ناصر رحیمخانی
نقش پنهان فرح پهلوی در نخست وزيری شاپور بختيار
«چند خاطره» و «یک خاطره»
به مناسبت بیستمین سالگرد ترور شاپور بختیار ، نوشته ها و ارزیابی های منتشره در رسانه ها و سایت ها ، بیشتر همراهند با گونه ای « مصلحت سیاسی روز » . رویدادهای سیاسی پیچیده و چند سویه ی دیروز ،امروزه روز فرو کاسته می شوند به روایت هائی گزینشی ، یکسویه و دلبخواه . از سویی چهره آرائی و قهرمان سازی همچون پشتوانه ای اسطوره ای به جبران نارسائی های اندیشگی و سیاسی گروه ها و محفل های پرشمار کوچک و پراکنده . در این چهره آرائی های رنگ گرفته از الگوی کهن ثنویت مانوی ، در نبرد نور و ظلمت ، «گناه» ناکامی بختیار سراسر به گردن همه ی دیگرانی است که گویا او را نفهمیدند بی هیچ سخنی از ناتوانی جبهه ملی و همه ی رهبران آن / و به شمول بختیار / از فهم روند پرشتاب دگرگونی های جامعه ی طغیانی . شماری از « سیاسی نویسان » و روشنفکران « ژورنالیست شده » در « تحلیل گذشته » ، صف بندی امروز خود را بیان می کنند . از سوی دیگر و همچنان با گسیختن و گزینش دلبخواه دیدگاه ها و رویدادهای گذشته ، تلاش می شود در ترسیم و تصویر « ضد قهرمان». نوشته ی « چند خاطره » و یک « خاطره »، نه ادعای پرهیزگاری سیاسی دارد و نه بیطرفی سیاسی . اما به واقع ، بیشتر گزارش گونه ای از روایت های گوناگون است پیرامون چگونگی نخست وزیری شاپور بختیار . روایت های گوناگون تا آن جا که منتشر شده بود و در دسترس بود . این گزارش گونه پیش از این در فصل نامه ی باران/ سوئد / منتشر شده بود . ادامه مطلب