تحليل روزنامه زوددويچه
انقلاب مصر، فرزندان خود را فريفت
"با گذشت شش ماه از شروع جنبشهاي دموكراسي خواهانه در شمال آفريقا ارتش مصر كه توانست كشور را در مقابل حملات رژيم مبارك عليه مردم حفظ كند تاكنون با سوال جدي در ارتباط با ماهيت و نحوه عملكردش روبهرو نشده است. تحليل واقع بينانه اوضاع حاكي از آن است كه اكنون ژنرالهاي ارتش مانع از تغييراتي ميشوند كه دموكراسي واقعي نام دارد و غرب نيز يكي از مقصران اين مساله است."
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامه زوددويچه آلمان در تحليلي كه به قلم "توماس آويناريوس
"با اشاره به نقش بحث برانگيز ارتش بعد از سقوط حسني مبارك، رئيس جمهوري سابق مصر افزوده است: " قيامهاي شش ماه گذشته مردم مصر عليه رژيم حسني مبارك در حالي صورت گرفت كه انقلابيون اين كشور قبل از هر چيز تغييرات سياسي، اقتصادي و تغيير در روابط سوسياليستي حكومت و مردم را سرلوحه خواستههاي خود قرار داده بودند. آزادي و تحقق عدالت يكي از شعارهاي اصلي تظاهركنندگان مصري بود.
البته واژه انقلاب و به دنبال آن دموكراسي در كشورهاي عربي تنها كلمهاي است كه به سهولت بر زبان آورده ميشود. در تونس و مصر تغيير ساختارهاي مستبدانه اين كشورها تاكنون روندي نيمه تمام داشته است و در سوريه، ليبي و يمن مردم اين كشورها همچنان هدف حمله رژيمهاي مستبد قرار ميگيرند.
به طور كلي بايد گفت كه بررسي جنبشهاي تاريخي نشان ميدهد كه عاملان اصلي قيام و شورشها، فريب آمال و آرزوهاي خود را ميخورند، چرا كه هسته هر انقلابي اين اميد و آرزوست كه سيستم جديد بهتر از قديم است. انقلاب مصر نمونهاي از انقلابهاي اخير صورت گرفته در كشورهاي عربي است كه بررسي شرايط آن در مقايسه با خواست واقعي مردم و يا همان انقلابيون حاكي از آن است كه اين انقلاب نميتواند جز در مواردي محدود و سطحي آمال قيام كنندگانش را برآورده سازد.
به طور كلي بايد گفت كه بررسي جنبشهاي تاريخي نشان ميدهد كه عاملان اصلي قيام و شورشها، فريب آمال و آرزوهاي خود را ميخورند، چرا كه هسته هر انقلابي اين اميد و آرزوست كه سيستم جديد بهتر از قديم است. انقلاب مصر نمونهاي از انقلابهاي اخير صورت گرفته در كشورهاي عربي است كه بررسي شرايط آن در مقايسه با خواست واقعي مردم و يا همان انقلابيون حاكي از آن است كه اين انقلاب نميتواند جز در مواردي محدود و سطحي آمال قيام كنندگانش را برآورده سازد.
به عبارت ديگر گرچه ارتش به عنوان عامل پيروزيبخش اين انقلاب توانست ملت مصر را در برابر حسني مبارك نجات دهد اما هنوز تغييرات واقعي و دموكراتيك در اين كشور تحقق پيدا نكرده است.
يكي از سوالاتي كه در ارتباط با سكون در روند تحولات كشورهاي عربي و مخصوصا مصر بعد از سقوط رژيمهاي مستبد مطرح است اين است كه نقش واقعي ارتش در مصر چيست؟
مصر بعد از جمال عبدالناصر يك رژيم نظامي بوده است كه افسران سابق آن با روساي دولت ارتباط دوسويه و تنگاتنگي داشتهاند.
اين مساله تاكنون به همين شكل باقي مانده است، به گونهاي كه تاكنون اين ژنرالهاي انقلابي مصر هستند كه پارلمان جديد اين كشور را انتخاب كرده و قانون اساسي اين كشور را مينويسند.
البته ژنرالهاي يونيفرم پوش مصر همچنان پشت پرده به نام مردم از آمريكا سلاح ميخرند بدون آنكه نگاهي به بودجه دفاعي خود داشته باشند.
به نظر ميرسيد كه سقوط رژيم مبارك در مصر تغييرات بسياري را به وجود آورد اما مشاهده و بررسي واقع بينانه مسائل حاكي از آن است كه حداقل در ارتش همه چيز به شكل سابق باقي مانده است.
همچون سابق كساني كه مدعي اصلي انقلاب مصر هستند حفظ منافع و موقعيت خود را پيش شرطي براي هر گونه تغييرات دموكراتيك ميدانند.
همچون سابق كساني كه مدعي اصلي انقلاب مصر هستند حفظ منافع و موقعيت خود را پيش شرطي براي هر گونه تغييرات دموكراتيك ميدانند.
نيروهاي امنيتي نيز كه در دوران مبارك ستونهاي نگهدارنده رژيم وي بودند در دوران پس از وي نيز به روند سابق ادامه ميدهند.
تا زماني كه سوال بر سر نقش واقعي ارتش در اتهامات ارتشاء و رسواييهاي مالي رژيم مبارك روشن نشود انقلاب مصر هرگز نميتواند منجر به تحقق يك جامعه كاملا دموكراتيك شود.
البته غرب نيز كه خود را حامي انقلاب مصر معرفي كرد پيش شرطهايي را براي حمايت از اين انقلاب تعيين كرد كه عدم تغيير موضع اين كشور در برابر اسرائيل، محدود كردن افراطيون، روابط اقتصادي متقابل و احترام به حقوق زنان و مسيحيان از پيش شرطهاي آن بود. البته غرب اين تضمينهاي خود را از مقامات نظامي ارتش مصر گرفت و نه مردم انقلابي مصر. از اين رو ميتوان گفت كه غرب نيز كه از انقلاب كشورهاي عربي و از جمله مصر حمايت كرد هنوز اين سوال را مطرح نكرده است كه نقش واقعي ارتش چيست.
البته در ادامه راه تحقق جدي دموكراسي در مصر، مطمئنا ارتش اين كشور و حاميان آنها در غرب با مشكلات بسيار و جدي تري رو به رو خواهند شد.