به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۶

نگاهي به آنچه كه از سفرهاي رييس‌جمهور امريكا در شبكه‌هاي مجازي هم‌خوان شد


در اين ميان در حاشيه اين ماجرا عكس‌هايي جالب توجه و تكه‌هايي كوتاه از فيلم‌هاي سرگرم‌كننده هم در شبكه‌هاي اجتماعي به چرخش درآمد كه لحظه‌هايي معنادار و غيرعادي و اغلب خنده‌دار از اين سفر ديپلماتيك را ثبت مي‌كرد.
در علوم انساني به طور كلي، و در علم سياست به طور خاص، اين حاشيه‌ها اهميتي فراوان دارند و اگر به نگاهي سيستمي و كل‌نگر مسلح باشيم، چه بسا همين داده‌هاي پراكنده الگوهايي معنادار و افشاگر درباره نظم‌هاي پشت پرده به دست دهند.
داده‌هاي حاشيه‌اي كه موضوع بحث‌مان هستند بيشتر در قالب عكس و بريده‌هاي كوتاه فيلم مي‌گنجند و همگي در مراسم عمومي و موقعيت‌هاي رسمي شكار شده‌اند. داده‌هايي آماري درباره بسامد كليدواژه‌هاي به كار گرفته شده در سخن اين و آن يا فايل‌هايي صوتي كه لغزش‌هايي كلامي يا فراز و فرودهايي در لحن و صدا را نشان مي‌داد هم به جاي خود اهميت دارند، اما چون در اين رده تصويري نمي‌گنجند، كنارشان مي‌گذارم و تنها بر برش‌هايي از تصوير-فيلم‌ كوتاه تاكيد مي‌كنم كه از اين سفر برآمده و به طور خاص همچون امري خنده‌دار و شوخي‌وار در شبكه‌هاي اجتماعي به چرخش درآمده است.
دليل تاكيد بر اين رده از داده‌ها آن است كه به مهم‌ترين و سرراست‌ترين حس يعني بينايي مربوط مي‌شوند و آشكارترين لايه از انگاره ذهني مرجع و تصوير تكامل‌يابنده رييس‌جمهور امريكا در افكار عمومي را به دست مي‌دهد.


از كل اين داده‌ها به نظرم سه نتيجه مي‌توان گرفت و اين هر سه به ويژه براي ما ايرانيان كه در معرض خطري سياسي قرار داريم، اهميتي بسزا دارد:


 اول) دونالد ترامپ توانايي يا ميل به رعايت آداب معاشرت و هنجارهاي حاكم بر روابط ديپلماتيك رسمي را ندارد. ولنگاري او در اين زمينه را مي‌توان تا حدودي به سن و سال بالايش و فراموشكاري يا خستگي سفر نسبت داد و بخشي ديگر از آن به ساخت شخصيتي ويژه‌اش باز مي‌گردد. به هر صورت آشكار است كه او توانايي يا ميل رعايت هنجارهاي مرسوم موقع ارتباط سياستمداران و دولتمردان با هم را ندارد. اين بدان معناست كه انضباط شخصي و توانايي ناوبري كالبد در ترامپ كمتر از افراد عادي است. در نتيجه بخشي از لوازم تضمين‌كننده جايگاه و شأن ترامپ در مقام رياست مقتدرترين دولت روي كره زمين، آشكارا از ميانه غايب هستند. به همين خاطر در سطح شخصي و انساني و مهم‌تر از آن در سطح انگاره‌سازي‌هاي بين‌المللي از شخصيتي كه نماينده دولتي نيرومند است، با نوعي اغتشاش و ناسازوارگي سر و كار داريم كه اهميت دارد.


دوم) نكته‌اي كه اثرگذاري‌اي بيشتر دارد آن است كه اين ولنگاري و بي‌توجهي در ضمن حالتي پرخاشگرانه و توهين‌آميز هم داشت و اين خواه‌ناخواه به پيامدهايي سياسي مي‌انجامد. يعني جداي از آنكه نقش رسمي دولتمردان و رهبران سياسي حفظ و گسترش منافع ملي كشورشان است، بايد به اين نكته هم توجه داشت كه هريك از ايشان انساني عادي با خودانگاره‌اي معمولي هستند كه به خودخواهي‌ها و ميل‌ها و عواطف و هيجانات گوناگون چفت و بست شده است. همچنان كه پاپ نتوانست حالت چهره‌اش را هنگام نگريستن به ترامپ كنترل كند، احتمالا بسياري از دولتمردان كه مورد بي‌توجهي و اهانت قرار گرفته‌اند در دراز مدت نخواهند توانست هيجان‌ها و احساسات برخاسته از اين موقعيت‌ها را ناديده بينگارند.
 به بيان ديگر، شيوه رفتار ترامپ تنها اختلالي در ناوبري تن و مديريت كنش متقابل انساني نيست كه عبور پياپي از خط قرمزهايي ارتباطي و خدشه‌دار كردن مستمر پروتكل‌هايي جا افتاده در ديپلماسي عمومي هم هست.


سوم)  نكته‌اي كه از دو مورد پيشين برمي‌آيد، آنكه دونالد ترامپ در كل سياستمداري غيرعادي است كه با پشتوانه نهادهايي كه بيشترشان را خود آفريده به قدرت رسيده است. نهادهايي كه اثرگذارترين‌هاي‌شان در رده صنعت سرگرمي و تفريح (هتل‌داري، توريسم و شبكه‌هاي تلويزيوني) مي‌گنجند يعني ترامپ برخلاف رقيباني كه در زمان انتخابات رياست‌جمهوري داشت، جايگاهي محكم و مشخص در احزاب موجود و پيشينه‌اي ديرپا و تجربه‌اي استوار در فعاليت سياسي ندارد و از اين جايگاه نهادينش در ماشين سياسي امريكا تا حدودي تعريف نشده و چالش‌برانگيز است.


 به همين خاطر غياب انضباط شخصي در اين سطح و با اين جلوه‌هاي آشكار، در شرايطي كه غول‌هاي رسانه‌اي اصلي كشورش دشمن قسم‌خورده‌اش هستند و بخشي از طبقه فرهيخته و متخصص امريكايي از حضورش در اين مقام شرمسارند، پيامدهايي پيش‌بيني‌ناپذير در درازمدت به بار خواهد آورد. چنين اختلالي در فناوري كنترل كردار احتمالا عاملي تشديد‌كننده در بيگانه‌سازي بيش از پيش ترامپ و نهادهاي زير فرمانش خواهد بود.


بر مبناي اين سه داده، دو حدس مي‌توان زد: نخست آن است كه (اگر زور ديوانسالاري امريكا بر ماجراجويي‌هاي شخصي ترامپ بچربد) اين نخستين سفر ترامپ يكي از آخرين سفرهاي رسمي‌اش هم باشد. يعني قاعدتا ماشين ديپلماتيك ايالات متحده كوشش خواهد كرد تا با دور نگه داشتن رييس‌جمهور ندانم‌كارشان، بستر روابط بين‌الملل گسترده پيرامون امريكا را ترميم كنند. از سوي ديگر شواهدي هست كه نشان مي‌دهد سفر به مراكز سه دين بزرگ ابراهيمي براي ترامپ سرگرم‌كننده و مفرح بوده و بعيد نيست مهار شاهكارهايي مشابه قدري دشوار باشد.
دومين حدس آن است كه به زودي صف‌آرايي‌هايي را در صحنه روابط بين‌الملل ببينيم كه بخشي از آن خارج از مدارهاي مرسوم قدرت و بيرون از حساب و كتاب‌هاي ديپلماتيك و بر اساس روابط شخصي ميان دولتمردان پيكربندي شود.

مشابه اين وضعيت را پس از جنگ جهاني دوم نداشته‌ايم و حتي در جريان جنگ سرد هم روابط منطقي و حساب و كتاب‌هاي مبتني بر منافع بلوك‌هاي رقيب تعيين‌كننده اصلي سوگيري‌هاي ديپلماسي جهاني بوده است. احتمال دارد الگوهايي از رها شدن عواطف و هيجان‌ها را كه براي ديرزماني در سطح روابط بين‌الملل نوپاي مدرن نديده‌ايم، پس از اين شاهد باشيم.

شروين وكيلي  /  روزنامه اعتماد