به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۷

"سه رخ": ادای احترام جعفر پناهی به زنان سرزمینش

گروه فیلم سه رخ در جشنواره کن
جعفر پناهی در فیلم های پیشین خود نشان داده که بازتاب مسائل اجتماعی از دغدغه های او به عنوان یک فیلمساز است. مسائل و مشکلاتی که اغلب ناشی از محرومیت فرهنگی و اجتماعی در بخش هایی از جامعه ایران است. اینبار نیز او در "سه رخ" با انتخاب مردم یک روستای دورافتاده در آذربایجان از آنها به عنوان نمادی از فرهنگ و باورهای پوسیده استفاده کرده تا گوشه ای از فرهنگ پنهان مانده در جامعه ای چون ایران را نشان بدهد.
اگر پناهی در فیلم "دایره" داستان زنانی از زندان گریخته را روایت می کند که با مشکلاتی که جامعه پیش پای آنها گذاشته، دست و پنجه نرم کنند، اگر در "طلای سرخ" فاصله طبقاتی در میان مردم یک شهر را نشان می دهد، اگر در "آفساید" ماجرای دخترانی را روایت می کند که حاضرند هرکاری انجام دهند تا به استادیوم راه یابند و تیم فوتبال محبوب شان را تشویق کنند، به جز نشان دادن گرفتاری های امروز جامعه در پی نمایاندن اعتقادات و باورهایی است که سبب بروز چنین بی عدالتی هایی می شود.
این بار نیز در "سه رخ" پناهی با انتخاب ماجراهایی تکراری مثل خودکشی دختران در مناطق محروم ایران یا عدم امکان ادامه تحصیل برای آنها سعی کرده پرده از تعصباتی بردارد که به چنین حوادثی منجر می شود.
هرچند او برای ساخت فیلم به سراغ روستایی دورافتاده در شهرستان میانه رفته اما آنچه او می گوید داستانی است که نه تنها می تواند در هرجای ایران به شکل های مختلفی رخ دهد، بلکه می تواند داستان هرکسی باشد که در چنین جامعه ای زندگی می کند.
داستان "سه رخ" در واقع داستان سه زن است. یکی شهرزاد، زنی که پیش از انقلاب در فیلم ها می خوانده و می رقصیده و پس از انقلاب منزوی شده، بعد از آن سالها در گوشه ای در کرمان زندگی می کرده، اما وقتی مردم شهر از هویت اصلی او خبردار می شوند به او اجازه ماندن در آنجا را نمی دهند. شهرزاد، پیر و خسته و فقیر به روستایی دورافتاده در کوه های آذربایجان می رود تا آنجا دور از همه در اتاقی زندگی کند، شعر بگوید و نقاشی کند اما آنجا هم از آزار و اذیت ها در امان نیست.
بهناز که بهناز جعفری نقش او را ایفا می کند زن جوان بازیگری است که به دلیل نقش آفرینی در سریال های تلویزیونی مورد علاقه و توجه بسیار همان روستائیان است.
و مرضیه، دختر جوانی که در کنکور سینما پذیرفته شده اما خانواده و اهالی ده به او اجازه رفتن به تهران نمی دهند که مبادا مطرب شود.
این سه زن در واقع سه رخ از زنان ایرانی هستند در جامعه ای بی قانون که درست مثل همین روستای دورافتاده، هیچ قاعده و قانونی را نمی پذیرد و حتی برای گذشتن از پیچ های خطرناک کنار دره به جای پهن کردن جاده، بوق های مختلف برای خبردار کردن یکدیگر ابداع کرده اند.
در چنین جامعه ای زنی که پیش از این در سینما بوده طرد می شود، زنی که اکنون در سینماست قدر داشته می شود و زنی که می خواهد در سینما حضور یابد، به "مطربی" متهم می شود.
در چنین جامعه ای که مردان حتی برادران کوچکتر برای زنان تصمیم می گیرند، پوست باقی مانده از ختنه پسران "مقدس" شمرده می شود و به جای دورانداختن باید در جایی مناسب دفن شود تا سرنوشت آن پسر اینگونه تعیین شود.
در "سه رخ" جعفر پناهی هرچند در خود داستان هم در نقش خودش حضور دارد اما به جای بازی، بیشتر نظاره گر است. او چون تماشاگری بی طرف در گوشه ای می ایستد و همه چیز را می بیند و در آخر وقتی پوست "مقدس" پسری از آن ده به او سپرده می شود تا با خود به تهران ببرد و در جایی مناسب مثل دانشگاه آن را دفن کند، او ترجیح می دهد آن را در جایی که شهرزاد نشسته و مشغول نقاشی است به خاک بسپرد. به این امید که روزی چنین زنانی سرنوشت و عاقبت پسران این سرزمین را رقم بزنند.
می توان گفت فیلم "سه رخ" جز نقد باورها و تعصبات کور جامعه ایران، در واقع ادای احترام جعفر پناهی به زنان سرزمینش است.

رادیو بین المللی فرانسه