ناصر اعتمادی، مسیح علینژاد
مسیح عیلنژاد : از امانوئل ماکرون می خواهم که علاوه بر به رسمیت شناختن انقلاب زنان ایران به همراهی مردان، فرانسه و غرب روابط دیپلماتیک خود را با حکومت قاتل جمهوری اسلامی قطع کنند. تمام دیپلمات های جمهوری اسلامی را اخراج و کلیه سفارتخانههای آن را تعطیل کنند.
هر گونه مذاکره برای دستیابی به توافق اتمی با حکومت ایران را متوقف سازند و سپاه پاسداران را در فهرست گروه های تروریستی قرار دهند.جمعه یازده نوامبر مسیح علینژاد به همراه سه تن دیگر از زنان مبارز ایران، لادن برومند، شیما بابایی و رؤیا پیرایی، با امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، در کاخ الیزه ملاقات کردند. ساعاتی پیش از این ملاقات با مسیح علینژاد گفتگویی اختصاصی دربارۀ معنا و اهداف این ملاقات انجام دادم. پیش از هر چیز از او پرسیدم که دلیل ملاقات با رئیس جمهوری فرانسه چیست و او قصد دارد در ملاقات با او چه مسائلی را مطرح کند. در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر، مسیح علینژاد از جمله گفت :
"پیش از هر چیز خوشحالم که چنین ملاقاتی با رئیس جمهوری فرانسه صورت می گیرد، به خصوص در زمانی که مردم ایران علیه جمهوری اسلامی به پاخاسته و بسیار خشمگین هستند و ناخرسند از این که رئیس جمهوری فرانسه با ابراهیم رئیسی ملاقات کرد و دست او را فشرد.
شکی نیست که کشورهای جهان از جمله جهان غرب منافع خاص خود را دنبال می کنند. اما، وظیفۀ ما هم این است که به این کشورها گوشزد کنیم که ارزش هایی نظیر حقوق بشر، حقوق زنان و کرامت انسانها نباید پایمال شود. وقتی می بینم که دانش آموزان ایران به خاطر شرکت در یک اعتراض ساده کشته میشوند، وظیفۀ خود می دانم که این رویداد را به گوش رهبران جهان برسانم و بسیار خوشحالم که رئیس جمهوری فرانسه عاقبت با درخواست ملاقات موافقت کرد. من امیدوارم که آقای امانوئل ماکرون قدری درها را بگشاید و به جای دیپلماسی و شنیدن صدای طرفداران حکومت اسلامی ایران، صدای مخالفان این حکومت را نیز بشنود. من مطمئن هستم که این آخرین دیدار با رئیس جمهوری فرانسه نخواهد بود و این خواستۀ مشخص من از او است.
در عین حال تأکید می کنم که در این ملاقات من تنها نیستم و تصمیم گرفتم که چهره های جوانی که انقلاب جاری در ایران را نمایندگی می کنند، در ملاقات با رئیس جمهوری فرانسه حضور داشته باشند. منظورم شیما بابایی است که یازده ماه است از پدر مفقود شده اش توسط جمهوری اسلامی بی اطلاع است. او پنج بار دستگیر شده و اولین دختری بود که حجاب اجباری را از سر برداشت و با نشان دادن صورت خود صریحاً گفت که جمهوری اسلامی و حجاب اجباری را نمی خواهد. منظورم رؤیا پیرایی است که مادرش، مینو مجیدی، در کرمانشاه به ضرب گلولۀ نیروهای امنیتی رژیم اسلامی کشته شد و در عزای او دخترش، رؤیا، بر مزار مادر شهیدش، موهای خود را تراشید و انتشار تصاویر او جهانی را منقلب کرد و تحت تاثیر قرار داد. منظورم همچنین لادن برومند است که سال ها پیش از ما و نسل ما علیه جمهوری اسلامی ایران جنگید و پدرش، عبدالرحمن برومند، از نخستین مخالفان جمهوری اسلامی توسط رژیم اسلامی ایران در همین پاریس به قتل رسید.
قرار است در ملاقات با رئیس جمهوری فرانسه، صدای اعتراض مردم ایران باشیم؛ صدایی که میگوید : وقتی ما می گوییم نه به حجاب اجباری، منظورمان نه به جمهوری اسلامی است.
این جمع بخشی از جامعه ایران را نمایندگی می کند و یکی از خواسته های من از امانوئل ماکرون این است که این ملاقات سرآغاز ملاقاتهای بعدی با دیگر نمایندگان جامعه ایران باشد که بمراتب بیشتر و بهتر از ابراهیم رئیسی و حسن روحانی قاتل، صدای واقعی ایران هستند و به کشورهای غربی می گویند : اگر ما می گوییم جمهوری اسلامی نمی خواهیم، این فقط برای خودمان نیست، زیرا استمرار حکومت اسلامی به زیان فرانسه هم هست و امنیت منطقه را از میان می برد و رژیم اسلامی با مداخلۀ خود در جنگ اوکراین اینک امنیت اروپا را نیز به خطر انداخته است. مگر همین جمهوری اسلامی روح الله زم، پناهنده سیاسی در فرانسه، را از پاریس به عراق و سپس ایران نبرد و اعدام نکرد؟
با رئیس جمهوری فرانسه از مادران و پدران کشتهشدگان آبان ماه ٩٨ نیز خواهم گفت از ظلم و ستم و بی عدالتی که همچنان بر آنان روا می شود. می خواهم بگویم که دیدار ما با امانوئل ماکرون تصویری از یک ایران زخمی و در عین حال یک ایران مصمم و خشمگین را ارائه میکند و به رئیس جمهوری فرانسه این پیام را می دهد که نباید به نام دیپلماسی پای روی این همه خونهای ریخته شده مردمی گذاشته شود که تنها یک حکومت آزاد و دموکراتیک نظیر حکومت فرانسه میخواهند...
به گمان من غرب دارد کم کم تسلیم صدای شجاعت مردم ایران میشود. الان دو ماه است که جوانان و نوجوانان و کودکان ایران به خیابانها می آیند و می گویند که حکومت اسلامی نمیخواهند و از این خواست خود نیز عقب نمی نشینند، در حالی که می دانند که پاسخ آنان در خیابانها جز گلوله نیست. مردم ایران با شجاعت و عزم خود برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی کشورهای غربی مدعی دفاع از حقوق بشر را شرمسار کردند و با این کار بر رفتار و تلقی آنها نسبت به اوضاع ایران و رژیم اسلامی اثر گذاشتند.
رهبران حقیقی انقلاب مردم ایران در داخل کشور هستند که پاسخ شان البته همچنان زندان و گلوله است و ما در خارج از کشور وظیفه داریم که به رهبران کشورهای غربی بگوییم که تغییر لحن کافی نیست. اکنون نوبت تصمیم گیری و اقدام عملی است.
انقلاب زنان ایران که با همراهی مردان صورت گرفته باید به رسمیت شناخته شود. خواسته ما از فرانسه و غرب قطع روابط دیپلماتیک با یک حکومت قاتل است. تمام دیپلمات های جمهوری اسلامی باید اخراج بشوند. تمام سفارتخانههای رژیم اسلامی ایران باید تعطیل بشوند و فعالیت های آنها به حداقل برسند. باید روابط با جمهوری اسلامی ایران تنزل یابد. باید هر گونه مذاکره برای دستیابی به توافق اتمی با حکومت ایران متوقف بشود. سپاه پاسداران باید در فهرست گروه های تروریستی قرار بگیرد. اینها از جمله خواسته های مشخصی است که مردم ایران در کف خیابان های کشور مطرح میکنند. نمی دانم چقدر در رساندن این پیام و مطرح کردن این مطالبات موفق خواهم بود ولی کار درست را باید انجام داد.
یکی از خواسته های من در دیدار با رئیس جمهوری فرانسه این است که به او بگویم : من نمی خواهم که این دیدار، دیداری تشریفاتی و برای عکس گرفتن باشد. من می خواهم که این ملاقات سرآغاز شنیده شدن صدای مخالفان جمهوری اسلامی باشد. من از آقای ماکرون خواهم خواست که از سران کشورهای اروپایی و گروه هفت قدرت اقتصادی جهان بخواهد که با مخالفان جمهوری اسلامی ملاقات کنند. و البته از جمله گام های نخست در این راه این است که ما مخالفان جمهوری اسلامی نیز با هر عقیده و تلقی حول سرنگونی جمهوری اسلامی با یکدیگر متحد و یک صدا شویم و همزمان از غرب بخواهیم که خود را برای پذیرش یک ایران دموکراتیک و سکولار آماده کند..."
رادیو بین المللی فرانسه