به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۸

به یاد یار “صادق” انقلاب ایران | مصطفی قهرمانی

با بازخوانی و نقد نامه تاریحی صادق قطب‌زاده به آندره گرومیکو
از پیر ورنیود (۱۷۹۳-۱۷۵۳ م) – از رهبران ژیروندیست‌های انقلاب کبیر فرانسه – به‌هنگام سپردن سرش به گیوتین جمله معروفی نقل می‌شود که می‌گوید: «انقلاب‌، همانند ساتورن (خدای کشاورزی در میتولوژی یونانی) فرزندان خود را می‌بلعد۱».
صادق قطب‌زاده (۴ اسفند ۱۳۱۴ – ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ ه.ش.) فرزند انقلاب ایران بود. شاید هیچ‌یک از یاران اصلی انقلاب همانند او طلوع و غروب حیاتشان این‌چنین با انقلاب ایران پیوند نخورده باشد. او خیلی زود در دوران نوجوانی به حامیان مصدق و نهضت مقاومت ملی پیوست و در زمان حکومت پس از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بارها به زندان افتاد.


در سال ۱۳۳۷ برای تحصیل در دانشگاه جورج تاون به آمریکا رفت امّا به خاطر فعالیت‌های افشاگرانه‌اش بر علیه دیکتاتوری شاه با ضبط گذرنامه‌اش از طرف دولت ایران از امریکا اخراج شد. پس از یک وقفه مبارزاتی به دلیل حضور در کمپ‌های چریکی در مصر و لبنان به اتفاق مصطفی چمران و ابراهیم یزدی و … همچنین هماهنگی فعالیت‌های دفاعی – تبلیغاتی در اروپا با ابوالحسن بنی‌صدر و حسن حبیبی دگربار به کانادا رفت و در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه نلسون – بریتیش کلمبیا در رشته تاریخ فارغ‌التحصیل شد. او پس از آن به دلیل استفاده از امکانات عدیده سیاسی – ارتباطی پاریس تا پیروزی انقلاب در این شهر مستقر گردید. هم او بود که تحصیلات خود در مقطع دکترا را نهایتاً نیمه‌کاره رها کرد تا به‌صورت یک مبارز و انقلابی حرفه‌ای خود را تمام‌وقت وقف جنبش ضددیکتاتوری شاه کند. دقیقاً به خاطر بهره‌گیری از همین مرکزیت پاریس و پیش‌زمینه و آشنایی و همکاری‌های قبلی صادق قطب‌زاده با آیت‌الله خمینی بود که در نهایت نیز این شهر جهت اقامت آیت‌الله خمینی پس از اجبار او به ترک عراق توسط حکومت صدام حسین، انتخاب گردید.
صادق قطب‌زاده را بایستی بدون‌ شک در زمره فعالان و رهبران انجمن‌ها و تشکل‌های‌ دانشجویان ایرانی و سپس بنیان‌گذاران نهضت ‌آزادی ‌ایران در خارج از کشور دانست که بخاطر تلاش‌های گسترده‌ سیاسی – تشکیلاتی و دفاعی – تبلیغاتی خود در بیش از دو دهه در آمریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه به یکی از شناخته‌شده‌ترین کنش‌گران و مخالفین حرفه‌ای رژیم شاه و چهره‌های اصلی و تأثیرگذار انقلاب ایران بدل گردید.
در آستانه پیروزی انفلاب، صادق قطب‌زاده به دعوت وزارت خارجه فرانسه به نمایندگی از طرف انقلاب ایران و رهبری آن با نبوغ خود و تحلیل بیان و منشور انقلاب ایران توانست در تغییر جهت‌گیری والری ژیسکاردستن و دیگر رهبران کشورهای غربی در اجلاس گوادالوپ طوری تأثیرگذار باشد که آنها در نهایت تصمیم می‌گیرند دست از حمایت رژیم پهلوی بردارند و در عوض حکومت برآمده از انقلاب را به‌رسمیت بشناسند.
پس از پیروزی انفلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و عضویت در شورای انقلاب نیز در دو مقطع زمانی به‌غایت دشوار در اوان انقلاب، در زمانی که دیگران با پرهیز از کارهای اجرایی فرسایشی در فکر جمع‌آوری “ِعده و عُده” برای آینده سیاسی خود بودند، او بود که “صادق‌وار” بدون ملاحظه و در نظر گرفتن خطرات برای خود و آینده سیاسی‌اش “مأموریت‌های ناممکن”، سرپرستی سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران و پست وزارت امورخارجه به‌هنگام اشغال سفارت امریکا را پذیرا شد. پست‌هایی که در آن دو برهه زمانی هیچ‌کس حاضر به قبول آنها نبود. صادق قطب‌زاده به‌عنوان وزیرخارجه تلاش زیادی از یک‌سو برای آزادی گروگان‌های آمریکایی و از سوی دیگر برای بازگرداندن شاه به ایران انجام داد. که متأسفانه به‌خاطر سوء‌تفاهم، حسادت و کارشکنی‌های عدیده از جانب هر دو طرف امریکایی و ایرانی (در بیرون و درون سفارت) با موفقیت همراه نشدند.
نامه صادق قطب‌زاده به آندره گرومیکو
در آن هنگامه درگیری‌های فزاینده با ابرقدرت غرب امریکا بخاطر بحران اشغال سفارت امریکا و گروگان‌گیری ۵۳ دیپلمات‌ امریکایی توسط “دانشجویان پیرو خط امام”، صادق قطب‌زاده وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ در جواب تذکاریه دریافتی از طرف وزارت امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی نامه‌ای به آندره گرومیکو وزیر خارجه دیگر ابرقدرت آن‌زمان یعنی اتحاد جماهیر شوروی نوشت که یقیناً بایستی از آن به عنوان سندی تاریخی و بدعتی برای صراحت در مکاتبات سیاسی و برگ زرینی در تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی و بر علیه استیلای بیگانگان نام برده شود.
در این نامه صادق قطب‌زاده با زبانی گویا و بُرا به افشای فعالیت‌های پنهان شوروی در ایران می‌پردازد و می‌نویسد که متأسفانه شما هم در عمل نشان دادید که کمتر از امریکا شیطنت ندارید، تحریکات شما در پاره‌ای از مناطق مرزی ما قابل کتمان نیست. قطب‌زاده از پیدا شدن اسلحه‌های مارک‌دار شوروی در کردستان در بین شورشیان ضدانقلاب می‌پرسد؟ سلاح‌هایی که در بسته‌های دست نخورده در مهاباد کردستان پیدا شده بودند و نه ارتش ایران، نه عراق و نه ارتش ترکیه به آنها مجهز نیستند.
صادق قطب‌زاده هم‌چنین در توضیح ادامه جنایات دولت شوروی آورده بود: پول رایج روسیه برخلاف کشورهای آزاد دنیا در خارج از آن کشور ارزشی ندارد. تبدیل روبل به تومان را در خارج از مرزهای شوروی و بازگشت وجوهات آن به کردستان را چگونه توجیه می‌کنید.
در بخش دیگری از این نامه آمده‌ است: فراموش نمی‌کنیم که دولت شوروی در نیم قرن گذشته خصوصاً پس از شهریور ۱۳۲۰ با ملت ما چه کرده است حمله به کشور ما و تسخیر بخشی از خاک مقدس وطن ما و بدنبال آن پیدایش حزبی که از بدو تشکیل تاکنون ستون پنجم دولت شما در خاک کشور عزیز ما بوده و هنوز هم هست و هم‌چنین بعد از کودتای آمریکایی هیچ حرکتی از ایرانیان مقیم کشور شما علیه رژیم جنایتکار پهلوی ندیدیم به این ترتیب ملت ما نمی‌توانست فرق زیادی بین سوسیالیزم شما و سرمایه داری آمریکا مشاهده کند.
قطب زاده از گرومیکو پرسیده بود: اکنون برای ما این سوال مطرح می‌شود که چگونه در مدت ۲۵ سال حکومت جبار شاه حتی یک‌بار در کشور شما از طرف ایرانیان مقیم تظاهراتی علیه رژیم گذشته انجام نگرفت ولی در زمان حاضر علیه جمهوری اسلامی ایران در مقابل سرکنسول‌گری ایران در باکو تظاهرات برپا می‌شود؟
او هم‌چنین در بخش دیگری از نامه خود توضیح می‌دهد: در تذکاریه شما آمده است که مقامات ایرانی به‌خود اجازه داده‌اند که همه گونه جعلیات را در مورد سیاست شوروی نسبت به ایران با وارد آوردن اتهامات دروغین به سفارت شوروی در تهران اظهار نمایند. در این باب امیدواریم که توجه داشته باشید که کشور ما در فکر و عمل از سیاستی مستقل و به دور از هرگونه وابستگی به شرق و غرب پیروی می‌کند و به‌همین جهت دلایل ناخشنودی خود را از سیاست دولت شما صریحاً در این نامه متذکر شده‌ام و اینک می‌خواهم اضافه کنم که از این پس چنین لحنی را در یک تذکاریه قبول نخواهیم کرد و هر بیان خشنی را با همان خشونت پاسخ خواهیم گفت.
در تذکاریه شما هم‌چنین عنوان شده است: مبارزه‌ای همه‌جانبه علیه شوروی در ایران آغاز شده است، اگر مقصودتان از مبارزه همه‌جانبه علیه شوروی اخراج دبیر اوّل سفارت شوروی در تهران می‌باشد باید مجدداً و صریحاً گفته شود متأسفانه نه تنها وی بلکه بسیاری از مأموران شما به جای انجام کارهای جاری و عادی یک سفارتخانه واقعی به جاسوسی اشتغال دارند و بهتر است هرچه زودتر این‌گونه اعمال خاتمه یابد.
آندره گرومیکو نیز در پاسخی متکبرانه به نامه صادق قطب‌زاده همتای ایرانی خود ادعا کرد که در نامه شما که شامل حملات به اتحاد شوروی است. هیچ فکر تازه‌ای بیان نشده تا چه رسد به افکار انقلابی. او با عصبانیت ناشی از این‌چنین به‌چالش‌ کشیده‌ شدن و خدشه‌دار شدن آشکار هیمنه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و با عدول آشکار از موازین عرف و نزاکت دیپلماتیک مرسوم در روابط بین کشورها در این سطح، وزیر خارجه یک کشور مستقل با قدمت فرهنگی – تمدنی چندین هزارساله را به بی‌اطلاعی از تاریخ متهم کرد. نامه‌ای که از آن می‌توان به‌عنوان “اسم‌ شب” اقدامات و عملیات تخریبی بعدی بر علیه صادق قطب‌زاده تعبیر کرد.
صادق طباطبایی یار و دوست دیرینه قطب‌زاده نقل می‌کند: وقتی نامه سرگشاده “صادق” خطاب به آندره گرومیکو وزیرخارجه وقت شوروی منتشر شد، من سفری به لبنان و سوریه داشتم، عبدالحلیم خدام وزیرخارجه سوریه به من گفت: “آیا صادق دیوانه شده؟ این نامه چیست که نوشته؟ با این نامه حکم قتل خودش را به دست روس‌ها داده و بی‌تردید عوامل شوروی نقشه قتلش را می‌کشند”. “طولی هم نکشید که آن ماجراها پیش آمد”.
آنچه که در طول سالیان طولانی مبارزات خستگی‌ناپذیر صادق قطب‌زاده در خارج از کشور، سیاست‌ورزی آرمان‌خواه و عمل‌گرایانه او در جهت رسیدن به آزادی و استقلال در میهن ما را تغذیه می‌کرد اعتقاد و اعتماد بی‌حد و حصر به باور و خوانشی نو از دو اصل راهبردی “ایرانیت و اسلامیت” آزادی‌خواهان و ملیّون ایران بود که در نهایت نیز پیروزی انقلاب ایران را ممکن گردانید. صادق قطب‌زاده ایران‌خواه و ایران‌دوستی به‌غایت مخالف استیلای سازمان‌یافته بیگانگان در میهن ما و در بین حکومت‌گران بود، اعتقاد او به اسلامیت در بعد اجتماعی-سیاسی‌اش را نیز نمی‌توان به معنی موافقت او با تشکیل حکومت دینی روحانیون با و یا بدون ولایت فقیه تعبیر ‌کرد. به باور صادق قطب‌زاده در منشور و بیان پاریس انفلاب ایران که خود او نیز از تدوین‌کنندگان، سازمان‌دهندگان و سخن‌گویان اصلی آن بود، جدایی دین و روحانیون از حکومت در زمره تضمین‌هایی بودند که آیت‌الله خمینی در بیش از ۲۶۱ مصاحبه خود و روحانیت مبارز را در برابر جهانیان بدانها ملزم دانسته بودند. او عدول از این منشور و خلف عهد و پیمان با مردم را خدعه و نیرنگی می‌دانست که حکومت و رهبری انقلاب در فردای پیروزی انقلاب برای حفظ قدرت کاست روحانیت بدان پناه برده است. بسیارند کسانی که بر این باورند که انگار نوحکومت‌گران انقلاب ایران سال‌ها به تلمذ “شهریار” نیکولو ماکیاولی رغبت بیشتری داشته‌اند تا آموزه‌های اولیای دین.
قطب‌زاده این انحراف از مسیر و منشور اصلی انقلاب را زمینه‌ساز اصلی کابوسی قلمداد می‌کرد که از فردای پیروزی انقلاب برای این ملت رقم خورده است. او خود را نیز مقصر می‌دانست. او می‌توانست جان خود را نجات بدهد امّا گفت: “می‌مانم و با سرنوشتم روبرو می‌شوم”.
صادق قطب‌زاده روز ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام طرح “کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی” بازداشت شد و در سحرگاه ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ (۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲) با حکم محمد محمدی ری‌شهری در زندان اوین تهران اعدام شد.
 “صادق” به صادق‌ بودن شهره ماند، “قطب” او اما نه!

Pierre Vergniaud: « La révolution est comme Saturne, elle dévore ses propres enfants »

منبع: تدای آزادی