به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۹۴

درباره «ايران جوان» و مجموعه سرودها و تصنيف‌هاي ملي- ميهني كه در راهند

 قضاوت را به زمان وابگذاريم 

پيمان سلطاني٭/
١- كار روي سروده‌هاي ملي- ميهني را از نيمه‌هاي دهه ٧٠ آغاز كردم و نخستين اجرا را در اوايل سال ٨٠ انجام دادم. اين پروژه جمع‌آوري، ساخت و تنظيم مجموعه‌اي از سرودهاي ملي- ميهني از دوره قاجار به بعد را شامل مي‌شود. يكي از اين كارها «ايران‌ جوان» بود كه در سال ٨١ در چغازنبيل اجرا شد و در سال ٨٤ با اركستر ملل روي صحنه رفت. البته قرار بود پيش از آن در سال ٨٣ در همراهي با آقاي شهرام ناظري كار را ضبط كنيم اما آن دوره با سفر ايشان و در ادامه گرفتاري‌هاي من مقارن شد. در نهايت توانستيم ايران جوان را در سال ٨٩ ضبط كنيم و بالاخره پس از پنج سال تاخير، كار در سال ٩٤ منتشر شد. سرودهاي ملي- ميهني شامل پنج آلبوم است كه اولي ايران جوان نام داشت و آلبوم دوم هم با صداي آقاي سالار عقيلي در زمستان امسال منتشر خواهد شد. آلبوم‌هاي بعدي هم به ترتيب با صداي خوانندگان ديگري منتشر خواهند شد.

٢- خيلي از آثار موسيقي و بسياري از قطعات موسيقي كه توسط آهنگسازان ايران و غيرايراني ساخته و پرداخته مي‌شده و مي‌شود، ملودي و آوايي را از قبل بناي خود قرار مي‌دهند و اثر جديدي خلق مي‌كنند. بسياري هستند كه اين منبع و مرجع را معرفي مي‌كنند و بسياري هم اين كار را انجام مي‌دهند. قطعه «ايران جوان» با آهنگ «سلام» آقاي لومر متفاوت است. قطعه آقاي «لومر» ملودي‌اي است كه براي سازهاي بادي، برنجي و براي اركستر نظامي نوشته شده است. اين كار يك مارش نظامي است و با قطعه ايران جوان كه يك سرود حماسي و اجتماعي است تفاوت بسياري دارد. در اين قطعه اتفاقات فراواني رقم خورده است. روند آكسان‌گذاري و انگاره‌هاي ريتميك اين اثر را تغيير دادم، ملودي‌هايي به آن افزودم و ايده كلام‌دار شدن را نيز بر كار اضافه كردم، اركستراسيون را تغيير دادم و جمله‌پردازي‌ها را نيز ديگرگون كردم. نهايتا در اين اثر يك ملودي خام به چيز ديگري تبديل شد. اين دو اثر كاملا با هم متفاوت هستند. البته طبيعي است كه من بايد اشاره مي‌كردم اين كار را از يك ملودي قديمي استخراج كردم. متاسفانه گاهي به اشتباه به اين موضوع پرداخته مي‌شود كه «ايران جوان» اثر موسيولومر است حال آنكه ايران جوان اثري است متعلق به «پيمان سلطاني» كه در آن از ملودي آقاي «لومر» بهره گرفته شده است.

٣- روي اين مجموعه يك كار تحقيقاتي انجام داده‌ام. يعني ايران جوان علاوه بر آنكه براي عموم مردم قابل استفاده است براي دانشجويان موسيقي نيز يك منبع خيلي خوب به حساب مي‌آيد تا با استفاده از آن دريابند يك آهنگساز به چه شكل مي‌تواند يك اثر را براي اركستر و ساز سولو، براي اركستر و آواز، براي گروه كر و براي ساز پيانو بنويسد. دانشجو مي‌تواند دريابد در اين بين چه اتفاقي مي‌افتد و در روند هارموني، در بافت و در شاكله اين كار چه تغييراتي ايجاد مي‌شود. به عنوان مثال مي‌تواند كر را با اركستر و آواز مقايسه كند و دريابد روند چندصدايي شدن، روند هارمونيك و بافت موسيقيايي اثر تغيير كرده‌ است. در پيانو و در ساز سولو و اركستر هم همين تغييرات قابل رويت است. بنابراين چنين كاري مي‌تواند يك بخش آموزشي براي دانشجويان موسيقي به حساب بيايد. اين بخش آلبوم «ايران جوان» براي من از بقيه بخش‌ها اهميت بيشتري دارد.

٤- در «سرزمين مادري» از مارش ملي سالار معزز (غلامرضا خان مين‌باشيان) استفاده شده است. من هارموني فونكسيونل آن كار را تغيير داده‌ام و اورتور و اپيزود و كالانس‌هايي را افزودم. درست مثل «ايران جوان» در كار تغيير ايجاد كردم و شعر را نيز تغيير دادم. در قسمت كوتاهي از «باران» هم از ملودي آذربايجاني استفاده كردم اما ملودي‌هاي باران و بقيه بخش‌هايش از آن من است.

٥- موسيقي در معناي واقعي خود به خارج از ذات خويش غيرقابل ارجاع است. بنابراين با اين توضيح موسيقي كلام موسيقي گفته نمي‌شود زيرا يك قرائت شاعرانه به حساب مي‌آيد. اگر ما معتقد باشيم تصنيف‌ها قرائت‌هاي شاعرانه از شعر هستند، بنابراين اين قرائت‌ها بايد درست صورت بگيرند. بنابراين براي من زيبا نيست تلفيق شعر و موسيقي در كارهايم رعايت نشود. به بيان ديگر معتقدم كلام و شعر بايد به طور صحيح ارايه شوند.

براي اثر «ايران جوان» آقاي بيژن ترقي زحمت سرودن ترانه را كشيدند. آقاي ترقي در آن دوره در بستر بيماري بودند بنابراين خود من در كنار ايشان حضور داشتم و تك‌تك كلمات آن ترانه در حضور من انجام شد. آقاي ترقي كلمه‌ها را با من چك مي‌كردند و اين مساله را پيگيري مي‌كردند صداداري سنگين و سبك، سيلاب‌هاي كوتاه و بلند آيا با هم هماهنگ هستند يا خير. به همين دليل ترانه با موسيقي چفت شد. در مورد كلام ترانه مادري چون ضياءالدين ناظم‌پور هم ترانه‌سراست و هم آهنگساز چفت و بست خوبي ميان شعر و آهنگ ايجاد شد. وقتي ملودي را در اختيار آقاي ناظم‌پور گذاشتم ايشان با آگاهي كه نسبت به كشش‌ها، مصوت‌ها، سيلاب‌هاي بلند و كوتاه داشتند توانستند شعري با چفت و بست خوب با ملودي ايجاد كنند. بنابراين تلفيق بين شعر و موسيقي در اين كار هم يكپارچه است.

فرجام: در سال ٨٤ كه «ايران جوان» روي صحنه رفت، بدون آنكه يك حركت‌هاي خاص كار را پشتيباني كند، ايران جوان با نگاه‌هاي مردم همسو شد. نمي‌دانم آيا امروز هم شرايط زمانه ايجاب مي‌كند مردم اين روند فكري را در موسيقي دنبال كنند يا خير. بايد بازتاب را به زمان وا بگذاريم. به گمان من آثاري كه در اين مجموعه قرار گرفته‌اند زمان‌دار نيستند. به عبارت ديگر در هر دوره زماني و در هر مكاني قابليت شنيده شدن دارند چرا كه بحث وطن‌پرستي و ناسيوناليسم در آن وجود دارد. بنابراين به زمان خاصي مربوط نمي‌شود و در هر دوره‌اي قابليت مطرح شدن دارند. اما اينكه در حال حاضر شرايط اجتماعي به سمت اين نوع آثار گرايش دارند يا خير را بايد به زمان وابگذاريم. بايد در اين دوره گذر كنيم و بعد ببينيم آيا اين دريافت‌ها حاصل شده يا خير؟

روند كار من در چهار آلبوم باقيمانده از سرودهاي ملي- ميهني تغيير خواهد كرد. يعني ممكن است بقيه آثار به صورت تحقيقاتي منتشر نشوند. نكاتي در مورد ويژگي‌هاي سرودها و تصنيف‌هاي ملي ميهني قابل طرح است:

الف: گاهي تصنيف يا سرودي هست كه از گذشته به عنوان سرود ملي- ميهني مطرح شناخته شده است. از خون جوانان وطن عارف قزويني، ‌اي ايران آقاي خالقي، ‌اي وطن آقاي وزيري از اين دست تصنيف‌ها هستند. بنابراين اگر من مجددا اين كارها را خلق كردم، در هارموني فونكسيونل، اركستراسيون و در روند بافت موسيقايي دخالت كرده‌ام. از جايي به بعد من ديگر اجازه دخالت ندارم. به عنوان مثال در‌ اي ايران آقاي خالقي من نمي‌توانم در كلام و تلفيق شعر و موسيقي تغييري ايجاد كنم. فقط مي‌توانم نگاه خود در موسيقي چندصدايي و بافت موسيقايي را اجرايي كنم.

ب: برخي از آثار ديگر هستند كه يك ملودي خام به حساب مي‌آيند. يعني توسط يك خواننده يا يك گروه كر به عنوان سرود و تصنيف يا تصنيف ملي- ميهني خوانده شده و فقط يك ملودي خام به حساب مي‌آيد. در اينجا من مي‌توانم به عنوان يك آهنگساز دخالت بيشتري داشته باشم. به عنوان مثال ممكن است شعر آن ملودي خوب جا نيفتاده باشد. گاهي مي‌توانم تغييرات كوچكي هم در بافت ملوديك و انگاره‌هاي ريتميك تغيير ايجاد كنم و اثر را از شكل و شمايلي به شكل و شمايل ديگر تبديل كنم. درست مثل اتفاقي كه در مورد «باران» افتاده است. تغيير تا آنجا پيش رفته كه مي‌توانم ادعا كنم تنها ٢٥ درصد ملودي از يك ملودي آذربايجاني استفاده كرده و بقيه را من به اثر افزودم.

ج: برخي از آثار هستند كه ملودي آنها را هم خود من ساخته‌ام يعني تصنيف و سرود ملي- ميهني است كه همه‌چيز آن از جمله ملودي در لحظه اكنون خلق شده است.

در آلبوم‌هاي بعد مخاطب با هر سه نوع اين سرودها و تصنيف‌ها آشنا خواهد شد.

٭آهنگساز