نفرت ماندگار
صالح نیکبخت
جنگ سوریه و کشتاری که در حوزه سرزمینی آن صورت گرفت، در نوع خود و در جهان بینظیر است. این جنگ ابتدا بدون مداخله کشورهای دیگر آغاز شد و مخالفان تظاهرات خود را از درعا در جنوب سوریه شروع كردند. اما درادامه به جنگی وکالتی تبدیل شد و کشورهای زیادی مستقیم یا غیرمستقیم درگیر در آن شده و طرف دعوا شدند. ورود تروریستها از تمامی کشورها بهویژه از مسیر ترکیه و کمکهای آشکار و پنهان این کشور از نظر تسهیل ورود آنها به سوریه و نیز کمکهای مالی کشورهای نفتخیز برای تأمین امکانات تدارکاتی و پزشکی در بینالمللیشدن این جنگ اهمیت اساسی داشت. همین امروز نیز دولت ترکیه تحت عنوان مبارزه با داعش به نیروهای کشورهایی ازجمله روسیه که صادقانه و به اقرار مراجع بینالمللی در مبارزه با داعش درگیر هستند، حمله میکند و بهجای جنگ با داعش آنان را در شمال سوریه هدف قرار میدهد.
ورود تروریستها از کشورهای مختلف جهان مسیر جنگ را منحرف کرده و هیچ قانونی که در حقوق بینالملل از آن با عنوان قانون مخاصمات مسلحانه یاد میشود، رعایت نمیشود. در این جنگ وکالتی که اطراف جنگ آن را تبدیل به جنگ مذهبی و قومیتی کردهاند، نه حقوق مردم سوریه، چه آنان که هنوز در محل سکونتشان باقی ماندهاند و چه حقوق آوارگان جنگ که تعداد آنان بیش از نصف جمعیت سوریه است و در کشورهای همجوار مانند ترکیه، لبنان، اردن و اقلیم کردستان عراق مستقر هستند، رعایت نمیشود و آوارگان در وضعیتی قرار دارند که دسترسینداشتن به امکانات و قرارگرفتنشان در حاشیه شهرهای کشورهای مهاجرپذیر، امکان بروز هرگونه وضعیت ناگوار چه از نظر بیماریهای جسمی و چه از نظر بیماریهای اجتماعی مانند فساد را فراهم میکند. بهعلاوه بهتازگی مشخص شده است در میان مهاجران به اروپا، عوامل اصلی منازعات سوریه نفوذ کرده و همین امر در آینده نزدیکی به شکل دیگر به یکی از مشکلات مهاجران در کشورهای مهاجرپذیر تبدیل میشود.
مسئله آوارگی و مهاجرت و مسائل ناشی از آن مانند محرومیت کودکان از تحصیل که نزدیک به سه میلیون نفر آنان زیر ١٥ سال هستند و غیر از محرومیت از تحصیل، بیش از چهار سال است که از شادی و نشاط دوران کودکی محروم شدهاند و دوران سیاهی را میگذرانند، آثاری بهوجود آورده است که قطعا بر زندگی آینده آنها تأثیر میگذارد. هیچیک از اطراف این منازعه و جانشینان سیاسی آنان نمیتوانند از آثار این تأثیرات که به کینه آشتیناپذیری تبدیل خواهد شد، خود را بر حذر دارند. متقابلا جنایات تروریستها در کشتار طرفدار حزب بعث سوریه، علویان لاذقیه و غیرمسلمانان مانند ارامنه، کردها و سربازان و نیروهای نظامی مأمور سوریه در اذهان وارثان این قربانیان و پیروان و همفکران دینی و سیاسی آنان آنچنان آثاری باقی میگذارد که فراموش نخواهد شد و تروریستها و پیروان آنان از انتقام آنها مصون نخواهند ماند.
این جنگ تاکنون باعث شده است تأسیسات زیربنایی اقتصادی، فنی و صنعتی که در خدمت جنگ هم نبوده، در حداقل نیمی از کشور نابود شود و به نابودی محیطزیست کشور، جنگلها، مزارع، آبها و آثار حیاتی منجر شود که جبران آن با توجه به اقتصاد ضعیف سوریه و محرومیت آن از معادن و منابع طبیعی، به دهها سال وقت نیاز دارد. نابودی بناها و آثار تاریخی کشور و از بینرفتن میراث فرهنگی چند هزارساله این کشور توسط داعش و دیگر تروریستها در «تدمر» و دیگر مناطق سوریه که سابقه بعضی از آنها به چند صد سال قبل از میلاد مسیح یا به دوره اشکانیان ایران میرسد، کشور را از دسترسی به درآمد حاصل از توریسم نیز محروم میکند. نابودی تقریبا کامل آثار تاریخی و زیربناهای اقتصادی و اجتماعی شهر حلب با گلولهباران و راکتهای تروریستها یا انفجار بشکههای انفجاری در این شهر که بزرگترین شهر صنعتی و اقتصادی سوریه است، هم علاوه بر نابودی این امکانات و نادیدهگرفتن حقوق مدنی مردم این کشور، عملا سوریه را در حالت اضمحلال قرار داده است.
بهاینترتیب، شروع جنگ مسلحانه در سوریه بعد از حدود شش ماه تظاهرات در این کشور که میتوانست مبنایی برای حل موضوع از راه تدبیر و اندیشه باشد، کشور را در شرایطی قرار داده است که امروز حل مسئله سیاسی آن تنها راه فراروی جهان است. خطاست اگر تصور کنیم اصرار بر استمرار وضع موجود و حتی خاموشکردن صدای گلوله تروریستها، مسئله سوریه را حل میکند. آنچه در این سالها گذشته آتشی بزرگ زیر خاکستر است و چنانکه راهحل قاطعی برای برونرفت از این وضعیت بهوجود نیاید، لهیب این آتش زیر خاکستر بهزودی تمام منطقه را دربر میگیرد.