به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۴

آيا زبان و ادبيات فارسي در حال نابودي است؟



يك خبر و سه چهره 

مي‌گويند؛ مرز خطر رد شده. نوشتار درست فارسي نه‌تنها در شبكه‌هاي مجازي كه گاهي در رسانه‌ها هم رعايت نمي‌شود و دستورزبان فارسي در خطر است. مي‌گويند؛ ادبيات كلاسيك ديگر خوانده نمي‌شود و شعر حافظ و سعدي روخواني مي‌شود و از آن بدتر، مردم سراغ مطالب درجه چندم عامه‌پسند مي‌روند و كاري با ادبيات فاخر ندارند. هشدار مي‌دهند كه اگر حواس‌مان نباشد، عدم توجه رسانه ملي به درست خواندن اشعار و درست حرف زدن مجري‌ها و... زبان كهن و قديمي ما را نابود مي‌كند. واژه‌هاي انگليسي كه حالا ديگر در زبان مردم كوچه و خيابان استفاده مي‌شود هم دليل ديگر است، دليلي براي تمام هشدارها كه «زبان و ادبيات فارسي در حال نابودي است»؛ هشدارهايي كه بهانه‌اي شد تا سراغ فريدون جنيدي استاد ادبيات و زبان فارسي، سياوش جمادي نويسنده و محقق و پروانه‌ خسروي‌زاده زبان‌شناس اجتماعي برويم و از آنها بپرسيم، آيا اين هشدارها درست است يا نه.

اين زبان كهن از بين نمي‌رود
فريدون جنيدي
زبان فارسي، زباني كهن و ريشه‌دار است. زبان فارسي از زبان پهلوي و اوستايي ريشه گرفته است و هر واژه و كلمه‌اي كه اين روزها در زبان فارسي از آن استفاده مي‌كنيم، در زبان اوستا ريشه دارد و ريشه‌هايش روشن است. چنين زباني از بين نمي‌رود و استمرار و پيوستگي خود را حفظ مي‌كند. چون پيش از ما اين زبان زنده بوده و در طول قرن‌ها و سال‌ها دوام آورده و پس از ما هم، زنده خواهد ماند. توانايي تركيب واژه‌ها و ساختن واژه‌هاي جديد در هيچ زباني در جهان به اندازه زبان فارسي وجود ندارد. زبان فارسي با ادبيات باشكوهش هميشه مانند رستم دستان و فردوسي بر فراز قله دماوند خواهد ايستاد، اما اگر اين روزها مي‌بينيم كه به زبان و ادبيات فارسي خدشه‌اي وارد مي‌شود، مقصر اصلي خود ما هستيم. اين خدشه‌ها را كم‌دانايي خودمان در اين زبان ايجاد مي‌كند، اما اين زبان آنقدر ريشه‌دار و محكم است كه در مقابل اين خدشه‌ها آسيبي نمي‌بيند و نمي‌توانيم بگوييم با اين اختلال‌ها آن را به سمت مرگ و نابودي مي‌بريم. اين زبان قوي‌تر از اين خدشه‌ها و اختلال‌هاست و از بين رفتني نيست. اما اينكه چه كاري از دست ما برمي‌آيد يا اين خدشه‌ها را كم كنيم يا از بين ببريم؟ به نظر من همين حساسيت نسبت به زبان فارسي كافي است. همين كه نگران هستيم و هشدار مي‌دهيم و تلاش مي‌كنيم تا واژه‌ها را درست استفاده كنيم يا به ديگراني كه خدشه وارد مي‌كنند، هشدار مي‌دهيم، كافي است.

شورش زبان اجتناب‌ناپذير است
سياوش جمادي
دو قرن تمام در تاريخ ما، فارسي حرف زدن ممنوع بود و در برخي مناطق به بهاي مرگ و زندگي. اما پس از گذر از اين زمان، بازهم‌زبان فارسي توانست خود را احيا كند و زنده بماند. براي همين نمي‌توانيم بگوييم كه زبان فارسي نابود مي‌شود يا تغييرات زمانه و رفتارهاي متفاوت مردم با اين زبان و تغييرات دروني آن، باعث نابودي است. اين تغييرات اجتناب‌ناپذير است. تغييرات دروني كه نه‌تنها به استفاده واژه‌هاي ديگر و واژه‌هاي تازه و اسلنگ ساختن مي‌رسد كه گاهي به نوشتار هم سرايت مي‌كند و مثلا مي‌بينيم كه اين روزها در فضاي مجازي بين واژه «خاستن» به معناي بلند شدن و «خواستن» به معناي طلب هيچ فرقي وجود ندارد و هردو «خاستن» نوشته مي‌شوند يا «گزاردن» و «گذاردن». ممكن است اين نوع نوشتار يا استفاده از واژه‌ها در محاوره از منظر اساتيد ادبيات و زبان فارسي اشتباه باشد، اما وقتي به ذات پويا و زنده زبان فارسي در گذر از زمان‌ها و سال‌ها نگاه مي‌كنيم، متوجه مي‌شويم كه اين اتفاق روند طبيعي و درستي است كه زبان براي زنده ماندن در طول زمان طي كرده. حتي مي‌توان گفت كه گاهي اين تغييرات باعث بهتر شدن و خلق شاهكارهايي مثل تاريخ بيهقي مي‌شود. بيهقي در زمان خود، كاركرد افعال را عوض و سنت‌شكني كرد. اما شاهكاري كه خلق كرد در طول تاريخ ماند و به زمان معاصر ما هم رسيد. اينچنين است كه نمي‌توانيم اتفاق‌هاي پيش‌آمده را بحران بناميم و بيشتر مي‌توانيم بگوييم كه در «شورش زبان» به سر مي‌بريم؛ شورشي كه نمي‌توان آينده آن را پيش‌بيني كرد اما نمي‌توان هم گفت كه به پايان زبان فارسي ختم مي‌شود چون زبان فارسي ماندگار و ريشه‌دارتر از هر اتفاق و تغييري است.

مردم را همراه كنيم
پروانه خسروي‌زاده
زبان فارسي، زباني زنده و پوياست. همين سرزندگي هم باعث مي‌شود تا تغييرات آن اجتناب‌ناپذير باشد و در طول تاريخ شاهد تغييرات مداوم آن باشيم. اما در عصر معاصر اين تغييرات سرعت و شدت بيشتري پيدا كرده. نقش رسانه‌هاي ارتباطي در اين روند سرعت تغييرات، نقش مهمي است اما نه مي‌توان گفت خوب است و نه بد. ما مي‌توانيم ببينيم كه رسانه‌هاي ارتباطي، شبكه‌هاي مجازي و... باعث شده‌اند تا تغييرات در زبان و ادبيات فارسي بيشتر و بيشتر شود. حتي مي‌توانيم پيش‌بيني كنيم كه تحول عظيمي در راه است. اما نمي‌توانيم بگوييم كه اين اتفاق در ذات خود مخرب يا مثبت است و تنها مي‌توانيم قبول كنيم كه اجتناب‌ناپذير است. با چنين نگاهي بدون قضاوت روي تغييرات، مي‌توانيم تغييرات را به درستي رصد كنيم و تصميم بگيريم كه بايد مقابل كدام روند ناخوشايند ايستاد و كدام تغيير را پذيرفت. شايد يكي از بهترين راه‌ها، همراهي مردم با زبان‌شناسان است. اگر سامانه الكترونيكي راه‌اندازي شود تا مردم واژه‌هاي تازه خود را در يك وبگاه ثبت كنند و از ميان آنها به واژه‌هاي منتخب تازه برسند، تغييرات هم قابل كنترل و به‌روز خواهد شد. معادل‌سازي‌ها در همراهي با مردم اين شانس را به وجود مي‌آورد كه واژه‌هاي تازه و قابل استفاده و در دسترس ساخته شوند و عدم مشاركت مردم در همراهي با كارشناسان زبان و ادب فارسي از بين برود. در هر حال اتفاقي كه در پيش‌روي ما است، اتفاقي مسدود‌نشدني است و آگاهي، شناخت و دريافت ما در مقابل آن نقش بسيار مهم و تاثيرگذاري را ايفا مي‌كند.
اعتماد