بيانيه شعبه اصفهان سازمان ادوار تحکيم
پيرو نامه عبدالله مومنی به رهبری، تحول خواهی
انتشار نامه عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ايران و شرح شکنجه های ددمنشانه ای که در طی اين مدت از سوی بازجويان زندانهای نظام اسلامی بر وی رفته است بار ديگر تاييدی است هزارباره بر عمق فساد و بی آبرويی که دستگاه حاکمه را فرا گرفته است.حفظ قدرت در نظامی که داعيه دار اخلاق ومنش اسلامی و الهی است کار را به جايی کشانده که بی حرمتی و توهين به شهروندان ، شکنجه جسمی و روحی آنان برای اعتراف گيری دروغين وکاربست شيوه های استالينيستی اکنون به اخلاق رسمی نظام بدل گشته است.
نامه عبدالله مومنی (و شرح حال ديگر زندانيان سياسی) اين سوال را در اذهان عمومی ايجاد می کند که آيا ناديده گرفتن اصول قانون اساسی از طريق اقدام به اعتراف گيری زير شکنجه وتوهين و کشتن شهروندان بی گناه در خيابانها می تواند برای امنيت ملی ايران تهديد کننده باشد يا شرکت در انتخابات و تشويق مردم برای حضور در پای صنوق های رای؟ همان جرمی که اينک عبدالله مومنی و ديگران می بايستی در زندانهای جمهوری اسلامی تاوان آن را بپردازند.به راستی نهادی چون شورای نگهبان خود را نگهبان چه چيزی می داند . نگهبان اجرا نشدن معدود اصول قانون اساسی که در آنها اندک توجهی به حقوق ملت شده است.؟!
امروز به جرات می توان گفت اقدامات سبعانه اندکی که خود را بی نياز از رای و نظارت مردم می بينند اعتبار و امنيت کشور را خدشه دار نموده و اگر خطری متوجه امنيت ايران و ايرانی است اتفاقا از جانب حاکمانی می باشد که سنگ اسلام و قانون را به سينه می زنند نه امثال مومنی که زندگی خود را وقف آزادی و احقاق حقوق پايمال شده ملت نموده اند.
فتنه ای که امروزه نقل محافل افراطی و توجيهی برای وجدانهای خواب آلوده جماعتی قدرت طلب شده آيا می تواند جز اين باشد که اقدامات مخالف موازين انسانی و حقوق بشری عده ای اندک ،اينک کشور را در مرحله ای بحرانی قرار داده است. آيا توهين و تهمت به خانواده های زندانيان سياسی،بازداشت های گسترده و غير قانونی ،ايجاد فضای رعب و وحشت و کنار زدن تمامی مخالفين فتنه است يا طلب اصلاح امور و مبارزه برای احقاق حقوق شهروندان . به راستی کدام يک می تواند به کشور آسيب برساند ،تلاش سياسی ومسالمت آميز اشخاصی چون مومنی برای اصلاح کژی ها يا در دست گرفتن حکومت توسط گروهی نظامی که منافع ملی را به پای اميال و آرزوهای شخصی خود قربانی کرده اند؟
اينک اما عبدالله مومنی اين فرزند شجاع ميهن نامه ای نه برای تظلم بلکه برای ثبت در تاريخ نگاشته است اما پيش ازاين هم نام عبدالله مومنی و همراهانش به چند دليل در تاريخ اين سرزمين ماندگار شده است :
- برای تبديل يک تشکل دانشجويی نيمه حکومتی به تشکلی منتقد و نظارت کننده
- برای از بين بردن تمامی خطوط قرمز در دفاع بی قيد و شرط از حقوق بشر برای همه افراد با هر عقيده و مرام و تبديل حقوق بشر از يک وسيله سياسی به هدف انسانی در مبارزات مدنی
- و برای چرخش شجاعانه از اصلاحات درون حکومتی به اصلاحات مدنی و گسترش نهادهای مدنی
بالاتر از همه آنچه گفته شد نام عبدالله مومنی به عنوان يک نمونه واقعی معلم اخلاق در تاريخ ثبت خواهد شد از آن روی که بر خلاف مبلغان دروغين اخلاق که بر بالای منابر برای مردمانی چشم و گوش بسته سخن می گويند او همچون معلمان اخلاق با رفتار نيک ،پندار نيک خود را به دانش آموزان ، دوستان ، همفکران و حتی بازجويانش می آموزد.
ما برای هر يک از دلايل گفته شده عبدالله مومنی را يک قهرمان ملی ميدانيم و برای همه لحظاتی که در کنار او بوده ايم به خود می باليم ،به اميد آنکه به زودی زود به پاسداشت استقامت در راه آرمانهای ملت و ميهن نشان افتخار را بر گردن او ،احمد زيدآبادی و همه زندانيان سبز در بند،آويزان کنيم.
در پايان سازمان دانش آموختگان ايران مسوليت تمام مصائب وارد شده به مومنی ،سخنگوی سازمان، زيد آبادی دبير کل و همچنين علی جمالی و اسدی زيدآبادی از اعضای شورای مرکزی اين سازمان را مستقيما متوجه کودتا گران و قوه قضاييه می داند و اعلام می کند راهی که مومنی در آن قدم گذاشته هيچگاه بی رهرو نخواهد بود و بيرق مبارزه با ظلم همچنان در دست همفکران مومنی خواهد ماند.
سازمان دانش آموختگان ايران(ادوار تحکيم وحدت)
شعبه اصفهان
بيست و سوم شهريورماه هشتاد و نه