها صدای توست که می‌بارد
اینجا
بر دلم.